برتری طلبی! 

 

من شهریاری را دیدم که وزین و فرنشین بود و می خواست کاخش از همه کاخ ها بلندتر باشد.

...و چون نمی توانست کاخی بلند و قصری شکوهمند بسازد،ناگزیر فرمان داد تا دیگر برج های رفیع و خانه های وسیع را خراب کنند!

(شفیعی مطهر)


تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ﴿سوره قصص،۸۳﴾
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!

 


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 26 فروردين 1394 | 6:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

مهر مادر

آسمان مهر و دریای محبت مادر است

ضامن خیر و صلاح و رنج و محنت مادر است

نغمه پردازی که در شب های سرد و سوزناک

با سرود جان نوای عشق خواندت مادر است

قصه گوی دلنواز و قصه ساز زندگی

بانی کاخ وجود آدمیت مادر است

گر ز سنگ روزگار آید شکستی بر دلت

آن که قلبش بشکند از داغ قلبت مادر است

آسمان مهر را او شمس باشد او قمر

گوهر رخشنده تاج سعادت مادر است

باغ سرسبز حیاتت را بود او باغبان

پایه و بنیان کاخ زندگیت مادر است

حوری مه پیکر خوشبختی ات را گوشوار

سرزمین مهر و شادی را ریاست مادر است

سنگر با استقامت در بر کوه بلا

سایه انداز و بلاگردان جانت مادر است

آن که چون پروانه گرد شمع تو گردان بود

وان که جان بخشید بر جسم نزارت مادر است

بلبل طبع سخنور لب فرو بست از سخن

آن که قدرش بیشتر باشد ز مدحت مادر است

 

(شفیعی مطهر، آذرماه ۱۳۴۲-کاشان)


موضوعات مرتبط: قصيده

تاريخ : پنج شنبه 20 فروردين 1394 | 10:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 یک خاطره واقعی از ایثار مادر!

 

درباره ایثار و فداکاری مادر خیلی شعر و شعار سروده و نوشته و خوانده ایم؛اما مطلبی که من الان می خواهم بنگارم، یک خاطره صد در صد واقعی است.

تازه معلم شده بودم. از محل اولین حقوقی که که پس از چهار ماه استخدام گرفتم،یک چتر خریدم. چتر را به خانه بردم و به مادر گفتم:

از این پس هر گاه باران ببارد،آن چتر را با خود می برم و دیگر خیس نمی شوم.

هر روز صبح برای تدریس به یکی از روستاهای نزدیک شهر می رفتم و عصرها پس از بازگشت از روستا ،برای کمک به پدرم به دکان ایشان می رفتم.

شامگاهان یکی از روزهای اواخر پاییز باران شدیدی شروع به باریدن کرد. من در دکان پدر بودم و چتر در منزل،فاصله منزل تا دکان هم بیش از نیم ساعت پیاده روی داشت.

ساعتی از باریدن باران نگذشته بود که مادر را دیدم در حالی که از شدت ریزش باران خیس شده بود،چتر را به طور بسته حتی بدون این که خود در برابر باران از آن استفاده کند، در زیر چادر با خود آورده بود،تا من به هنگام رفتم به خانه مبادا باران بخورم و خیس شوم!!

فرخنده زادروز حضرت فاطمه زهرا(س) وروز مادر و روز زن بر همه عزیزان مبارک باد!


موضوعات مرتبط: خاطرات

تاريخ : پنج شنبه 20 فروردين 1394 | 9:43 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

جرثومه های حقارت!! 

 

من فرمانروایان خودکامه را افرادی حقیر و شایسته تحقیر دیدم ؛
در حالی که آنان خود را نه تنها همسنگ خورشید که شایسته هر تمجید می پنداشتند و دیگران را برده می انگاشتند!!
اینان جرثومه های حقارت اند و اسطوره های شرارت!

 (شفیعی مطهر)


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 19 فروردين 1394 | 6:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

پرواز لایزال بی پر و بال!

من انسان بی پر و بال را شایسته پرواز لایزال دیدم ؛

بنابراین فهمیدم که باید پرواز كنم آن گونه كه مي‌خواهم و گرنه پروازم مي دهند آن گونه كه مي‌خواهند!

در حقیقت نه «پرواز»م می دهند،که« پرتاب »م می کنند!!

(شفیعی مطهر)


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 18 فروردين 1394 | 9:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 انسانیت انسان!

 

من شنیده ام که روزانه هزاران انسان به دنیا می‌آیند... 

اما انسانیت را در حال انقراض می بینم! 

اگر انسانیت بمیرد،انسان ها اشباحی روان اند که در عالم حیوان تبلور می یابند! 

در حالی که در عالم معنا« انسان » در حال زوال است و « انسانیت» ،لایزال!

(شفیعی مطهر)


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 15 فروردين 1394 | 9:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

روز طبیعت یا اعلان جنگ به طبیعت؟


ایرانیان در روز سیزده به‌در، طبیعت خود را معادل "۵۸ سال" در ژاپن تخریب می کنند!!

میزان آلودگی محیط زیست در روز سیزده به‌در ده برابر روزهای معمولی است!!

در روز سیزده به‌در، تنها در مناطق حفاظت شده پایتخت، ۶ تن زباله در دامان طبیعت رها می‌شود. این رقم در کل استان تهران به ۱۰ هزار و ۳۰۰ تن زباله می رسد!
http://goldasteh.blogfa.com/post-8755.aspx

 


موضوعات مرتبط: روزنوشت

تاريخ : جمعه 14 فروردين 1394 | 10:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

« باور امکان »در « رهگذر مکان»

 

من فراموشی و نادانی را مشکل امروز خود دیدم!

زیرا هر پروانه گاهی فراموش می‌کند که زمانی کرم بوده است 

و کرم هم نمی‌داند که روزی به پروانه‌ای زیبا بدل خواهد شد...

پس بکوشیم «باور امکان» را در«رهگذر مکان» جا نگذاریم و از «بستر زمان» جا نمانیم!

(شفیعی مطهر)


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 11 فروردين 1394 | 7:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

بی دل و دودل!

من شرط دل دادن را، دل گرفتن دیدم، و گرنه همواره یکی بی دل می‌شود و دیگری دو دل!  

(شفیعی مطهر)


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 10 فروردين 1394 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نوجویی در گروی نوپویی!

 

من ديوانگي را در این دیدم که مسیر پیشین را بپوییم ،ولی نتیجه نوین را بجوییم.

هماره ادامه همان رفتار و رفتن در همان مسیر استمرار ،ما را به همان نتایج تکراری و هدف های انحصاری می رساند !  

همواره نوجویی در گروی نوپویی است!

(شفیعی مطهر)


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 9 فروردين 1394 | 8:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 164 165 166 167 168 ... 241 صفحه بعد