کدام ؟ بر که بگرییم ؟!

حسین جان ! اكنون قرن هاست که ما در هر کوی و برزن دردنامه تو را می سراییم و بر مظلومیت تو می گرییم ، اما تو بر بلندای قلل رفیع عزت و حریت ایستاده ای و همه انسان های حق باور و حقیقت پرور را به آزادی و آزادگی فرامی خوانی.

حسین جان ! ای سردار سپاه سپیده ! و ای سالار به خون تپیده ! ای طلایه دار سرخ شفق ! و ای طلیعه سپید فلق ! 

تو زنگار انحراف اموی را با فواره خون جوانانت زدودی و شعر بلند شهادت را با گلوازه های ایثار سرودی . 

 تو با خون یارانت ، فراخنای افلاک را ستاره باران کردی و پهنای خاک را گلباران نمودی . 

 تو دریا را در وسعت تحقیر کردی و آسمان را در رفعت .

 تو سپیده را در عصمت به پیکار خواندی و سپیدار را در حشمت .

تو سرو را در قامت خجل کردی و کوه را در استقامت .

تو چشمه سار را ایثار  آموختی و ایثار را با ثار آمیختی .

تو حجم وسیع کلمات را در ستایش خود به تنگنا کشاندی و واژه ها را به ژرفا نشاندی .

تراوش نوش سخنانت ، شهد را شرمنده کرد و سخنوران را بنده . 

 جهاد آزادی بخش تو ، ستمدیدگان را شهد عزت بخشید و ستمگران را شرنگ ذلت چشانید .

تو شیفتگان شراب وصل را شهد شهادت نوشاندی و فریفتگان سراب جهل را شرنگ مرگ .

تو با نبرد شکوهمند خود مستکبران را ذلیل کردی و مستضعفان را جلیل . زندگی با ذلت را مرگ دانستی و مرگ با عزت را زندگی.

 تو حیات جاودانه را در آیینه مرگ شرافتمندانه یافتی و مشتاقانه به سویش شتافتی . زندگی را پیکار در راه اندیشه نامیدی ، اندیشه ای که ریشه در کوثر رسالت داشته ، زلال وحی می نوشد و کلام رب می نیوشد .

 تو قائدین را الهام بخشیدی و قاعدین را قیام . بر شهیدان سروری و بر سروران ، رهبر .

 حسین جان ! این بخشی از کارنامه توست ....واما اکنون  بشنو که ما چه کردیم !

ما قرن هاست که علم ولایت تو را بر دوش می کشیم و حلقه ارادت تو را بر گوش داریم . اما چه بسا برای تو و خاندان عزت و طهارت تو مایه عیب و ننگ هستیم ، نه زیب اورنگ . فرزند برومند تو امام صادق( ع) فرمود : 

  « کونوا لنا زینا و لا تکونوا علینا شینا»

برای ما مایه زینت و آبرو باشید و مایه ننگ و عار نباشید.

اما حسین جان قصه تلخ ما را دمی بشنو !

حسین جان !ما مسلمانان بیش از یک میلیارد نفر ( بیش از بيست درصد) جمعیت جهان را داریم ، اما فقط پنج درصد تولید ناخالص ملی دنیا را (یعنی کمتر از فرانسه ! ) داریم !  

آیا این امت شایستگی ادعای پیروی از پیامبری را دارد که خود « قلیل الموونه و کثیرالمعونه » بود ؟ یعنی مصرف و هزینه اش کمتر از همه ، ولی تولید و کمکش به بشریت بیشتر از همه بود ؟!

حسین جان ! کشورهای عرب با داشتن پنج درصد جمعیت جهان ۶۰درصد واردات کشاورزی دنیا را دارند .

حسین جان ! نیای بزرگوار تو حضرت محمد(ص) تحصیل علم و دانش را بر هر مسلمان واجب شمرد ، اما من با چه رویی به تو بگویم که جمعیتی حدود ۱۰۰میلیون نفر در۲۱کشور عربی سوادخواندن ونوشتن ندارند. از هر ۳نفر عرب یک نفر و نیز حدود نیمی از زنان عرب بی سوادند!

حسین جان ! ما امت شیعه تو در ایران با داشتن یک درصد جمعیت جهان ، ۱۰درصد نفت جهان ، ۱۸ درصد گاز جهان و ۷ درصد منابع و ذخائر زیرزمینی جهان و بهترین سرزمین و آب و خاک را داریم ، اما هنوز بیش از ۸۰درصد هزینه های ما از محل فروش نفت تامین می شود ، نه از محل تولیدات ما !

حسین جان ! تو با آفرینش عاشورا ، فرهنگی را بنیان نهادی که هیچ انسان عاشورایی نباید خوار و ذلیل باشد ، اما چه کنیم که بیش از ۶۰ سال است که ما مسلمین به علت اتکا به احساسات _ و نه تکیه به عقلانیت _ از پس مقابله با ۵ - ۴ میلیون صهیونیست زورگو بر نمی آییم . آیا تو این ذلت را بر ما می پسندی و می بخشایی ؟ و ما را شیعه عاشورایی می دانی ؟

حسین جان ! از قصه پر غصه فلسطین و غزه چه بگویم؟

سرتاسر دشت خاوران سنگی نیست

کز خون دل و دیده بر آن رنگـی نیست

در بسياري از بلاد اسلامي قداره های غصب و قساوت ، جوانه های سبز معصومیت را قطعه قطعه می کنند !

در غزه فلسطین عقابان خون آشام صهیون ، کبوترهای سپیدبال صلح و صفا را می درند .

در بسياري از كشورهاي به اصطلاح اسلامي خشم  طوفان و سموم خزان ، شکوفه های سرخ شهامت و غنچه های عطرآگین قداست را بی رحمانه به خاک می ریزند !

 داس های دسیسه و دنائت ، ساقه های ترد صداقت را درو می کنند !

 غرش تانک ها ، رویای لطیف کودکان را می شکند . بلور بغض در گلوی فلسطین شکسته و چشمه های عطوفت در چشم های عاطفه یخ بسته است !

 از چشمان خیس آیینه خون می چکد . اسرائیل در رگ های فلسطین درد می ریزد و دریا را در کنار اشک های کودکان می آویزد ! 

چشمان معصومانه هر کودک فلسطینی و غزه ای و عر اقی و سوری و...، رمز هزار آیینه می گوید و از هر آیینه هزار شاخه کینه می روید !

صهیونیسم ، تصویر زیبای حقوق بشر را در قاب فلسطین شکست و رشته های محبت و ریشه های مودت را از هم گسست ! امروز جنگ های بی رحمانه در غزه و عراق و سوریه و...،اعتماد به مجامع بین المللی را بر داربست تجربه مصلوب کرده است .

ای کاش سبوی همه دریاها در چشمانمان می شکست ، تا عمق فاجعه را می نگریستیم و اندکی درد را می گریستیم !

اما حسین جان ! اکنون تو بگو : آیا ما باید بر تو بگرییم ، یا تو بر ما؟! تو که عصاره عزت هستی ، یا ما که درمانده ذلت؟!  آری حسین جان ! تو بگو !

کدام ؟ بر که بگرییم؟ اشک حیران است

چرا ؟بر چه بگرییم؟ عقــل پرسان است  

اما ، عزيزان من ! آيا امام حسين (ع) در قبال همه عزت مداري هاي خود و در برابر همه مصائب مسلمين از ما گريه و سوگواري مي طلبد يا عقلانیت و خردمداري؟! ايشان از شيعه راستين خود ذهني نقاد و طبعي وقاد مي خواهد. 

« من دلائل العالم انتقاده لحدیثه »   (تحف العقول ، ص ۲۴۸)

سخنی که از قید قلم رسته و بر صدراين مقال نشسته ، گهری ناب و جرعه ای از آفتاب است که از اندیشه و بیان امام حسین (ع) تراویده و بر صفحه ای از صحیفه هستی أرمیده است . امام آزادگان ، تفکر و نقادی سخن را تا بدان پایه ارج می نهند که آن را از نشانه ها و دلایل دانایی انسان می دانند . عقل را باید به کمال رساند و آن را بر صدر استدلال نشاند . ایشان بر این باورند که :

 « عقل جز با پیروی از حق به کمال نمی رسد .» 

   اکنون ما امتی هستیم که پیروی از ائمه اطهار (َع) را افتخار خود می دانیم و ارادت و محبت خود نسبت به ایشان را انگیزه همه کارهای خود می شماریم . آیین ها و مراسمی که ما هر ساله به انگیزه عزاداری و سوگواری حضرت سیدالشهدا(ع) برگزار می کنیم ،  آیا نباید ما را گامی به سوی شناخت راه و روش ایشان نزدیک کند ؟ 

ما در این آیین ها چقدر شعر و شعار و نوحه و مصیبت مبنی بر تشنگی این بزرگواران نقل می کنیم ، اما کمتر از بیانات و سخنان خود ایشان می گوییم . سخنرانی حضرت امام حسین(ع) در «منی» از بی نظیرترین و زیباترین و شیواترین بیانات تاریخ است . طراوت و تازگی در فرازهای شگفت انگیز سخنان ایشان جلوه گر است . اما چون نوحه های بی پایه مداحان گریه آور و سوزناک است ، بیشتر وقت مجالس عزاداری در اختیار آنان است. 

 


موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي

تاريخ : شنبه 10 آبان 1393 | 11:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

اگر تو آنجا بودي

               كو‏ُنا لِلظّالِمِ خَصْماً وَلِلْمَظْلوُمِ عَوْناً

                      (از وصاياي امام علي عليه السلام)

آن گاه كه نخستين تازيانه ستم بر پوست لخت اولين ستمديده تاريخ، خطّي از خون كشيد، و نخستين شمشير خود كامگي و انحراف، فرياد سرخ رگ هاي استضعاف را بر سينة سياه آسمان پاشيد، 

اگر تو آنجا بودي ، براي دفع ستم و رفع الم چه مي كردي؟

آن گاه كه دست بيداد قابيل- اولين ستمگر تاريخ - فرا رفت و فرو آمد و نخستين قطرة سياه مرگ را در كام هابيل- نخستين ستمديدة تاريخ - چكانيد و نخستين قطره خون پاك برسينة سياه خاك فرو ريخت، 

اگر تو آنجا بودي ، در نهي از منكر و نفي ستمگر چه مي كردي؟

آن گاه كه در مصر خون بردگان بي گناه را گلماية بناي اهرام سياه مي كردند و موساييان حق باور در رويا رويي با تفرعن فرعون هاي ستمگر با پيام آور حق نگر ميثاق بستند و اركان نفاق را در هم شكستند، 

اگر تو در عرصه اين نبرد حق و با طل بودي،  چه مي كردي؟

آن گاه كه نمرود، اين الهة جور و جهل و جمود براي نابودي ابراهيم، قهرمان آزادگي و اميد و تنديس تناور توحيد، مناره اي از خشم افراخت و دريايي از آتش افروخت، 

اگر تو در اين مصاف تبلور توحيد با تحجّر پليد بودي ، چه مي كردي؟

آن گاه كه در صحاري كنعان برادران بي وفا، دام جفا گستردند، آتش كينه در تنور سينه آنان را بر آن داشت تا يوسف، آن ماه فضيلت را در چاه رذيلت خود افكنند، 

اگر تو در آنجا بودي، كه براي برادران يوسف جز اظهار تأسف گريز و گريزي نبود، چه مي كردي؟

آن گاه كه محمّد (ص)، آخرين پيام آور آسماني بت ها و بت واره هاي شرك و خود كامگي را درهم شكست و غُل ها و زنجيرهاي اسارت را از دست و پاي افكار انسان ها گسست، آن گاه كه در عرصه هاي بدر و اُحُد و خندق و در جبهه هاي رويارويي شرافت و اشرافيت، كفر و نفاق در برابر محمد (ص) پيامبر مهر و وفاق ، قامت بر مي افراشتند، 

اگر تو آنجا بودي ، در ياري اسلام و محو كفر و ظلم و ظلام چه مي كردي؟

آن گاه كه در صحراي طف و بيابان كربلا، حسين (ع) سردار سپاه سپيده ، پرچم سرخ جهاد را بر بلنداي سبز فرياد برافراشت، آن گاه كه ياران، برادران و فرزندان و همه هستي خود را در طبق اخلاص نهاد و عاشقانه به پيشگاه حضرت دوست تقديم كرد، آن گاه كه در گرما گرم نبرد ظهر عاشورا غمگينانه سر بر بازوي تنهايي نهاد و فريادِ «هل من ناصرٍ ينصُرُني» را بر تارك همه آزادانديشان بيدار در همه قرون و اعصار نواخت، 

اگر تو در اين صحنه مصاف نور و ظلمت، و سعادت و شقاوت حاضر بودي، براي اعلاي كلمه توحيد و امحاي باطل پليد چه مي كردي؟

آري اگر تو در همه عرصه هاي رويارويي حق و باطل، عدالت و تبعيض، شرافت و اشرافيت، و فضيلت و رذيلت حاضر بودي، 

دست در دست هابيل مظلوم، بر جفاي قابيل مي شوريدي، 

هماهنگ و همنوا با موساييان ستم ستيز، تفرعن فراعنه حق گريز را در هم مي كوبيدي، 

در ركاب ابراهيميان آگاه، نمروديان خود خواه زمين را در هر زمان به خاك مذلّت مي نشاندي، 

همگام با يوسف صدّيق سال هاي ستروَن جوانمردي و صداقت و قرن هاي قحطي مهر و محبّت را پر از شكوفه هاي مهرباني و كرامت مي كردي، 

همراه با محمّد (ص) پيام آور بزرگ رحمت و حريّت با قامتي به بلنداي قيامت با همه خود كامگان ستم پيشه و اشراف بي ريشه در مي آويختي و خون سياه عوام فريبان جبهة زور و زر و تزوير را مي ريختي، 

و در حماسة سبز عاشورا و نبرد سرخ كربلا در ركاب سردار سرافراز سپيده، كتيبة انقلاب را در كتاب آفتاب مي نگاشتي، ريشه زور و انديشة فسق و فجور را بر مي كندي و بناي كاخ عزّت و كرامت را پي مي افكندي.  ….

افسوس! دريغ كه من و تو در هيچ يك از آن صحنه ها نبوديم ، تا رسالت انساني و تاريخي خود را انجام دهيم. امّا  …

    چشم دل باز كن كه جان بيني

                 آنچه ناديدني است آن بيني

اگر چشم دل و گوش جان را بگشايي ندايي تحوّل آفرين در همه ادوار تاريخ طنين انداز است كه:

 كُلُّ ارضٍ كربلا و كُلُّ يومٍ عاشورا

بنا بر اين همه آن جبهه ها همچنان گشوده است و نبرد بي امان پيوسته در جريان است.صحنه ها تنها من و تو را كم دارد …

                                                           سيد عليرضا شفيعي مطهر


موضوعات مرتبط: مقالاتقطعه ادبي

تاريخ : جمعه 9 آبان 1393 | 6:47 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 هزینه فراتر از عصر بودن!

 

من در دیار حاکمیت کوتوله ها، بلندی قامت و شکوهمندی استقامت را گناهی بزرگ و جرمی سترگ دیدم!

 گه ملحد و گه دهری و کافر باشد        گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد

باید بچشد عذاب تنهایی را                  هر کس که ز عصر خود فراتر باشد

(شفیعی کدکنی)


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 6 آبان 1393 | 7:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد515

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من چه ابله و منگ و چه بی خرد و بی فرهنگ دیدم خودکامگانی را که بر این پندار بودند که می توان با قبیله قدرت،فتیله فطرت را خاموش کرد.

« يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ (صف،8)»

مى‏ خواهند نور خدا را با دهان‏ هاى خود خاموش كنند، ولى خدا كامل ‏كننده‏ نور خويش است، هر چند كافران خوش نداشته باشند. 

ادامه دارد....

                         شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 5 آبان 1393 | 7:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد514

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من ریشه همه ترس ها را در گریز از حقیقت و ستیز با واقعیت دیدم.

من افرادی را ترسان و هراسان دیدم که از حقایق می گریزند و با واقعیت ها می ستیزند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هرگاه آسمان زندگیم را ابری دیدم،دانستم که باید بر  ارتفاع پرواز و ارتقای چشم انداز افزود؛ زیرا اوج بی کرانگی سپهر بر فراز ابرهاست!

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 3 آبان 1393 | 7:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد513

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 من برای کسی که آهسته و پیوسته می رود،هیچ راهی را «دور »و هیچ زمانی را «دیر» ندیدیم.       

         گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org 

من ناامیدی را نخستین گام به سوی گور و و واپسین پیام اهل قبور دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فقیرترین فرد را کسی دیدم که نه رویایی در «سر» دارد و نه امیدی در « دل».

ادامه دارد...

                         شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 26 مهر 1393 | 6:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد512

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

 من شباهت شگفتی بین قطارهای در حال حرکت با انسان های اثرگذار و باشخصیت دیدم؛

هر دو تا غیرفعال و ایستاده اند،از هر تعرض مصون اند؛

اما چون فعال شوند و حرکت را بیاغازند،مورد هجوم و سنگ اندازی قرار می دهند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من شمشیر عشق را تنها شمشیری دیدم که «دو تا» را «یکی» می کند،بر خلاف سایر شمشیر ها که همه «یک»ها را «دو تا»می کند!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من تفاوت وارستگان از زمین و وابستگان به زمان را در این دیدم که آنان از دنیا دست برداشتند و اینان از عقبا.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من انجام هیچ کاری و هیچ ابتکاری را ندیدیم که بدون چالش ها و رنجش هایی باشد. 

آن گاه که چراغ را خاموش می کنیم،پروانه ها می رنجند و چون برمی افروزیم،شب پره ها.(با الهام از سخن مارین سورسکو)

ادامه دارد... 

                               شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 24 مهر 1393 | 11:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد511

 

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

نایت اسکین

من شیرینی زندگی و تلخی مرگ را در این نکته دیدم که در متن زندگی ، یک دنیا دروغ،و در بطن مرگ، یک دنیا حقیقت تهفته است.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من از بین بازی ها،عشق بازی،و از بین «سر» ها،سرفرازی را بهتر دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مشکلات زندگی را مانند جدول کلمات متقاطع دیدم.

برای حل آن ها باید ابتدا سراغ مشکلات کوچک تر رفت ،گاهی مشکلات بزرگ تر خود به خود حل می شوند ،

و گاهی به هم وابسته اند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من علت پیری عقاب را نه در غم قفس دیدم و نه در اندوه محبس،بلکه حسرت عقاب ،پرواز مهارگسیخته زاغ های بی سر و پا و کلاغ های بی حیا است.

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 23 مهر 1393 | 6:36 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد510

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من آن گاه که رنگ شکست و باخت را در سیمای برگ های بازی دیدم،احساس کردم تنها راه پیروزی، شکست قوانین و ایجاد بن بست نمادین است؛

بنابراین فهمیدم که چرا همه سلطه طلبان خودکامه قانون گریزند و آزمون ستیز!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من آن گاه که ریشه درختان را دیدم،دانستم که پایبندی هر کس به اندازه ریشه ای است که در خاک دارد و اندیشه ای که در افلاک؛

بنابراین بر هر درختی نمی توان تکیه کرد .  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در حافظه هر چوب، باغی را دیدم و در خاطره هر غروب،طلوعی. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من عمری است جان را در قفس و جسم را در محبس می بینم.

میله های قفس نه در پیرامون که در درون روییده اند؛

این زندان در مجاز است،نه در درون دیوارهای دراز ؛ زندانی که ریشه را گزند می رساند و اندیشه را به بند می کشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من این سرزمین را دیار واژه های وارونه دیدم.

در اینجا "من" ،"نم" زده است،

"یار"،"رای"عوض کرده است،

"راه" گویی "هار" شده

و "روز" به "زور" می گذرد...  

ادامه دارد...

                                       شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 20 مهر 1393 | 7:34 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد508

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 من فریادگری را دیدم که همه وجودش آتش گرفته بود؛فریاد می زد  و ....می دوید؛نه خود می دانست به کجا می رود و نه دیگری! فقط می دوید!!

...و شگفت این که جمعی بر این پندار بودند که قانعش کنند که ندود!! بنابراین فهمیدم وقتی « یک سینه سخن داری و یک گوش نمی یابی » ، چه دردی دل را به آتش می کشد و فقط می خواهی بدوی و فریاد کنی!!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فرق بین « نبوغ » و « حماقت» را تنها در این دیدم که « نبوغ » حدی دارد!!

(با الهام از سخن آلبرت انیشتین) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من در این شهر فعالیت « قلم » قصابان را آسان تر از « قلم » نویسندگان دیدم ؛ زیرا ساطور به گاه انجام وظیفه برایش عناوین مهم نیست!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من بسیاری از آدم ها را چون بادبادک دیدم، زیرا  اعمالشان به وسیله پاداش ها و تنبیه های بیرونی تعیین می شوند .اینان،هرلحظه تغییر جهت می دهند تا خود را با عواملی که بر آن ها تاثیر می گذارند، وفق دهند.
آن ها با آزادیخواهان آزادانه و با دیکتاتورها برده وارعمل می کنند. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 

من ﺟﻬﺎﻥ ﺳﻮﻡ را ﺟﺎﯾﯽ دیدم ﮐﻪ ﻣﺮﺩﻣﺶ به جاﯼ ﺣﻞ ﻣﺸﮑﻼﺗﺸﺎﻥ، می کوشند ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﮑﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺗﻄﺒﯿﻖ ﺩﻫﻨﺪ.

ادامه دارد...

                    شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 18 مهر 1393 | 6:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد507

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

‏تولد انسان روشن شدن کبریتی است و مرگش خاموشی آن!
بنگر در این فاصله چه کردی؟
گرما بخشیدی...!؟
یا سوزاندی...؟!!
'میلاد '‏

من تولد انسان را روشن شدن کبریت و مرگش را خاموشی آن دیدم! 

بنابراین هر کس باید از خود بپرسد در مدت عمر کوتاهم آیا دیگران را سوزندم یا آموزاندم؟! ایا انسان ها را سوختم یا نور افروختم و گرما بخشیدم؟!                  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من خط فقر را نه « کشیدنی» که «چشیدنی » دیدم. 

باید طعم تلخ «فقر »را چشید و سیمای کریه « فرق » را دید!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هماره پرندگان در حال پرواز را آماج پیکان تیر شکارچیان دیدم،نه مرغان اسیر قفس را؛ 

بنابراین دانستم که «هنر پرواز» و «حسن آواز» خود گناهی بزرگ و جرمی سترگ است!!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من راز «سرافرازی» شاخساران درخت را در «سربه زیری »ریشه ها دیدم؛ 

تا ریشه ها ژرفای خاک را نکاوند،شاخه ها نمی توانند سر بر آسمان بسایند! 

ریشه ها تاریکی ها را برمی تابند تا شاخه به سوی نور بشتابند.

 www.ROZANEHONLINE.com 

من در کشورهای پیشرفته جوانان را دیدم که درس می خوانند تا مهارت بیاموزند و بتوانند کار کنند؛

اما در این جا جوانانی را دیدم که درس می خوانند تا از کارکردن برهند! 

ادامه دارد...

                    شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 16 مهر 1393 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد506

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من کسانی را دیدم که مدعی بودند همه چیز را می دانند و همه چیز را می توانند درست کنند ، اما سرانجام به این نتیجه  رسیدند که همه راباید کُشت!!!
(با الهام از سخن آلبرت کامو
)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مار را بی دست و پاترین موجود دیدم،اما باز هم از او می ترسیدم؛زیرا او به جای دست و پای نمادین،نیش زهرآگین دارد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من پرستشگرانی را دیدم که خود خدایانی را در ذهن می آفرینندو در برابرش زانو می زنند؛اینان خدایشان را نه با چوب و سنگ،که با ذهن و فرهنگ می سازند. 

این خدا نه آفریننده،که خود آفریده است و پدیده.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من پیروان حزب «باد» را عمله های استبداد و بی وطن تر از «باد» دیدم. 

باد در «ذات»بی وطن است و اینان در«صفات».

‏جهالت بیش از دانایی احساس امنیت ایجاد می کند.
چارلز داروین‏
 

 من احساس امنیت و آرامش را بیش از «دانایی»، در « نادانی» دیدم.

(با الهام از سخن چارلز داروین) 

 ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 15 مهر 1393 | 8:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد505

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من این روزها در اول راه بسیاری را همراه دیدم،

اما مهم نه « همراه اول» که «همراه آخر» است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من در فهرست منابع فقه،عنصر «عقل» را نه به عنوان یک «منبع» که به فرنام یک «ملاک» دیدم؛ زیرا  درک هر حقیقت و فهم هر واقعیت در فروغ «عقل» امکان پذیر است ،نه در بلوغ «نقل» .(فرنام= عنوان)

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شايعه را شب پره اي كور دیدم كه تنها در شب هاي ديجور و گذرگاه هاي بي نور راه مي سپرد و به ناآگاهان پيام هاي پر ابهام مي سپارد. 

این خفاش کور در شب های دیجور به پرواز درمی آید؛در شب های حاکمیت جهل و بی خبری که خبرهای دروغ ،همه سرچشمه های فروغ را می خشکاند و آسمان شفاف اطلاع رسانی را تیره و تار می کتد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شايعه را نورستيز  و آگاهي گريز دیدم؛ شایعه از روشنايي مي گريزد و با روشنگري مي ستيزد. 

مرگ او در ريزش آبشاران نور است و تابش هور. 

بنابراین باید نور آگاهی پراکند و مشام های تشنه واقعیت را با  زلال حقیقت آگند.

سموم شايعه ريشه هاي روشنايي را مي خشكاند و انديشه هاي اهورايي را مي ميراند. 

بياييم با تابش نور صداقت و افشاندن بذر حقيقت ، گامي بلند و اقدامي شكوهمند در راه نفي ناراستي و شايعه سازي برداريم و به جاي نفرت و نفرين به تاريكي ، شمعي فروزان و چراغي درخشان برافروزيم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من باغ و گلزار را بهترین آموزگار دیدم . 

بنابراین آموختم چون بید متواضع باشم، چون سرو، راست قامت، مثل صنوبر، صبور، مثل بلوط مقاوم، مثل رود روان، مثل خورشید با سخاوت و مثل ابر با كرامت باشم.

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 14 مهر 1393 | 7:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد504

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من قلم را روان بخش ريشه ها و پاسدار انديشه ها دیدم.

نگارش سطور پلي است از نور ، از گنجينه اسلاف به سينه اخلاف. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 

من قلم را ابزار « مایسطرون»  و محرم اسرار مکنون دیدم .

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چه غم انگیز دیدم سرنوشت بسیاری از انسان ها را که چون کرم ابریشم تمام عمر قفس می بافند ،ولی هنوز اندیشه پریدن دارند!!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من هیچ انسانی را شایسته رهبری دیگر انسان ها ندیدم ؛زیرا ما دیگران را فقط تا آن قسمت از جاده که خود پیموده‌ایم، می‌توانیم هدایت کنیم.

(با الهام از سخن اسکات پک) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من متکلمی را دیدم که آن چنان بر عرصه مجادله مسلط بود که می توانست به اسکیموها برف بفروشد و به واعظان،حرف!! 

او همه مدعیان را به جای خو.د نشانده ،اما خود از درک حقیقت درمانده است!!

 ادامه دارد...

                                 شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 9 مهر 1393 | 7:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد503

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من حماقت را صداقت با کسی دیدم که سیاست دارد و سیاسی کاری می کند.

(با الهام از سخن سیلویا پلات) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مردی را موفق به برداشتن کوه دیدم که شروع به برداشتن سنگریزه می کند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من مردمی را دیدم که بپاخاستند تا در کویر دل ها گل بکارند و در عرصه روزگار تحول بیافرینند؛ 

اما مدیرانی کژاندیش به جای تکثیر،به تکاثر پرداختند و به جای تنویر،تنفر آفریدند و به جای تدبیر،تدمیر!!

(تدمیر:هلاک و تباه کردن)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من قلم را پيام آور اميد دیدم و جنگ افزار سپيد .

قلم با خون سياه خود بسي سياهه ها مي نگارد و چه بسيار سپيدي ها را مي آورد.

چه دست هاي پاكي قلم شد تا مبادا قلم شان را به اسارت برند و آنان را به حقارت كشند؛ اما زهي افسوس! كه قلم به دستاني نيز بودند كه آنان را با لقمه هاي لذيذ و پليد سير  و قلم شان را اسير كردند!

 گردش سياه نيش خامه بر سينه سپيد نامه هم از پيروزي ها دم مي زند و هم شكست ها را، رقم . نيش قلم چه نوش ها آفريده و چه خروش ها پروريده است!

ميلاد سبز قلم تاريخ بشر را تقسيم و انسان را تكريم كرد : دوره قبل از تاريخ(پيش از پيدايش خط) و دوران تاريخ.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من سينه قلم را، سيناي رازها و گنجينه سوز و ساز ها دیدم. 

ادامه دارد... 

                                شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 8 مهر 1393 | 8:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد502

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من دین ورزی را نه قدم زدن در کوچه ای تنگ و کوره راهی پرآژنگ ، که گام زدن در بوستانی فرح انگیز و باغی مشک آمیز دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چون رهایی پروانه را از پیله دیدم، دیگر نه از پیله های روزگار هراسیدم و نه از شیله های حصار.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بسیاری از آدم ها را چون کبریت بی ارزش دیدم،اما همین کبریت بی ارزش گاه می تواند زندگی ها را به آتش کشد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من زندگی را چون ساعت شنی دیدم که گاه با زیر و رو شدن می تواند تحول آفریند و همه چیز را از نو آغاز کند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بسیاری از انسان ها را دیدم که زیبا اندیشیدند ، زیبا گفتند و زیبا نگریستند؛اما زیبا نزیستند!! (با الهام از سخن رومن پولانسکی)

ادامه دارد...

                              شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 7 مهر 1393 | 8:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد501

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من از خارداشتن بوته های گل رز نرنجیدم، اما از گل دادن بوته های خار خرسند شدم!!

چرا از خارداشتن گل ها می نالیم ،اما از گل داشتن بوته های خار به آن نمی بالیم؟!

 

 

 من در صحیفه تاریخ صفحه های بسیاری را دیدم که در آن جوامع بسیاری بت ها را واژگون کردند ، اما فرهنگ بت پرستی همچنان بر اریکه ارگ گردون نشسته بود.

آنچه انسان را به بردگی می کشد ،نه بت های سنگی،که بت واره های فرهنگی است.

 

 

 من مار عاجز از پوست اندازی و ذهن ناتوان از نو آغازی را محکوم به مرگ دیدم.

www.ROZANEHONLINE.com

من فناوری را در دو نسل در دو عرصه در تجلی دیدم.

فناوری آغازین سال های هزاره سوم دانش افزایی را از عرصه کتاب ها و روزنامه های کاغذی به قلمروی دیجیتال آورد. 

رایانه به عنوان رساترین رسانه ،روند دانش افزایی را شتاب، و فرایند پویایی را التهاب بخشید.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من بشر را نه محکوم طبیعت، که حاکم بر خلقت دیدم.

بشر می تواند با بهره گیری از مدیریت خردمندانه بر همه عوامل جهان هستی فرمان براند و همه تهدیدها را به فرصت تبدیل کند.

ادامه دارد...

                                 شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 6 مهر 1393 | 8:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

گاو پرستی در فرایند تکامل

قصه پنجاه و دوم ، قصه های شهر هرت


اعلی حضرت هردمبیل با وجود عقب ماندگی ذهنی و ذاتی خود، به منظور تحکیم پایه های سلطه جهنمی خود بر توده های مردم شهر هرت،از همه صاحب نظران و تئوری پردازان مکتب ماکیاولیستی دنیا بهره می برد. از جمله مشاوری تئوری پرداز و زیرک و بدذات از دیار «سیلگنا» آورده بود که در همه زمینه های عوام فریبی و پوپولیستی او را یاری می کرد.  

روزي این سياستمدار اجنبی به عده ای از مردم بر مي خورد كه در صف ايستاده و صورت گاوي مقدس را مي بوسند، او نيز فورا" در صف مي ايستد و به جاي سر، ماتحت گاو را مي بوسد، پس از او، باقي منتظرا ن با تقليد از او ماتحت گاو را مي بوسند . 

وقتی این خبر به اعلی حضرت هردمبیل می رسد،او را فراخوانده، از او مي پرسد: چرا اين كار را كردي؟ 

او در جواب مي گويد: 

اين مردم در نوع نگرش خود پيشرفت كرده بودند که سر گاو را می بوسیدند و ممكن بود در آينده، ديگر گاو پرستي نكنند، ولي اكنون با این حرکت، تا دوباره به سر گاو برسند، سال هاي زيادي طول مي كشد.


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 5 مهر 1393 | 10:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

عرض تسلیت 

 

 پرپر شدن شقایق شیدای رشد و رشاد حضرت امام جواد(ع) ،خاطره سرخ شکفتن در خاطر غنچه ها افسرد و آرزوی سبز رستن در ذهن جوانه ها پژمرد.

شهادت حضرت امام محمد تقی جوادالائمه(ع) را به همه پویندگان راه حقیقت و جویندگان پگاه عدالت تسلیت می گویم!
شفیعی مطهر

‏عرض تسلیت
با پرپر شدن شقایق شیدای رشد و رشاد حضرت امام جواد(ع) ،خاطره سرخ شکفتن در خاطر غنچه ها افسرد و آرزوی سبز رستن در ذهن جوانه ها پژمرد.
شهادت حضرت امام محمد تقی جوادالائمه(ع) را به همه پویندگان راه حقیقت و جویندگان پگاه عدالت تسلیت می گویم!
شفیعی مطهر‏


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 3 مهر 1393 | 7:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد500

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من بزرگمردی را دیدم که به رغم این که حق با او بود،چون رای مردم با او نبود،25 سال در خانه نشست،تقلب نکرد،دست به سلاح نبرد و دیگران را با تازیانه بی بصیرتی و فتنه گری تحقیر نکرد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مردان موفق را استاد تغییر دیدم نه قربانی تقدیر.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من اصل « امر به معروف و نهی از منکر » را حقی همگانی برای مردم دیدم که بر پایه آن بر هر شهروند واجب است  علیه  هرگونه انحراف و تجاوز از سوی هر کس و هر طبقه ای  بایستد...و این راز دموکراسی است.

(با الهام از سخن آیت الله طالقانی) 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مهم ترین اصل و لازم ترین فصل زندگی را خودسازی دیدم، نه اصلاح دیگران.بنابراین هر کس باید اصلاح جهان و جامعه را از خود اغاز کند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 من بت ها را شکستنی،اما رشته باورها را ناگسستنی دیدم. 

اگر ابراهیم ها در هر زمان و هر زمین هزاران بت را بشکنند ، تا ریشه نهال باورها از جویبار تاجورها آب می نوشند، هر لحظه دوباره بتواره ها سر بر می آورند و بر خردها فرمان می رانند!!

ادامه دارد...

                                   شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 2 مهر 1393 | 7:45 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد498

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من هرگز ندیدم که بذر استعداد در شوره زار استبداد بروید.

خزان خودکامگی و استبداد ،بهار شکوفایی و استعداد را می خشکاند و ریشه های روشنایی را می میراند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بزرگ ترین انسان ها را کسانی ندیدم که به پرسش های بزرگ پاسخ می دهند؛بل که انسان هایی را بزرگ دیدم که برای بشریت پرسش های بزرگ می آفرینند و کمال را در تضاد می بینند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فریب دادن مردم توسعه نیافته را آسان تر دیدم از این که به آنان بفهمانی که فریب خورده اند!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من فرق بین نبوغ و حماقت را در این دیدم که نبوغ حدی دارد!!

(با الهام از سخن انیشتین)  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در زندگی افرادی را دیدم که مثل قطار شهر بازی بودند. 

از بودن با آنان لذت می بردم، ولی با آنان به جایی نمی رسیدم.

ادامه دارد...

                           شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 30 شهريور 1393 | 9:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد497

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من شهریاری را دیدم که شهری را آتش زد تا تخم مرغ خود را نیمرو کند!!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هیچ انسانی را ندیدم که تکبر ورزد یا ستم کند، مگر این که در درون خود حقارتی را احساس کند یا از ذلتی هراس دارد.(با الهام از سخن پیامبر اکرم«ص»)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من گوی لاستیکی و توپ پلاستیکی را دیدم که هر چه سخت تر بر زمین می زنند،بیشتر بلند می شود؛

بنابراین دانستم که در تنگنای بندگی و دریای زندگی  هر چه سختی ها بیشتر موج زند،پرواز بیشتر اوج می گیرد.

من رویش در خشکسالی و شکفتن در لایزالی را هنر روشنگران جهان سوم و جوامع توسعه نیافته دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من گرفتن آزادی را از مردمی که نمی خواهند برده بمانند، سخت دیدم ؛

اما سخت تر از آن دادن آزادی به مردمی است که می خواهند برده بمانند!!

(با الهام از سخن مارتین لوترکینگ)

ادامه دارد...

                          شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 29 شهريور 1393 | 7:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد494

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 


من چون فرصت باهم بودن را محدود دیدم، دانستم که باید نامحدود به یکدیگر محبت کنیم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بهار را نه تنها فصلی از فصول که اصلی از اصول دیدم؛فصلی برای رویش و اصلی برای بینش.

آنان که در یورش سموم خزان برگ ریز به وزش نسیم بهار رستاخیز دل بستند و از ریزش رستند.

آنان در برابر یورش مرگ،رویش برگ را نوید دادند و به نومیدان امید بخشیدند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من برخی آدم ها را دیدم که چون کاغذ سمباده روح و روانم را آزردند،اما نادانسته زنگارهایم را ستردند.

در نتیجه روحم صیقلی تر و صاف تر و روانم شفاف تر شد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من روابط انسانی را در دو حالت زیبا دیدم:

یافتن شباهت ها و حرمت نهادن به تفاوت ها.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شهریارانی را دیدم که بر این پندار واهی و افکار تباهی پای می فشردند که همه چیز را می دانند و درست کردن هر چیز را می توانند.

اینان سرانجام بدین نتیجه رسیدند که همه باید کشت!!

(با الهام از سخن البرکامو- طاعون)

ادامه دارد..

                         شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 26 شهريور 1393 | 6:28 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد493

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 


گروه سرگرمی ROZANEH
من مغز بسیاری را انباری انباشته از کتاب ،اما خالی از معارف ناب دیدم. 

حجم عظیم دانش ها نه راهی برای تفکر گذاشته بود و نه جایی برای تذکر
 

‏كاش به جاي موي برهنه به فكر پاي برهنه بوديم...‏

من متشرعانی را دیدم که صد بار از دغدغه موی برهنه دخترکان می گفتند؛ اما یک بار از پای برهنه آنان برنمی آشفتند.

كاش به جاي موي برهنه کمی به فكر پاي برهنه هم بوديم...

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 منﺁﻧﺎﻥ را ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﯿﻎ ، ﺭﯾﺶ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ،مقدس تر دیدم از کسانی ﮐﻪ ﺑﺎ ﺭﯾﺶ، ﺗﯿﻎ می زﻧﻨد ! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من هیچ گاه راه زمستان را نپیمودم مگر این که در پایان این راه سرد و سپید،بهاری سبز را دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من «نوروز » را دیدم،اما نه«روزی نو» ، که تکرار روزهای کهنه بود.

همه فکر می کنیم این روزها هستند که باید تغییر کنند و تحول پذیرند؛ 

در حالی که این ما انسان ها هستیم که باید در مسیر وزش نسیم حیات آفرین «محول الحال و الاحوال» قرار گیریم.

ادامه دارد...

                         شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 25 شهريور 1393 | 9:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد492

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من حسادت دوست را خطرناک تر و دردناک تر از رقابت دشمن دیدم.این تو را به پیش روی می راند و آن از پس سر تو را می زند.  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من آینده دنیا را تیره و تاریک،اما وظیفه خود را روشن و نیک دیدم.

مدعیان روشنگری موظف اند شمع جان را بیفروزند و رهروان را ایثار آموزند.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من بالاترین جلوه هنری و برترین تجلی ذوق بشری شاعران و هنرمندان را قدرت فهم زیبایی و درک شمیم شیدایی دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من خدای خالق را دیدم که به مخلوق خود قدرت خلاقیت داد تا بر سریر اندیشه ورزی بنشیند و جهان نو بیافریند.
 

من لب دوختن و در تب سوختن را آسان تر از تملق گفتن و خواری پذیرفتن دیدم.  

ادامه دارد...
                           شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 24 شهريور 1393 | 7:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد491

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تحقق عدالت را در تقسیم عادلانه سه عامل دیدم:

ثروت،قدرت و اطلاعات.

عدم امکان دسترسی شهروندان به اطلاعات ،بزرگ ترین نماد حاکمیت بیداد و استمرار انقیاد است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در مکتب نبوت ،خاتمیت را اعلام بلوغ عقلانیت بشر و فروغ ظهور انسان خودباور دیدم.

 

 


من اثر "خودهيپنوتيزم" (خود تلقيني ) را دیدم که مي تواند از گربه، شير درنده بسازد. 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
 
من مایه رشد و رویش گیاهان و شکوفایی گل ها را بارش باران نرم دیدم ،نه غرش تندر گرم؛
بنابراین آموختم که در گفت وگو باید بر صداقت استدلال افزود ،نه بر قدرت قیل و قال
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من یک دل پاک و ذهن تابناک را مقدس ترین معبد و منزه ترین مرقد دیدم. 
 
ادامه دارد...
                                 شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 23 شهريور 1393 | 8:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد490

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من تبلور خدا را در آب و تجسم خود را در حباب دیدم.

آن که نامیراست،خداست. «تن» می میرد ،اما «من» نامیراست.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من ارزش مداد را به مغز و اهمیت زبان را به سخنان نغز دیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در جهان هستی ،عنصر حقیقت را نه نسبی،که مطلق دیدم؛اما فهم همه انسان ها را از گوهر حقیقت نسبی یافتم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من آن گاه به رهایی خود یقین کردم که خود را رها از یقین دیدم.یقین به رهایی ،رهایی از یقین است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من توبه را خروج از وضع موجود و حرکت به سوی وضع مطلوب دیدم.

 

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 22 شهريور 1393 | 8:38 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد489

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من ماهیان دریا را زیرک تر از بسیاری از توده های مردم توسعه نیافته شهر سرب و سراب دیدم ؛ 

زیرا کوسه ها نتوانستند آنان را بفریبند و به آن ها بباورانند که که شکم کوسه ها امن ترین مامن و بهترین مسکن برای آن هاست،اما ...

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من شور جوانی را دیدم و شعور پیری را چشیدم. اکنون در ایام پیری نه پری برای پریدن دارم و نه بالی برای بالیدن. تا شور و حال داشتم،پر و بال نداشتم و چون پر و بال یافتم،دیگر شور و حالی نیافتم.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من «جزم گرایی» را بت واره ای سنگین و انگاره ای نمادین دیدم که ریشه اندیشه را می خشکاند و پویایی را می میراند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در این شهر، سقف های اندیشه را کوتاه و داشتن قامت های بلند را گناه دیدم.بلندقامتان نیز برای مشی روزانه در این ویرانه ، آنقدر سرشان به سقف می خورد که ناگزیر سر را خم می کردند تا کوتوله شوند و چون دیگران بزیند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من زندگی را چون پیانو دیدم ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها است.
اما زمانی می توان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهیم.

ادامه دارد...

                             شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 20 شهريور 1393 | 8:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد488

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من شهریاری را دیدم که چون گذر زمان و دفتر دوران را به زیان خویش می دید ،فرمان داد تا ساعت ها را بخوابانند و تقویم ها را بمیرانند! 

او می پنداشت که «تیک تاک»را نیز می توان با« تاک تیک» خاموش کرد!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کار خدا دیدم که برای راهنمایی بشر کتاب آسمانی خود را زمینی کرد(بر زمین نازل کرد)،اما شهریارانی را دیدم که فرمانروایی زمینی خود را آسمانی کردند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من در نمایش روزگار و سناریوی ادوار هماره سخت ترین نقش ها را برای بهترین بازیگران دیدم؛بنابراین آموختم که از سختی ها نباید ترسید و از پیکار نباید هراسید.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من بهترین معیار برای سنجش اخلاق و شناخت مذاق هر کس را در این دیدم که به او قدرت دهند و شوکت بخشند. تا جوهر درونی و گوهر بیرونی خود را نشان دهد.

(با الهام از سخن لینکلن)

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من آب را دیدم که چون در رگ های برگ جاری می شد،برگ را طراوت می بخشید و گلبرگ را لطافت؛اما اگر روی برگ ها و گلبرگ ها را می پوشاند،آن ها می پوساند.

بنابراین آموختم که پیام های ارشادی و تبلیغی آن گاه انسان ها را حیات می بخشد که درونی شود؛ در این صورت روح را روان می بخشد و روان را، ایمان.

ادامه دارد...

                        شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 19 شهريور 1393 | 19:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد486

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من در این شهر تاج «کیان» را بر سر « ماکیان» دیدم و «خرس» را در خدمت «خروس»!!

Image

من فکرهای کوتاه و اندیشه های تباه را دیدم که در جایگاه مدیریت برای خود و دیگران جهانی تنگ و جامعه ای بی فرهنگ ساختند.  کوتاهی نه در نردبان بکر که در آسمان فکر است.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من عادت های مسکوت را چون تارهای عنکبوت دیدم؛در آغاز همه عادت ها سست و ضعیف اند،ولی چون پایدار شوند،همه سخت و همه فن حریف می شوند. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من «بدفهمیدن» را خطرناک تر از «نفهمیدن » دیدم.

«نفهم» راه را گم می کند،ولی «بدفهم»به چاه می افتد. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من «دانش و خرد» و «احساس» را در دو کفه ترازو دیدم. 

فراز هر یک به معنی فرود دیگری است و چیرگی هر یک به مثابه شکست دیگری.

ادامه دارد...

                               شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 25 تير 1393 | 7:32 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد485

 

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

من شخصیت انسانی را زیبا دیدم که زیبایی های دیگران را می نگرد و فضیلت هایشان را می نگارد.

من هیچ قفلی را بی کلید و هیچ روزی را بی نور امید ندیدم.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من عموم انسان ها را عاشق باران و طالب بوران دیدم؛

اما شگفتا که چون باران باریدن را می آغازد،همه به زیر چتر پناه می برند.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من چراغ های خاموش را از گزند بادهای ویرانگر پرخروش در امان دیدم.

بنابراین دانستم اگر کسی در عرصه تلاش و کوشش مورد یورش است،شاید بدان علت باشد که نور می افروزد و روشنگری می آموزد.

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مردم  شهری را دیدم که هم از دزد می ترسند و هم از پلیس!!

ادامه دارد...

                            شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : سه شنبه 24 تير 1393 | 5:53 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد484

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من سکه های پول خرد را همیـــشه صدا دار، اما اسکناس ها را بی صدا دیدم ،بنابراین دانستم هر چه ارزش کسی بالاتر رود ، آرام تر و بی سروصداتر می شود…..!! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هر قدر عینکم را تمیزتر کردم، دنیا را کثیف تر دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org 


من مــرگ را ترسناک ندیدم !بلکه ترس من از این است که  تا زنــــده ام

چـــیزی در درونم بمیــرد بــه نام انــــسانیـــت ! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من هرگاه کلاغ و باز را در کنار هم نشسته دیدم، دانستم به یقین پای موش بزرگی در میان است! 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من خواندن بی اندیشه را بیهوده و اندیشه بدون خواندن را خطرناک دیدم.

 ادامه دارد...

                          شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 23 تير 1393 | 5:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد483

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من افتادن دوچرخه سوار را از روی دوچرخه هنگامی دیدم که رکاب زدن را فراموش کند. زندگی نیز این گونه است. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من خـــــشـم را یک تراژدی دیدم که، بـــا دیــــوانــگی آغــــاز مـی شـود و بـــا پــــشـیمـانـی پـایـان مـی پــذیــرد. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من مغزها و شکم های خالی را با هم سنچیدم.اگر مغز خالی همچون شکم خالی سروصدا می کرد ، جهان اکنون تعریف دیگری داشت. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من گاهی وقت ها "سکوت” را بهترین حرف و "نبودن ” را بهترین حضور دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من مهم بودن را چندان انگیزه ای برای غرور ندیدم؛زیرا روزنامه روز شنبه، زباله روز یکشنبه است.  

ادامه دارد...
                          شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 22 تير 1393 | 6:12 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد482

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من عکس‌های قشنگ را، دلیل بر زیبایی تو ندیدم،زیرا ساخت دست عکاس است. درونت را زیبا کن که مدیون هیچ عکاسی نباشی.(با الهام از سخن مرحوم خسرو شکیبایی)
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من حـــکایـت زنـــدگی را چون دکــمـه های پـــیـراهـن دیدم. اولــی را کـه اشــتـبـاه بــبندی ، تــا آخـــرش اشـــتـبـاه مـــی بندی ! 

بــــدبـخـتـی ایــن است کـه ؛ زمــانی بـه اشـــتـبـاهـت پـــی می بـری کـه به آخر می رســی. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من هیچ کس و هیچ چیز این دنیا را شایسته وابستگی ندیدم.حتی سایه ات در زمان تاریکی تو را تنها می گذارد.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من خودبینی را، نه دیدن خود ،که ندیدن دیگران دیدم. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من دانستن را جرم کمی ندیدم، وقتی که بدانی و عمل نکنی…بدانی و بگذری…بدانی و نادیده بگیری…بدانی و بشکنی.

ادامه دارد...
                                شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 19 تير 1393 | 6:48 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد481

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین


من تنها دو گروه را ناتوان از تغییر فکر دیدم: دیوانگان تیمارستان و مردگان گورستان
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نگرانی را،یک اتلاف وقت تمام عیار دیدم.
چون چیزی را تغییر نمی دهد.
تنها کارش این است که خوشحالیتان را می رباید
و شما را به شدت مشغول هیچ و پوچ می کند.
 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
 
من دشمنی را که صادقانه کینه ورزی کند،ترجیح می دهم به دوستی که
مخفیانه تحقیرم کند
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من ترس از بهترین دوست منطقی دیدم ! زیرا جز او هیچ کس روح تو را آنقدر عریان ندیده است که جای دقیق زخم ها را بداند.
 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من هیچ تپه ای را ندیدم که سراشیبی نداشته باشد.( مثل اسکاتلندی
 
 
ادامه دارد... 
                            شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : چهار شنبه 18 تير 1393 | 6:35 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد480

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من هرگز مهربان تر از خدا ندیدم؛ زیرا چه بسیار مواردی را دیدم که خدا به جای مچ گیری ، دستم را گرفت.

زشتی هایم را پوشاند و زیبایی هایم را نمایاند.

چه بسیار نام نیک از من پراکند که من اهلش نبودم. 


«کم من ثناء جمیل لست اهلا له نشرته» (فرازی از دعای کمیل)  

 

alt

من در این دیار غریب و روزگار عجیب حق اندیشی و حق گویی را چونان آتشی در کف و گوهری در صدف دیدم.
در این دور و دیار حق را نهفتن و حقیقت را نگفتن رمز ماندگاری و راز برخورداری است. 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

 
من بزرگ ترین لذت در زندگی را انجام کاری دیدم که دیگران می گویند:نمی توانی انجام بدهی. 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من نسـبت سطح بال زنبور را به بدن او ، بسـیار کــم دیدم. با توجـه بـه قوانین آیرودینامیک، پـرواز ممکن به نظر نمی رسد؛ اما شگفتا که زنـبور ایــن را نمی داند و پـرواز می کند. 
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org
من بى تفاوتى را،دشمن عشق و زندگى دیدم. 

ادامه دارد...

                                     شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : دو شنبه 16 تير 1393 | 7:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد479

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

گروه سرگرمی ROZANEH 


من مردی را دیدم که برای گشودن قفل های بسته کلیدهایی بایسته آورد؛اما ...   




من تبلور عشق را در سیمای کهنسالانی دیدم که گذشت زمان و گلگشت زمین نتوانست این گل را بپژمرد و این تمایل را بیفسرد. 

عشق نه زمان را می شناسد و نه از زمین می هراسد.

عشق اگر از ریشه بروید و ره اندیشه بپوید،می تواند جاودانه بپاید و جانانه را بشاید

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


 
من جهان را کتاب تکوین و قرآن را کتاب تدوین دیدم.به دیگر سخن جهان ،قرآنی تکوینی و قرآن،جهانی تدوینی است. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من در عرصه آفرینش هیچ پدیده ای را ندیدم مگر این که در آن فروغی فروزنده و عبرتی آموزنده دیدم.
(با الهام از سخن امام موسی کاظم علیه السلام)   

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من احیای عدالت را در فقدان آزادی ،بعید و کسب آزادی را در فقدان عدالت غیرممکن دیدم. 

ادامه دارد...
                          شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : یک شنبه 15 تير 1393 | 6:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد478

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

کاریکاتورهای جالب مفهومی
 
من ابلهانی فرصت سوز و ثروت اندوز را دیدم که سرمایه های ملی و اجتماعی را به باد خودخواهی دادند و به چاه خودکامگی افتادند

کاریکاتورهای مفهومی, کاریکاتور و تصاویر طنز
 
من در این شهر سیاهی سیمان را بر سبزی درختان چیره دیدم.آن،چون قارچ می روید و این راه پژمردگی می پوید.


کاریکاتورهای جالب مفهومی اجتماعیمن در این شهر مدیرانی را دیدم که همه شهر ر ا با نگاهی امنیتی و بینشی سیاستی می نگریستند.   
گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من شیرها را اسیر در قفس و شغال ها را رها از دست عسس دیدم.گاهی شیرمردان باید تاوان شیرمردی خود را با اسارت بپردازند.     

در کنج قفس پشت خمی دارد شیر 

گردن به کمند ستمی دارد شیر 

در چشم ترش سایه ای از جنگل دور 

ای وای خدایا چه غمی دارد شیر 

(ه . الف . سایه)
 


من در عرصه نبرد اندیشه ها قلم را کاراترین و ماناترین عامل پیروزی دیدم. گلوله پیام آور مرگ و ممات است و قلم مبشر حیات.آن،ریشه ها را می سوزاند و این اندیشه ها را طراوت می بخشد. 
 
ادامه دارد...
                            شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : شنبه 14 تير 1393 | 6:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

 

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد477

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

من زندگی را کتابی دیدم که صفحه نخست آن تولد و واپسین صفحه آن مرگ است. صفحات میانی آن را باید ما بنویسیم.امید روزی که آموزگار آفرینش املای نوشتار ما را می سنجد  ،از اشتباهات ما کمتر برنجد.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من مردمی را دیدم با جیب های خالی،اما تحت ریاست مردی با مغز خالی....

و چه تناسبی منطقی دیدم بین مغز های خالی با جیب های خالی؟! 

(با الهام از اندیشه محمود فخاری)
کاریکاتورهای جالب مفهومی اجتماعیمن در این کویر سترون و چراگاه اهریمن چه بسیار نهال های کهنسال اندیشه را دیدم که خردستیزان با خیال باطل خود از ریشه برکندند،اما غافل از آن که برگ ها،شاخه ها و ساقه های نهال اندیشه را می توان برید و برکند،اما ریشه اندیشه هماره در حال رویش است و به دنبال پویش


کاریکاتورهای جالب مفهومی اجتماعی

من در این شهر پزشکانی را دیدم که نه نبض و تپش سینه که وضع کنش گنجینه بیمار را می سنجیدند.آن که پولش بیش تر،بهبودش پیش تر


کاریکاتورهای جالب مفهومی اجتماعیمن چه بسیار زیرکسارانی را دیدم که تهدیدها را به فرصت ،و رذیلت ها را به فضیلت تبدیل کردند. 

ادامه دارد...
                               شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : جمعه 13 تير 1393 | 5:52 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |

نایت اسکیننایت اسکین

دل دیدنی های شهر سرب و سراب/فرگرد476

    تصاویر زیباسازی نایت اسکین

 

  من مردم تاريخ ساز اين شهر را چون راكبان چرخ فلك ديدم كه يك نفر همه آنان را سوار مي كند و پس مدتي گرداندن دوباره در همان نقطه پياده مي كند....

و راكبان خوشحال اند كه به مقصد رسيده اند.

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org  

من پرندگانی را دیدم که با اعتماد وافر و اطمینان خاطر روی شاخه ای نشسته بودند.

آنان از شکستن شاخه نمی هراسیدند؛ زیرا اعتماد آن ها به بال شان بود ،نه به نهال شان. 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من خزان برگریز و پاییز دل انگیز را دیدم .

آن چه که از چشم شاخساران بر خاک می ریخت، نه برگ های زرین،که خون دل زمین بود. 

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org

من کودکی خیابانی را دیدم که با ترازوی گرسنگی وزن سیری مردمان مرفه را می سنجید و بر سیمای عدالت اجتماعی رنگ تیره می پاشید.  

گروه اینترنتی پرشین استار | www.persian-star.org


من «از کوره در نرفتن» را به هنگام خشم بهترین راه «پختگی» دیدم. 

ادامه دارد...
                                  شفیعی مطهر


موضوعات مرتبط: قطعه ادبي

تاريخ : پنج شنبه 12 تير 1393 | 6:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 9 10 11 12 13 ... 71 صفحه بعد