هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد792 )
«بهره مندی بهینه» از «کمترین نقدینه»
برخی «ثروتمندان خودخواه» و «مرفّهان ناآگاه»
به قدری «فقیر» اند و «حقیر»،
که به جز «پول» و «تیول» هیچ ندارند!
زیرا «خرد نمی ورزند»،بنابراین به «هیچ نمی ارزند».
ولی بعضی تهیدستان به حدّی «بی نیاز» اند و «سرافراز»،
که «هیچ نمی خواهند»،زیرا به حقیقتِ هستی «آگاهند»!
«بی نیازی» و «سرافرازی»،
نه در «داشتن» و «انباشتن» ،
که در «بهره مندی بهینه» از «کمترین نقدینه» است!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
تیول: ملک و آب و زمین
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد791 )
«زاده» و «آزاده»
بزرگی انسان های بزرگ آن گاه «عِیان» و «نمایان» می شود
که در «کنارِ مردُم »قرار گیرند،نه «سوار بر توهُّم»!
آنان که خود را «تافته ای جدابافته» و «یافته ای فراشتافته» می دانند،
نه «امیرِ مردم»،که «اسیرِ توهُّم» اند!
کسانی می توانند در دل مردم «جای گیرند» و «ماوای گُزینند»،
که نه در «تاراجِ گنج ها»،که در «علاجِ رنج ها» در کنار مردم
و در «دردها،شریک» باشند و در «گزندها،نزدیک» .
مردم را در «سختی ها یاری» کنند و در «شوربختی ها،همیاری»!
با مردم «گرم بجوشند» و به آنان «فخر نفروشند»!
خود را «خَدوم» بدانند و مردم را «مخدوم» !
هر «زاده»،«آزاده» است،
مگر این که خود «تن به بردگی» دهد و «سر به سرسپردگی»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
زاده: زاییده شده،متولدشده،فرزند
تافته: نوعی پارچه ابریشمی
ماوای: جایگاه پناهگاه
خدوم: خدمتگزار،نوکر
مخدوم: سَروَر،آقا،کسی که نوکر دارد
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد789 )
«شکستنِ بال» و «بستنِ مقال»!
من «عقابی طنّاز» و «شاهینی تیزپرواز» را
«اسیرِ قفس» و در «زنجیرِ عَسَس» دیدم.
او «جانانه می نالید» و «اندوهگنانه می پالید»؛
اما نمي دانم از «داشتن بالِ دراز» می نالید
يا از «نداشتنِ مجالِ پرواز»؟
زيرا هر دو «دردناك» اند و عاملِ «هلاك»!
چه سخت است با داشتن «بال و پَر» و «قلمِ هنرور»،
«ابرازِ راز را نیارستن» و «آغازِ پرواز را نتوانستن»!
از آن سخت تر «شکستنِ بال» است و «بستنِ مقال»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
مقال :سخن گفتن، گفتگو، گفتار
طنّاز: شوخ و پُرناز
عَسَس: شبگرد، گزمه، پاسبان
جانانه :از روی جانبازی،به طور دلخواه و کامل
می پالید: جستجو می کرد،می کاوید،پال پال کردن
یارستن : توانستن، یارایی داشتن ،از عهده برآمدن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد788 )
هر چه «ظرفیّت،ژرف تر»،«شخصیت،شگرف تر»!
من «قفسه سینه»، این «قفسِ خالی از کَرکَسِ کینه» را
«انباشته از رازهای نگفته» و «انگاشته از سوز و گدازهای نهفته» دیدم.
اما احساس کردم این «سوقِ راز» و «صندوقِ مَجاز» ،
هر چه «انباشته تر»،«بر افراشته تر»!
و هر چه «خالی تر»،«خیالی تر»!
«ارزش هر سینه» و «گنجایش این گنجینه»
به خاطر «انبوه رازهای نگفتنی» و «شکوه سوز و گدازهای نهفتنی» است.
«گوهرهای راز» و «جوهرهای ناز»،
نه در «پهنای صحرا»،که در «ژرفای دریا» نهفته است؛
بنابراین هر چه «ظرفیّت،ژرف تر»،«شخصیت،شگرف تر»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
انگاشته:پنداشته،فرض کرده،گمان کرده
سوق: بازار، جای خرید و فروش کالاها
مَجاز: غیرحقیقی،ضد حقیقت
شگرف: عجیب، طُرفه، نیکو، کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد787 )
«رایتِ ریا» در «ولایتِ ولا»
من خدا را در «زمان، قريب ترين» و در «زمين غريب ترين» ديدم.
همه «از خدا مي گوييم» ؛اما «راه خود را مي پوييم».
وقتی «رایتِ ریا» در این «ولایتِ ولا» در اهتزاز است،
همه «واژه ها وارونه» می شود و «ویژه ها واژگونه»!
«شرافت» را «آفت» می نامند و «فضیلت» را «رذیلت»!
«فرهنگ» را «ننگ» می دانند و «بی فرهنگی» را «زرنگی» !
«صداقت» را «حماقت» می پندارند و «نمایه رسالت» را «مایه خجالت»!
در این جا حرف های «گفتنی»،«نهفتنی» می شود
و آبروهای «اندوختنی»،«فروختنی»!
«شیفتگان خدمت،مغضوب»اند و «فریفتگان قدرت،مطلوب»!
بیاییم با «گسترش آگاهی» در این «واحه واهی»،
گردش این «گردونه گردان» و «وارونه دوران» را
از «محورِ وابستگی» به «مدار شایستگی» برگردانیم.
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
رایت: پرچم، بیرق،عَلَم
ولایت: شهرستان، قسمتی از کشور
ولا :خویشی، قرابت،ملک ،پادشاهی
اهتزار: جنبیدن و تکان خوردن چون پرچم و شاخه درخت،شادمانی،جنبش
ویژه: برگزیده، خاص، خاصه
واحه: آبادی، کوچک در صحرا،شهر
واهی: سست، بی بنیان، کهنه و پوسیده
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 786)
«تابِ اسارت» و «عتابِ حقارت»
کسی که «راز را می داند» و «پرواز را می تواند»،
برایش راه رفتن با «پای پیاده» بویژه «با قلّاده»،
«بسی عار» و «بسیار دشوار» است.
پرنده ای که از «گِل»،«دل» بریده،
از «خاک، وارسته» و به «افلاک، دلبسته»،
او از زمین «دل کنده» و دل را با «فضایل آکنده»،
بنابراین نمی تواند «اوجِ آسمان را ببیند»
و بر «موجِ حِرمان بنشیند»!
او از «تنگنای قفس رهیده» و به «فراخنای مقدّس رسیده».
کسی که «اسیرِ قفس» و «درگیرِ محبس» است،
نه «دیوارها را تنگ» می داند و نه «حصارها را ننگ»!
ولی چون «رنجِ ریایی را کشید» و به «گنج رهایی رسید»،
دیگر نه «تابِ اسارت» دارد و نه «عتابِ حقارت»!
زنهار اگر باز «به قفس برگردیم» و «با عَسَس بگردیم»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
قلّاده: گلوبند،افسار،مهار
آکنده: انباشته،پُرکرده
حِرمان: بی بهرگی،نومیدی،بی روزی
عتاب: خشم گرفتن و ملامت کردن،سرزنش کردن،درشتی کردن
عَسَس: شبگرد،گزمه،پاسبان
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 785)
«یافتن نهفته ها» و «دریافتن نگفته ها»!
من خود عمري «بيانی گويا» و «بنانی نويسا» دارم؛
امّا يقين دارم كه به گاه «ریزش برگ» و «انگیزش مرگ» ،
سرانجام آنچه نه تنها برای «دوستان باهَدَف»،
که حتّي براي «فرزندانِ خَلَف» به ميراث خواهم گذاشت،
نه «انبوه گفته ها»،که «اندوه ناگفته ها» خواهد بود.
زیرا نه زبانی برای «گُفتن» هست و نه گوشی برای «شنُفتن»!
گفته ها را همه «می فهمند»،ولی برای ناگفته ها همه در «وَهم اند»!
گفته ها را نگفته هم همه «می دانند»،
ولی ناگفته ها را اگر بگویی هم «نمی شنوند»!
گوینده برای گفته هایش همه را «سراپا گوش» و «پای تا سر هوش» می بیند؛
ولی برای «نهفته ها» و «ناگفته ها»
نه «گوشی شایسته» می یابد و نه «هوشی بایسته»!
با همه این ها قدر و ارزش هر «دانشور فکور» و «پژوهشگر باشعور»
به میزان «حرف هایی است که برای نگفتن اندوخته»
و «شگرف هایی که برای نهفتن آموخته»!
...و جز خدا کسی نمی داند که برخی «سینه ها» چه «گنجینه ها»
«داشته اند» و بر روی هم «انباشته اند»
و با خود به «گور» می برند و به دست «مار و مور» می سپارند!
بیاییم «نهفته ها را بیابیم» و «نگفته ها را دریابیم»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
بنان: انگشتان، سرانگشتان،دست
خَلَف: فرزند،فرزند خوب و صالح،جانشین
وَهم: پندار، خیال، تصور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد784 )
«شمع هاي فروزان»و«خورشيد درخشان»
هر «پگاه» با فرارسیدن «بامگاه»
و طلوع «فرِّ فروزان مهر» بر «سینه سپهر»،
ما معمولا «فروغ خورشید را کارساز»
و خود را از همه «چراغ ها بی نیاز» می پنداریم،
بنابراین همه چراغ ها را «خاموش» و روشنایی شان را «فراموش» می کنیم.
چون شب فرا می رسد ،می فهميم در «شب ديجور» و در «قحطي و غربت نور»،
كورسوي «شمعي افروخته» مي تواند در دل تاريكي ها «بدرخشد»
و «دل هاي سوخته» را «نور بخشد» .
بنابراین بیاییم حتّی در حضور «خورشيد درخشان» نيز
حُرمتِ «شمع هاي فروزان» را «پاس داریم»
و روشنگريشان را «سپاس گزاریم».
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
بامگاه: بامدادان،هنگام بامداد
فرّ: فره، شان و شوکت، شکوه، زیبایی، برازندگی ،پرتو، فروغ
دیجور: تاریک،تیره،سیاه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد783)
«راه پیروزی»و«شاهراه بهروزی»
«واژه مُحال» و «اندیشه انفِعال»
تنها در «فرهنگِ دیوانگان» و «قاموسِ ابلهان» دیده می شود.
برای انسان «خردپیشه» و «اهلِ اندیشه»
نه «شکست» وجود دارد و نه «بُن بَست».
او «از شکست ها درس می آموزد»
و «از گشودن بن بست ها تجربه می اندوزد».
او پس از هر «افتادن برمی خیزد»
و با هر گونه «وادادن می ستیزد»؛
«انقیاد نمی شناسد» و از «انتقاد نمی هراسد».
تنها اینان هستند که «راه پیروزی را می یابند»
و به سوی «شاهراه بهروزی می شتابند».
#شفیعی_مطهر
---------------------------
مُحال: غیرممکن،ناشدنی،ناشو
انفعال: شرمندگی،از چیزی یا امری شرمنده شدن
قاموس: کتاب لغت
وادادن: ول کردن،شل شدن
انقیاد: خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن،فرمانبرداری
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 782)
«نقاب نهانی»یا «قاب جاودانی»؟!
«چهره های ماندگار» و «سخنان خردمدار» را
نه در «نقاب نهانی»،که در «قاب جاودانی» می گذارند.
هيچ قابی خالي از «تصاويرِ جاودانه» يا «جملات حکیمانه» نیست؛
بنابراين براي «پایداری» و «ماندگاري»،
بايد «حرفي براي گفتن» يا «استعدادي براي شكفتن» داشت.
در جهان هستی از «پگاهِ خیز» تا «شامگاهِ رستاخیز»
از همه «رفتارهای بشر» و «گفتارهای خیر و شر»،
آن هایی «ماندگاری را می پایند»،که «حقمِداری را می شایَند» .
از «آثار انسانی» و «افکار آسمانی»
آن چه که برای بشریت «سودی ژرف» یا «رهنمودی شگرف» در بردارد ،
از «اندوهِ میرایی می رهد» و به «شکوهِ مانایی می رسد».
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 780)
«امیران قُلدُر»یا«اسیرانِ تکبُّر»؟!
من بسیاری از «خودکامگانِ ستمکار» و فرمانرویان قُدرتمِدار» را دیدم،
«ایستاده بر اوجِ قدرت» و «نشسته بر موجِ شوکت»؛
امّا با «خشمی گران» و «چشمی نگران»،
زیرا پیوسته «حُبابی لرزان» و «سرابی نهان»
«بر جانش می تازد» و «روانش را می گدازد».
هیچ خودکامه ای «بر سریرِ تکبُّر»نمی نشیند
و «شمشیرِ تجبُّر» برنمی کشد،
مگر این که «احساسِ ذلّت» و «هراسِ رذالت»
درونش را «می آزارد» و شخصیّتش را «پَست می انگارد»!
بنابراین «امیرانِ قُلدُر» و «اسیرانِ تکبُّر»،
«بسی ذلیل»اند و «بسیار علیل»!
چه زیبا فرمود آن «پدرامِ لایق»،«امامِ صادق(ع)»:
ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ؛
هیچ مردی نیست که تکبُّر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد ،مگر به خاطر ذلّتی که در نفس خود می یابد.
(وسایل الشیعه ج 15 ، ص 380 ، ح20801)
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
تجبُّر: نیرو و قدرت خود را به رخ کشیدن،ستم کردن،کسی را به زور به کاری واداشتن
رذالت: فرومایگی،پستی،ناکسی
قُلدُر: زورگو،گردن کُلُفت،خودسر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد779 )
«نردبانِ قدرت» و «پلّکانِ شوکت»
برآمدن بر فرازِ «قُللِ رفیع» و «مَحلِّ منیع»
«بسی ترسناک» و «بسیار وحشتناک» است؛
امّا خطرِ واقعی ،نه «ارتفاعِ بلند»،که «سقوطِ دردمند» است.
«صعود» لزوما «سقوط» در پی ندارد؛
ولی همه سقوط کنندگان کسانی هستند،
که نخست «راهِ صعود را پیموده اند»،
سپس به درّه خطر «سقوط نموده اند»!
بنابراین همه کسانی که «مغرورانه» و «مستانه»
از «نردبانِ قدرت» و «پلّکانِ شوکت»بالا می روند،
«گوشِ استماع را بگشایند» و «خروشِ ارتفاع را بِپایند»!
زیرا هر که بر فرازِ «اریکه ریاست» و «باریکه سیاست»
«بالاتر نشست»،«استخوانش سخت تر خواهد شکست»!
چه زیبا می سراید این سراینده مانا،حضرت مولانا:
نردبانِ خلق این ما و منی اسـت
عاقبت زین نردبان افتادنی است
هر که بالاتر رود ابله تراست
کاستخوان او بَتَر خواهد شکست
#شفیعی_مطهر
------------------------------
منیع: استوار و بلند، جای بلند و سخت
استماع: شنیدن،نیوشیدن،گوش فرادادن
خروش: بانگ و فریاد از روی خشم و قهر،شور و غوغا
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 777)
«میخی بر تابوت» و «تاریخی پر از طاغوت»
در «حاکمیت استبداد» و «حکومت بیداد»،
همه «طُرُق» به «قُرُق» می انجامد.
خودکامه ،«مرام» را «رام»
و «انسان» ها را برای «سان» می خواهد.
قدرت،«ویروسی گزنده» است و قدرتمدار،«اُختاپوسی کُشنده»!
«انسانِ آزاده» اگر «اسیرِ قلّاده» هم بشود،
«فقیر» می شود،نه «حقیر» !
ملّتی که تن به «تحقیر» دهد،«حقیر» می شود
و شهروندان حقیر «میخی بر تابوت» اند
و دارای «تاریخی پر از طاغوت»!
جامعه آن گاه از «استبداد می رهد» که «تن به بیداد ندهد».
تنها در این صورت است که «قدرتِ عشق» بر «عشقِ قدرت»
«چیره » و «روزگار خودکامه «تیره» می شود!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
قُرُق: منع و بازداشت ،ممانعت از ورود به جایی،جایی که اختصاص به عده معینی دارد و دیگران از ورود به آن جا ممنوع باشند
مرام: آرمان،هدف،مکتب
رام: آرام،فرمانبُردار،خلاف سرکش
ویروس: میکرب بسیار ریز،مایه یا ماده اصلی که باعث بروز بیماری واگیر می شود،اصل و منبع فساد
اُختاپوس:جانوری دریایی قوی جُثّه و خطرناک با چنگال های دراز
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد776 )
«انسان بهروز» و «جامعه تیره روز» !
نسل بشر آن گاه «مُصاب» و کاملا «کامیاب» است،
که در همه «خاک» و در هیچ «مَغاک»،
حتی یک «دردمندِ ناکام» و «شهروندِ بی شام»
«پای بر زمین» و «سر بر بالین» نگذارد.
«سختی شر» و «خوشبختی بشر»،
چون «آسمانِ بلند» بر فرازِ سرِ «انسانِ فَرَهمَند» است.
آسمان چه «تیره و تار» باشد و چه «پرنور و نار» ،
چه «شامِ سیاه» باشد و چه «بامِ پگاه»،
همه جامعه ناگزیرند هم «تیرگی را تحمُّل» کنند
و هم از «روشنی تجمُّل» گیرند .
هر «فرد انسانی» و «شهروند جهانی»
برای «تسکین سختی» و «تامین خوشبختی»
باید به «کاستن از آلام انسانی» و «آراستن مرام جهانی» بیندیشد.
در یک «جامعه تیره روز» نمی توان «انسان بهروز» یافت.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
شر: بدی،فساد
مُصاب: راست و درست،به هدف رسیده
مَغاک: گودال،جای گود
فَرَهمَند: باشکوه،دانا و هوشمند،با شان و شوکت
بام: سپیده دم،صبح زود،نزدیک طلوع آفتاب
تجمُّل: زینت یافتن،آراسته شدن،خودآرایی
آلام: جمع«اَلَم»،دردها،رنج ها
مرام: مقصود،آرمان،هدف
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد774 )
«جذرِ ریشه» و «بذر اندیشه»
در تاریخ بشر از «پگاهِ خیز» تا «شامگاهِ رستاخیز»
همه تحوّلات جامعه بشری در سه «اندیشه»،«ریشه» دارند:
به دیگرسخن از سه راه و روش می توان به «تعادُل رسید» و «تحوُّل آفرید»:
با «جنگ و کشتار» و یا با «انقلاب خونبار»
می توان «بنای گرایش ها» و «بنیان ارزش ها» را «درهم ریخت»،
ولی با سومین روش یعنی با«پرورش انسان» و «گسترش ایمان»
می توان جامعه را «فرهیخت».
دو روش نخست «راه خشونت و شقاوت» است و «همراه با مرارت و مشقّت»،
ولی زودتر به «پیروزی» می رسد،نه لزوما به «بهروزی» !
ضمنا «بهار جنگ و انقلاب» زود به «خزان سراب» می انجامد،
اما روش تربیت،دیرتر به «بار و بر» می رسد و سخت تر به «ثمر» می نشیند،
ولی ثمره اش «دیرتر می پاید» و «بیش تر می شاید»!
جنگ و انقلاب ،«خون می ریزند» و «جنون برمی انگیزند»!
اما تربیت ،انسان را از «جذرِ ریشه می رویاند» و «بذر اندیشه می افشاند».
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
فرهیخت:تربیت کرد،ادب کرد،پرورش داد،برکشید
بیشتر می شاید: شایسته تر است
جذر: بیخ،اصل
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد773 )
«توان طغیان»و«امکان عِصیان»!
من شگرد شهریار «شهر سرب و سراب» را چون «قهر خرب و خراب» دیدم
زیرا او برای تحکیم «سلطه خودکامانه» و «شیوه ریاکارانه» خود بر شهر ،
افراد «نفهم و کم سواد» و «چاپلوس و شَیّاد» را
به «کارهای بزرگ» و «ابتکارهای سترگ» می گمارَد.
این مدیران «بی منطق» و «نالایق» ،
به جای «خدمت»،«خیانت» می کنند
و به جای «داد»،«بیداد»!
در نتیجه فضای جامعه را «می آلایند» و تنها شهریار را «می ستایند»!
گردن ها «زیر زنجیر زور» و سرها «درگیر آخور»!
در جامعه دو قطبی، «سیران را می نوازند» و «بر اسیران می تازند»!
مردم نه «توان طغیان» دارند و نه «امکان عِصیان»؛
زیرا «سیران،وجدان» ندارند و «اسیران،توان»!
در نتیجه فهمیده ها و باسوادها یا با کوله باری از «فکر و فرهنگ»
به دیار «فرزانِ فرنگ» کوچ می کنند،
یا «خسته و سر خورده» و «نومید و آزرده» ،
عمر خود را تا «پایان حیات»،بدون «امید نجات»،
«می سوزند و می سازند» تا «نقد حیات را دربازند»!
و در «گوشه گمنامی»،«پوشه ناکامی» را درهم پیچند!
نمی دانم این «بنیادِ شهرِ ما» است یا «نمادِ قهرِ ما»!!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
قهر :چیره شدن،غلبه کردن،چیرگی
خَرب: ویران کردن
فرزان: دانا،عاقل،خردمند
پوشه: پرده،هر چیزی که چیزی را بپوشاند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد772 )
نه «شکست»، نه «بن بست»
هيچ انسان بزرگي نه «شکست» می خورد و نه در «بن بست» می ماند؛
زيرا انسان هاي بزرگ در «تنگنای دشوار» و «جفای روزگار»
يا «راهي مي یابند»،یا «گذرگاهی می سازند».
آن که «عیار اندیشه را رهنمون» و «معیار همیشه را قانون» بداند،
از هر «شکست،پیروزی» می سازد و از هر «بن بست،بهروزی»!
بنابراین نه هیچ گاه «جا می زند» و نه «درجا می زند»!
انسان «خردپیشه» و «اهل اندیشه» هیچ گاه «نمی فرساید»
هر «گره کور» و «گریوه دور» را
با «مُشت تقدیر» و «سرانگشت تدبیر» «می گشاید»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
رهنمون :راهنما،رهبر،آن که راهی نشان می دهد
جازدن: پشیمان شدن،جنس بنجل و نامرغوب را به جای جنس خوب فروختن
درجازدن: در جای خود ماندن،پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن
گریوه: پشته، تپه، گردنه کوه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد772 )
نه «شکست»، نه «بن بست»
هيچ انسان بزرگي نه «شکست» می خورد و نه در «بن بست» می ماند؛
زيرا انسان هاي بزرگ در «تنگنای دشوار» و «جفای روزگار»
يا «راهي مي یابند»،یا «گذرگاهی می سازند».
آن که «عیار اندیشه را رهنمون» و «معیار همیشه را قانون» بداند،
از هر «شکست،پیروزی» می سازد و از هر «بن بست،بهروزی»!
بنابراین نه هیچ گاه «جا می زند» و نه «درجا می زند»!
انسان «خردپیشه» و «اهل اندیشه» هیچ گاه «نمی فرساید»
هر «گره کور» و «گریوه دور» را
با «مُشت تقدیر» و «سرانگشت تدبیر» «می گشاید»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
رهنمون :راهنما،رهبر،آن که راهی نشان می دهد
جازدن: پشیمان شدن،جنس بنجل و نامرغوب را به جای جنس خوب فروختن
درجازدن: در جای خود ماندن،پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن
گریوه: پشته، تپه، گردنه کوه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد771 )
«بینش» مقدّم بر «گزینش»
انسان هایی که «شخصیّتی چُست» و «ذهنیّتی دُرُست» دارند،
قطعا «راه بهروزی را می جویند» و «شاهراه پیروزی را می پویند»!
هیچ عاملی نمی تواند آنان را از «راه بازدارد» و «گُمراه گُذارد»!
اما افرادی که «شخصیّتی سُست» و «ذهنیّتی نادرست» دارند،
هیچ عاملی نمی تواند آنان را به «چکادِ مقصود» و «مرادِ موعود»برساند.
بنابراین مهم ترین درس برای هر «بانی ساخت»،«مبانی شناخت» است.
آن که خردمندانه «راه را بشناسد»،از کمی «همراه نمی هراسد»!
همیشه «بینش» مقدّم بر «گزینش» است!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
چُست: چالاک،چابک،محکم،استوار،تند و سریع
بانی: بناکننده،سازنده،بنیان گذار،موسّس
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد770 )
«ذوقِ گُفتن» یا«شوقِ شنُفتن»؟!
من «فرمانروایی فرنشین» و «خودكامه ای خودبزرگ بين» را ديدم
كه «كرامت انسان» و «شخصيّت شهروندان» را
نه در «دغدغه جان»، كه در «لقلقه زبان» نشخوار مي كرد.
همه شهروندان در نگاه او «زار» بودند و «ابزار»!
او «شیفته گفتار» و «فریفته رفتار» خود بود!
«نظریات» همه را «سُست» و «افاضات» خود را «دُرُست» می پنداشت!
مردم را «فروتر از انقیاد» و خود را «فراتر از انتقاد» می دانست!
نه «چشمی برای دیدن» داشت و نه «گوشی برای شنیدن»؛
تنها «بیانی باز» و «زبانی دراز» داشت
برای «گُفتن سلایق» و «نهُفتن حقایق»!
او تنها «ذوقِ گُفتن» داشت،نه «شوقِ شنُفتن»!
«فرجامِ تباه» و «سرانجامِ سیاه»
برای چنین خودکامگانی «مُردن در تیه تنهایی» است
و «جان سپُردن در رُسیِ رُسوایی» است!
#شفیعی_مطهر
----------------------------
فرنشین: رئیس،حاکم
لقلقه: بانگ لک لک،بیهوده گویی،هر بانگ همراه با اضطراب
انقیاد:خوار و رام شدن،گردن نهادن،فرمانبرداری و فروتنی،گردن نهادن
تیه: گمراهی،سرگردانی،خودپسندی،بیابان شنزار و بی آب و علف
رُسی: پرخوری،شکم پرستی،حرص در خوردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد770 )
«ذوقِ گُفتن» یا«شوقِ شنُفتن»؟!
من «فرمانروایی فرنشین» و «خودكامه ای خودبزرگ بين» را ديدم
كه «كرامت انسان» و «شخصيّت شهروندان» را
نه در «دغدغه جان»، كه در «لقلقه زبان» نشخوار مي كرد.
همه شهروندان در نگاه او «زار» بودند و «ابزار»!
او «شیفته گفتار» و «فریفته رفتار» خود بود!
«نظریات» همه را «سُست» و «افاضات» خود را «دُرُست» می پنداشت!
مردم را «فروتر از انقیاد» و خود را «فراتر از انتقاد» می دانست!
نه «چشمی برای دیدن» داشت و نه «گوشی برای شنیدن»؛
تنها «بیانی باز» و «زبانی دراز» داشت
برای «گُفتن سلایق» و «نهُفتن حقایق»!
او تنها «ذوقِ گُفتن» داشت،نه «شوقِ شنُفتن»!
«فرجامِ تباه» و «سرانجامِ سیاه»
برای چنین خودکامگانی «مُردن در تیه تنهایی» است
و «جان سپُردن در رُسیِ رُسوایی» است!
#شفیعی_مطهر
----------------------------
فرنشین: رئیس،حاکم
لقلقه: بانگ لک لک،بیهوده گویی،هر بانگ همراه با اضطراب
انقیاد:خوار و رام شدن،گردن نهادن،فرمانبرداری و فروتنی،گردن نهادن
تیه: گمراهی،سرگردانی،خودپسندی،بیابان شنزار و بی آب و علف
رُسی: پرخوری،شکم پرستی،حرص در خوردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد770 )
«ذوقِ گُفتن» یا«شوقِ شنُفتن»؟!
من «فرمانروایی فرنشین» و «خودكامه ای خودبزرگ بين» را ديدم
كه «كرامت انسان» و «شخصيّت شهروندان» را
نه در «دغدغه جان»، كه در «لقلقه زبان» نشخوار مي كرد.
همه شهروندان در نگاه او «زار» بودند و «ابزار»!
او «شیفته گفتار» و «فریفته رفتار» خود بود!
«نظریات» همه را «سُست» و «افاضات» خود را «دُرُست» می پنداشت!
مردم را «فروتر از انقیاد» و خود را «فراتر از انتقاد» می دانست!
نه «چشمی برای دیدن» داشت و نه «گوشی برای شنیدن»؛
تنها «بیانی باز» و «زبانی دراز» داشت
برای «گُفتن سلایق» و «نهُفتن حقایق»!
او تنها «ذوقِ گُفتن» داشت،نه «شوقِ شنُفتن»!
«فرجامِ تباه» و «سرانجامِ سیاه»
برای چنین خودکامگانی «مُردن در تیه تنهایی» است
و «جان سپُردن در رُسیِ رُسوایی» است!
#شفیعی_مطهر
----------------------------
فرنشین: رئیس،حاکم
لقلقه: بانگ لک لک،بیهوده گویی،هر بانگ همراه با اضطراب
انقیاد:خوار و رام شدن،گردن نهادن،فرمانبرداری و فروتنی،گردن نهادن
تیه: گمراهی،سرگردانی،خودپسندی،بیابان شنزار و بی آب و علف
رُسی: پرخوری،شکم پرستی،حرص در خوردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد769 )
سرانجامِ «نورگریزی» و «شعورستیزی»
من مردی را دیدم که از دیار «افسردگان غافل»
و «شب زدگان تاریک دل» آمده بود.
او با نور «بازی» می کرد و با شب، «هم ترازي».
او «شعور را نمي شناخت» و با «نور نمي ساخت».
او می کوشید با «کرشمه کور»،«سرچشمه نور» را بیالاید؛
او نمی دانست اگر هزار «پاره ابر» و صدهزار «پتیاره ستبر» هم
در «پهنای سپهر» مانع تابش «دریای مهر» شوند،
خورشید همچنان «بیتابانه می تابد»
و به سوی روشنگری «عاشقانه می شتابد».
گل که «شکُفت»،با پرپرکردن نمی توان عطر آن را «نهُفت»!
چشمه خورشید را نه می توان با «گِل اندود» و نه با «باطل زدود»!
سرانجامِ «نورگریزی» و «شعورستیزی»،
«هبوط در خطِّ خطا» است تا «سقوط در بلوای بلا»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
تراز :نوع،روش،طرز(معرب آن طراز است)
پتیاره: آفت،آسیب،بلا،مخلوق اهریمنی،دیو
ستبر: بزرگ،گنده،فربه،غلیظ،سفت و سخت
اندودن: پوشاندن چیزی با مالیدن چیز دیگر بر روی آن
زدودن: پاک کردن،محوکردن
هبوط: فرودآمدن
بلوا: بلیه ،مصیبت،سختی،آشوب و غوغا
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 768)
«قلم پویا» و «زبان گویا»
من «مهرِ درخشان» را نه در «سپهرِ رخشان»
که در «دستانِ منوّر» و «زبانِ روشنگر» دیدم؛
زبان و دستان انسانی که «در جهان می خروشد» و «به جان می کوشد» ،
تا «نهری از نور» را در رگ های سردِ «شبِ دَیجور» جاری سازد.
آن گاه که «شبِ ستم»،«کوکبِ قلم» را در سپهرِ اندیشه می شکند،
از آن پس دیگر صد «مهرِ فروزان» نمی تواند «بدرخشد»
و «سپهرِ ایمان» را «نور بخشد»!
در چنین روزگاری یک «قلم پویا» و یک «زبان گویا»
می تواند بیش از صد «خورشیدِ پگاهی»،«نورِ آگاهی» «بیفشانَد»
و «توده مردم» را با «شالوده تفاهُم» «بیاگاهانَد»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
رخشان: درخشان،روشن،تابان
دَیجور: تاریک،شب تیره رنگ
شالوده: بنیاد،پی دیوار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد767 )
«بوی هُدا» و «سوی خدا»
«آفرینشگر هستی» و «داورِ دادورِ اَلَستی»
خداوندگاری است که «گستره گسترده زمین و آسمان»
و «میمنه و میسره کیهان و کهکشان»
«ظهورِ او» و «حضورِ هو» را برنمی تابد؛
اما در «دل تنگ» و «سینه آذرنگ»
«بنده ای پارسا» و «برازنده ای پریسا» مي گنجد.
برای میزبانی خدا نه به «قصرِ قیصر» نیاز داریم
و نه به «کاخِ ستمگر»،
تنها کافی است«جانی زلال» داشته باشیم و «ایمانی لایزال».
خدا در «دل های شکسته» است و «جان های خسته».
بیاییم به «بوی هُدا» به «سوی خدا» برویم.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
هُدا: راستی،رستگاری،راهنمایی،راه راست
میمنه: طرف راست،سمت راست میدان
میسره: طرف چپ ،سمت چپ میدان
هو: او،وی،در اصطلاح عرفا اشاره به دات باری تعالی
آذرنگ: روشن،فروغ،سرخ رنگ،به رنگ آتش
برازَنده: شایسته،زیبنده،نیکو
پریسا: مانند پری،پری موجودی افسانه ای که چون فرشته بال دارد و در زیبایی نقیض دیو است
لایزال: زوال ناپذیر،بی زوال ،جاوید،ابدی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد766)
«بُحران مدیریّت» یا «مدیریّت بُحران»؟!
در این «شهر خراب» و «دیار سرب و سراب»
به گاه «رویدادهای ناگهانی» و «مواقع بُحرانی»
آن چه بیشتر «رُخ می نماید» و «مُخ را می فرساید»
«بُحران مدیریّت» است، نه«مدیریّت بُحران»!
مردم را «سیلاب» می بَرَد و برخی مدیران را «سیلِ سراب»!
مردم «زیرِ آوار» اند و مدیران «اسیرِ شعار»!
«دانشِ معماری» بر اثر «رانشِ آواری»
«رنگ می بازد» و «ننگ می سازد»!
شهر با «لغزشی خفیف» و «لرزشی ضعیف» فرو می ریزد
و بعضی مدیران غرق در «بَحرِ بُحران» اند و «قهرِ یزدان»!
«نَیّرانِ نیک اندیش» و «خَیّرانِ سبزکیش» بسیارند،
«هدایای مالی» و «کمک های ارسالی» نیز فراوان است،
بیشترین «علّت کمبود» و «عامل رکود»،
«بحران مدیریت» است و «فقدان عقلانیّت»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
نَیِّر: نوردهنده، روشنایی دهنده،کنایه از نیکوکار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد765)
«آیین آیینه»،«پاکی از هر کینه»!
«آيين آيينه»،«چه سیمینه و چه زرّینه»
به دو دليل «شایسته ستایش» است و «بایسته نیایش» ؛
نخست اين كه هر چه را «مي بيند» و بر دلش «می نشیند»،
همان گونه كه «هست» بدون هرگونه «پیوست» نشان مي دهد،
بي «كم و كاستن» و بدون «آراستن و پيراستن»؛
و ديگر اين كه هر چه را «مي بيند»،هیچ یک را «برنمی گزیند»،
و همه را نه «مخدوش»،بلکه «فراموش» مي كند ،
نه هيچ «كينه اي» به دل راه مي دهد و نه هیچ «پیشینه ای».
بیاییم «سینه ها» را بشوییم از «کینه ها»!
نه به خاطر این که «دشمن» از ما «اِیمن» باشد،
بلکه به خاطر این که خود «رامش را بشاییم» و با «آرامش بیاساییم»!
کینه قبل از «دشمن»،«من» را می کشد
و قبل از «من»،«ثَمَنِ من» را!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
نیایش: ستایش،آفرین،دعا
مخدوش: خراشیده شده،خدشه دار
اِیمن: رستگار،در امان و بی خوف،آسوده خاطر
رامش: آرامش،فراغ و سکون،آسودگی
بشاییم: شایسته باشیم
ثَمَن: قیمت،بها،ارزش،(قبل از من ارزش شخصیت مرا نابود می کند)
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد764 )
«نیل به اهداف»یا«میل به اطراف»؟!
من حركت دو دست را به هنگامِ«چلاندن لباس خيس»،«چه ناشور و چه نفیس»
بدون «اختلاف نظر» در جهت «خلاف يكديگر» ديدم ،
در حالي كه «طرفشان ،متضادّ»،امّا «هدفشان،اتّحاد» است.
بنابراين دانستم كه چه بسيار مي توان راه هايي مخالف و متفاوت «برگزيد»،
امّا به يك هدف «رسيد».
در «گردنه زمین» و در «گردونه زمان» ،
آن چه «دلالت» و «اصالت» دارد،
«نیل به اهداف» است ،نه «میل به اطراف».
بنابراین در «گزینش راه» و «چینش همراه»
نباید با هر «عزیز درآویزیم» و به «ستیز برخیزیم»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
چلاندن: چلانیدن،فشردن،فشاردادن چیزی ،فشردن چیزی آبدار که آب آن بریزد
ناشور: پارچه نخی چرکتاب مانند متقال
نفیس: گرانبها،مرغوب
درآویختن: گلاویزشدن،درگیرشدن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد763 )
«همایش های اداری»و«نمایش های تکراری»

در این «ایالت عالی» و «ولایت بی والی»
بسیاری از «همایش های فراگیر» و «گردهمایی های چشمگیر»،
اجتماع «مدیراني ناتوان» و «وزیرانی نگران» است ،
كه چون «به تنهايي»،«توانایی» ندارند تا كاري را انجام دهند،
ناگزیر «گرد هم مي آيند» و بر تعداد مدیران «می افزایند»،
تا همه بدين نتيجه برسند كه نه مي توان «كاري» كرد و نه «ابتکاری».
بیشتر «همایش های اداری» و «نمایش های تکراری»،
«مُرادی بهتر» و «بُروندادی برتر» از این ندارد!
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 762)
دو «بدیعه آگاهی»و«ودیعه الهی»
زندگی نه «پرواز بین پَرهون و پَروه»،
که چون «سعی بین صفا و مروه» است.
«مهار جوان» و «اختیار انسان» را
گاهی «صفای احساس» می کشد و گاهی «مروه خرد».
این «شور» می افکند و آن،«نور».
این از «شعار» می گوید و آن از «شعور».
این «تَپش می آفریند» و آن «رَوش برمی گزیند».
هر دو هم در «ساخت» سهیم اند و هم در «شناخت».
برای انسان هر دو «انباز»اند و موردِ «نیاز».
همه سختی انسان ها حفظِ «تعادُل» و «تعامُل»
بین این دو «ودیعه الهی» و «بدیعه آگاهی» است.
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
ودیعه: امانت،سپرده
بدیعه: نوآوری،تازه و نو
پَرهون:هاله،خرمن ماه
پَروه:پروین،چند ستاره درخشان در صورت فلکی ثور که فقط شش ستاره دیده می شود،به عربی ثُریّا گویند
انباز: همتا،همکار،شریک،حریف
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد760 )
«پندِ توبیخ» از «فرایندِ تاریخ»
روزگار، «نهان ترین حصار» و «گران ترین آموزگار» است.
او به هر دانش آموز که تجربه «می آموزد» ،عمرش را «می سوزد»!
یعنی «عمرِ نفیس» را به بهاي «حقّ التّدريس» از او مي گیرد!
تاریخ،«آیینه عبرت» است و «گنجینه بصیرت».
کسی که از «فرایندِ تاریخ»،«پندِ توبیخ» نمی گیرد،
ناگزیر خود «تاریخ را تکرار» و «توبیخ را نُشخوار» می کند!
کسی که از «روزگار، عبرت» نگیرد،خود «عبرتِ روزگار» می شود!
#شفیعی_مطهر
-------------------------
توبیخ: نکوهش،سرزنش،نکوهیدن
نفیس: گرانبها،هر چیز گرانبها و مرغوب
نُشخوار: برگرداندن غذای نیم جویده به دهان و جویدن مجدد آن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد759 )
«بهشت»و مردمِ«نیکوسرشت»!
من کسی را دیدم که نه تنها «مُل» ،که «گُل» را هم دوست دارد؛
زیرا نه «گلگون»،که «همرنگ خون» است.
و نیز کسی را دیدم که اگر «خون»،این «مایع لاله گون» را هم دوست دارد،
به خاطر «همرنگی با گُل» است.
و خیلی فرق است بین این دو «نگاه» و این دو «دیدگاه»!!
یکی «گُل» را می پسندد و یکی «گلوله» را!
آن که «گفتارش گُل» و «رفتارش با تعادُل» است،
«دریای مهر» و «صفای سپهر» او
«کران در بی کران» دارد و «نشان در بی نشان»!
دنیا را «بهشت» می داند و مردم را «نیکوسرشت»!
امّا آن که قامت اندیشه اش «کوتوله» و منطقش «گلوله» است،
دنیا را «جهنّم» می بیند و همه مردم را «متّهم»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
مُل: شراب،می
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
8 #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد758 )
«ایثارِ تلاش» بدون «انتظارِ پاداش»!
چه زیباست بدون «چشمداشت» و بی هیچ «انگاشت»،
«ریشه تاریکی برکندن» و «اندیشه نیکی پراکندن»!
چه نیکوست «یاری آزادگان» و «همیاری افتادگان»،
با «ایثارِ تلاش» ،امّا بدون «انتظارِ پاداش»!
چه دل انگیز است «پایداری تا پای دار» و حفظِ «هوشیاری تا لقای یار»!
در راه «حراست از حُرّیت» و «حمایت از حمیّت»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
همسر: برابر،همراه
مَدّ: کشیدن،درازکردن،بسط دادن
مَدید: کشیده شده ،دراز
تناهی: به نهایت رسیدن،پایان یافتن،بازایستادن
حمیّت:مروّت،نخوت،غیرت،ننگ و عار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد757 )
«فرصت» و «فراست»
فرصت ها چون «انبوه ابر می گذرند» و «اندوه ستبر به جای می گذارند».
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد755 )
«انصاف در گفتار» و «انعطاف در رفتار»
دو «قطره آب» و دو «دُرّه خوشاب»
می توانند «به هم نزدیك» و «با هم شریک» شوند
و «قطره اي بزرگ تر» و «شطره ای سترگ تر» تشكيل دهند.
ولی دو «تکّه سنگ» با هم «بیگانه» اند و هیچ گاه «یگانه» نمی شوند
و هرگز نه تنها نمی توانند «با هم بیامیزند»،که «با هم می ستیزند»!
پس ما انسان ها هر چه در گفتار،«قالبی تر و سخت تر»
و در رفتار،«خشک تر و پَخت تر» باشیم،
فهم و درک دیگران برایمان مشكل تر،
و در نتیجه امکان بزرگ تر شدنمان نیز كاهش می یابد.
هنر ما این است که بتوانیم انسان ها را «درک» کنیم،نه «ترک»!
در جامعه انسانی نیز نخستین «گام پیوستگی» و «دوام همبستگی»
«انصاف در گفتار» است و «انعطاف در رفتار».
«راه نجاح» و «فرگاه فلاح»
برای هر «مجمع انسانی» و «جامعه جهانی»،
«همبستگی در راهبُرد» و «پیوستگی در کاربُرد» است.
برای استمرار زندگی در جامعه بشری «بهترین راه» و «برترین نگاه»،
«تعامل» است،نه «تقابل»!
چه در «پیوند با شهروندان» و چه در «پیمان با ملل جهان»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
دُرّه : یک مروارید درشت،مروارید یکتا
خوشاب: خوش آب،آبدار،تر و تازه،خوش آب و رنگ
شطر(شطره): جزء،پاره،نیمه،پاره ای از چیزی
پَخت: پهن،چیزی که زیر پا یا در اثر ضربه و فشار کوبیده و پهن شود
انگ(در اینجا): تنبوشه،لوله سفالی که در آبراهه کار می گذارند
نجاح: پیروزشدن،کامیاب شدن،پیروزی،رستگاری
فَلاح: رستگاری،پیروزی،نجات،صلاح حال
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد753 )
«تغییر» و «تدبیر»
در «دیار هستی» و «مدار حق پرستی»
کسی «همیشه پیروز» است،که «در اندیشه به روز» است!
کسی از «طراوت بِکر» و «لطافت فِکر» برخوردار است،
که «فراز هر پگاه نو» را «آغاز یک نگاه نو» به هستی بداند.
جهان آفرینش هر لحظه در «حال تغییر» و در «روال تقدیر» است
کسی که نمی تواند پا به پای «تغییر» به «تدبیر» بپردازد،
از «کاروان زمان» و «گذران زمین» بازمی ماند!
«همه کائنات» در «همه لحظات»
«همراه و هماهنگ» و «با یک ضرباهنگ»
در «آرزوی وصال»،«به سوی کمال» در حرکت اند.
انسانی که از «هماهنگی با کائنات» و «همراهی با لحظات» ناتوان است،
«معمارِ نابودی» و «حصارِ جُمودی» خویش است!
#شفیعی_مطهر
------------------------
بِکر: اول هر چیز،تازه و دست نخورده
فراز (در اینجا):رسیدن«نزدیک شدن،پیش آمدن،پدیدشدن
روال: روش،اسلوب،نظم و ترتیب
ضرباهنگ: نواختن آهنگ
جُمود: خشکی و افسردگی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد752 )
«چکادِ پیروزی» یا «ناکجاآباد تیره روزی»؟!
من ملتي را ديدم كه «بپاخاست» و «آرمان هایش را آراست»،
تا «سياستش را ديني» و «کیاستش را آیینی» كند،
ولي «دينش سياسي» و «آیینش احساسی» شد.
اين ملّت به جاي ساختن «اقتصاد انساني»، «انسان اقتصادي» ساخت،
به جاي «خيابانِ شريف»، «شرافتش، خياباني» شد ،
به جاي «ديدنِ رنگِ آزادي» ،به «اسارتِ رنگ شده» رسید؛
و به جاي «درمانِ دردها»، «دردِ بي درمان» گرفت.
هر ملّتی که بدون «شناخت»،نظام حاکم را «بر انداخت»
و با «التهاب احساسی» به «انقلاب سیاسی» «پرداخت»،
سرانجام به جای «چکادِ پیروزی»،به «ناکجاآباد تیره روزی» می رسد!
آینده هر ملّت نه «رسیدنی»،که «آفریدنی» است؛
و «بینش» نخستین شرط هر گونه «آفرینش» است.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
آراستن: نظم و ترتیب دادن،خوشنماکردن
کیاست: زیرکی،هوشیاری
التهاب: افروخته شدن آتش،برافروختگی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 751)
«وقوع قدرتمداری»و«شیوع ریاکاری»
من شهري را ديدم كه در آن نه تنها «آزمونه ارزش ها»،
که «گونه لغزش ها» نیز عوض شد!
شگفت این که چون «ارزش ها عوض شد»،«عوضي ها با ارزش شدند».
در شهری که «ریا»،«روایت» کند،
حتماً «جانی» هم،«جنایت»می کند!
هر گاه، در هر «جامعه ایده ئولوژیک»، «چه دور و چه نزدیک»
هر گونه ایده ئولوژی بر «اریکه قدرت» نشیند و «ملیکه صدارت» گیرد،
«بارزترین ویژگی» و «واضح ترین آویژگی» آن جامعه
«وقوع قدرتمداری» و «شیوع ریاکاری» است.
در این شهر «چاپلوسی ،عیار تقرُّب» است و «دستبوسی،معیار تقارُب».
نسبت به دربار هر چه «متملّق تر»،«متعلّق تر»!
و نسبت به شاه هر چه «وابسته تر»،«شایسته تر»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
آزمونه: وسیله آزمایش
ایده ئولوژی: مسلک سیاسی یا اجتماعی
اریکه: سریر،تخت پادشاهی،اورنگ
ملیکه: پادشاه،صاحب ملک
آویژگی: خاص بودن،خالص بودن،ویژگی
تقارُب: به یکدیگر نزدیک شدن،نزدیک هم شدن
متعلّق: درآویخته،دلبسته به کسی یا چیزی،وابسته به چیزی یا کسی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد750 )
اندیشه «تا زِنده است»،«تازَنده است»!
من زير پوست «تاريخي منجمد»،«جرياني مولّد» را ديدم
كه مي رود تا «روزي نو بياغازد» و «روزگاري نوين بسازد».
در «عرصه زمان» و «صحنه زمین»
گاه از «استعدادی» ،«دادی» می ماند
و از «فریادی»،«یادی»!
امّا اگر «گامی گویا»،«پیامی پویا» در بر داشته باشد،
پس از «گذار قرون» و «گذر گردون»،
باز می تواند آن «اخگر پنهان» از «خاکستر نهان» «سر برافرازد»
و «خیزشی نوین» و «جنبشی بنیادین» «بیاغازد».
هر «اندیشه دیرینی» اگر دارای «ریشه آیینی» باشد،
«آیه یکرنگی» و «سرمایه فرهنگی» است
و هر «سرمایه ای» اگر «مایه ای» از حقیقت در بر داشته باشد،
همواره «زنده» و «پاینده» می ماند
و اندیشه «تا زِنده است»،«تازَنده است»!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
تازَنده: دونده،تاخت و تازکننده
اخگر:آتش،پاره آتش،زغال افروخته
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد749)
«عیار بینش» و «معیار گزینش»
در جوامع تك صدايي و «بسته»،با حاکمانی «گول و گُجسته»
پيوندهاي سرمايه هاي اجتماعي «بسی سُست» و «بسیار نادرست» است.
طنين «صدايي خفيف» از «دگر انديشان حريف»،
احساس ها را «برمي انگیزد» و اركان جامعه «فرومي ریزد».
از مخالف نه «صدایی شنیده» و نه «سیمایی دیده» می شود!
حاکمان نه «فرجادی را درمی یابند» و نه «فریادی را برمی تابند»!
هر «انتقاد» را «عِناد» می پندارند
و هر «شادی» را «شَیّادی»!
همه شهروندان را «پای در قیر» و «سر به زیر»می خواهند!
«عِیار بینش» و «معیار گزینش»
«چاپلوسی» و «دستبوسی» است.
در چنین جوامعی «فکوران می نالند» و «مزدوران می بالند»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------
گول: ابله،نادان،احمق
گُجسته: خبیث،ملعون،پلید و ناپاک،ضدّ خجسته
فرجاد: فاضل ،دانشمند
عناد: ستیزه،گردنکشی،لجبازی
می بالد: نمو می کند،رشد می کند،تناور می شود
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.