هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد816 )
«گویشِ خوار» و «پویشِ دُشخوار»!
از «جان می سوخت» و جهان را «می افروخت».
گویی او می دانست «روشنگری، هزینه» دارد و «حق باوری،سوگینه».
او بر فراز «بُرجی از شعور»،«دُرجی از نور» را «می افشاند»
و گمشدگان اسیر در «مُرداب فریب» و «غرقاب غریب» را از اسارت «می رهاند».
او نه از «هیبتِ شبِ تاریک می ترسید»
و نه از «قَسوتِ تبِ تحریک می هراسید».
او به هر سوی «پیکی از نور» و «پیکانی از هور»می افکند.
گمراهان را راه «می نمود» و راهِ گمشدگان را «می گشود».
بنابراین راه روشنگران «توده» بسی «ستوده» است.
ولی راه روشنگری «گویشی خوار» دارد و «پویشی دُشخوار»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
سوگینه : مصیبت،اندوه،ماتم،غم خوردن
دُرج: صندوقچه،جعبه جواهرات و زینت آلات
هور: خورشید،آفتاب
قَسوت: سنگدلی،سخت شدن
خوار: آسان،سهل
دُشخوار: دشوار ،مشکل، صعب
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد815 )
«شادی» و «شیّادی»!
«قُدرتمِداران خودکامه» و «شهریارانِ بی برنامه»
همه «شوکتِ اَورنگ» را در «قدرتِ تفنگ» مي بینند.
اینان نمي دانند كه براي ايستادن مي توان بر سرنيزه «دل بست» ؛
ولی نمي توان بر آن «نشست»!
قدرت برای خودکامگانِ «بی ریشه» و «فاقد اندیشه»،
«محبوب» است و «ابزار سرکوب»!
زیرا نه «جاهی خوب» دارند و نه «جایگاهی در قلوب»!
آنان «نطق شان،زور» است و «منطق شان،غرور» ؛
نه «زبانِ محبّت» را درک می کنند و نه «بیانِ مودّت» را.
آنان خود «حقیر»اند و تنها «تحقیر» را می شناسند.
از «شدّتِ حقارت» فقط به «حدّتِ اسارت» می اندیشند.
این «مردم اند» که باید «بدانند»،
هرگز از «استبداد» ،«داد» برنخیزد
و از «شیّادی»،«شادی»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------------------
اَورنگ: سریر،تخت پادشاهی
جاه: قدر و شرف،فرّ و شکوه،منزلت،جایگاه
مودّت: عشق و محبّت ،دوستی
حدّت: تیزی،تندی،برندگی،خشم،غضب
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد814 )
«فصلِ پایانی»یا «وصلِ جاودانی»؟!
من مرگ را ديدم در «تقدیر» و «سیری ناپذیر»،
كه هر لحظه دهان «مي گشاید» و بي رحمانه حيات را «مي رباید»....
و زندگان را ديدم كه در چمنزارِ لحظه ها «غافلانه مي چرند»
و گردوهاي پوك و پوچِ «آرزو» را بدون «میزان و ترازو»
«ساده لوحانه مي خرند»!
«رویدادِ ممات» برای «بُنیادِ حیات»،
نه «روندی فُرودین»،که «فَرایندی کمال آفرین» است.
اینجا،«جای کِشت» و آنجا،«صفای بهشت»!
اینجا «فصلِ کاشتِ دانه» است و آنجا «اصلِ برداشتِ جاودانه»!
مرگ،برای زندگی نه «فصلِ پایانی»،که «وصلِ جاودانی» است.
مرگ،نه «میدان تاخت و تازِ غُصّه»،که «زمانِ آغازِ قِصّه» است.
کسی از «سوز و گدازِ ممات می هراسد»،
که «رازِ حیات را نمی شناسد»!
کسی که «حقیقتِ حیات را دَریابد»،
«ماهیّتِ ممات را نیز برمی تابد».
«قصّه برگ» با «غُصّه مرگ» به پایان نمی رسد...
این قصّه سری دراز دارد
وین غُصّه دری ز راز دارد
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------
فُرودین: پست تر،زیرین،پایینی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 813)
«آیینه فردا» و «گنجینه فردها»!
من انسانی هزار چهره را دیدم
که این بار با «نقاب مِرّیخی» از «قاب تاریخی» بیرون آمد.
او نه «فرهنگ تاریخ» را می فهمید و نه «ننگ توبیخ» را.
او رویدادهای تلخ «تاریخی» را با همه «ننگ توبیخی»
«بار ديگر» و با «شعار دیگر»
براي مردمی که تاریخشان را از یاد می بردند،
«به تكرار مي نشست» و «به استمرار می پیوست».
تکرار تاریخ برای همه «جوامع انسانی» به همراه «وقایع جهانی»
عاملِ «تجدیدِ کینه ها» است و «تشدیدِ هزینه ها».
تاریخ باید «مایه عبرت» باشد و «سرمایه بصارت».
همه «رویدادهای دیروزی» ،چه شکست و چه «پیروزی»،
باید «آیینه فردا» و «گنجینه فردها» باشد!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
مِرّیخ: بهرام،ستاره ای کوچک تر از زمین،در اساطیر خدای جنگ نامیده شده
توبیخ: سرزنش،نکوهش
بصارت: بیناشدن،بینایی و دانایی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد811 )
«رَوَندی پویا» و «فَرایَندی پایا»
عمر هر «انسان» در هر «نقطه جهان»
همراه با «سیر کهکشان» در «مسیر گذران» است.
«گذر زمان» و «گذار زمین»،
نه «دمی مانایی» دارد و نه «بازدمی ایستایی».
در «جهان هستی» بی هیچ «گُسستی»
همه «پدیده ها» و «آفریده ها» ،
در «حال پویش» هستند و در «روال رویش».
در این میان تنها «وجودِ بی بار» و «موجودِ زیانکار»،
انسانی است که فقط «تقدیر را می شناسد» و از «تغییر می هراسد»!
تغییر،تنها«رَوَندی پویا» و «فَرایَندی پایا» است ،
که انسان را «از پوسیدن می رهاند» و به «بیوسیدن می رساند»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------
رَوَند: روش،رفتار،طریقه،طرز
فَرایَند: مجموعة عملیات و مراحل لازم برای رسیدن به یک هدف مشخص
بیوسیدن: امیدداشتن،توقع داشتن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد810 )
«وَهمِ سُست» یا «فهم دُرُست»؟!
بین «ذهن» و «دهن» یک نقطه فاصله است.
برای بستن دهن نه به «قفل و زنجیر» نیاز است و نه به «بند و شمشیر».
دهن ها را می توان با یک «دستور شاهانه» و «سانسور دُژآگاهانه» بست.
ولی ذهن اگر «عامیانه نپریشد» و «عالمانه بیندیشد»،
با هیچ «قفل و زنجیر» و «بند و شمشیر» نمی توان آن را بست.
ذهن پویا را نه «دستور شاهانه» می تواند از فهمیدن بازدارد
و نه «سانسور دُژآگاهانه»!
«ایده زور» و «پدیده سانسور» می تواند
«چشم ها را کور» و «خشم ها را سانسور» کند.
آنان با این شگرد می توانند شهروندان را از «دیدن» بازدارند،نه از «فهمیدن»!
«سهم هر انسان» از «فهم جهان»میزان «خودارزی» و «خردورزی» اوست.
«نشر حقایق» چون «عطر شقایق» است.
می توان «گُل را پَرپَر» و خونش را «به ساغَر» کرد،
ولی نمی توان «بویش را نهفت» و «گفتگویش را نگفت»!
بنابراین چه «اهریمن» و «کودن» اند
آنان که با «وَهمِ سُست» می خواهند جلوی «فهم دُرُست» را بگیرند!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
وَهم: پندار، خیال، گمان، تصور
دُژآگاه: بداندیش، بددل، بدخو، نادان و بی تربیت
نپریشد: پریشان نشود
ساغَر: پیاله شراب خوری،جام می
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد809 )
«انکار حقایق» و «فرار از منطق»!
من شخصی را دیدم «زار و نزار» و «معتاد به سیگار»
او وقتی «زیان های سیگار» را به قلم «یک روزنامه نگار» خواند،
از ترس «دیدن برونداد» و «شنیدن انتقاد»،
از آن پس به جاي «درک گفتار» و «ترك سيگار»،
«خواندن روزنامه» و «تنظیم برنامه» را ترك كرد.
«گریختن از استدلال» و «آویختن در خیال»،
نه «دردی را درمان» می کند و نه «شگردی را عیان»!
باید «دیدگان را گشود» و «راه های سخت را پیمود»!
«انکار حقایق» و «فرار از منطق»،
«فرجامی جز شکست» و «سرانجامی جز بن بست» ندارد!
#شفیعی_مطهر
---------------------------
نزار: لاغر ،ضعیف، ناتوان ،افسرده،رنجور
شگرد: راه،روش،طریقه،طرز عمل
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد808 )
«مایه تکامُل» و «سرمایه تعامُل»
من نوزادی را دیدم از «اَلَست رمیده» و بر روی «دست آرمیده» بود.
او می خندید؛ اما نمي دانم بر «پندارهاي ديروز» يا «باورهاي فردا».
دنیای کودکان،«دنیای پاکی ها» است و «دریای تابناکی ها» .
«سراسر،سور و سرور» است و «شَراشِر،شادی و شور».
در آن جا دلِ سرخِ غنچه ها «عطرآگین» است و قلب سبز جوانه ها،«زمرّدین».
چشمه زردِ آفتاب،«زرّین» است و آبشار سپیدِ مهتاب،«سیمین».
«سیمای سیمابگون برف،سپید» است و «دلِ دریای ژرف،به رنگ امید».
کاش دنیای «کودکانه»،عمری «جاودانه» می داشت!
کاش همه «فصل ها،بهار» بود و همه «وصل ها،پایدار».
کاش هیچ «پگاهی»، «شامگاهی» در پَی نداشت
و هیچ «راهی»،«چاهی» پاپَی نداشت!
ولی «کمال بینش» و «استکمال آفرینش»،
در «آمیزه ای از سیاهی و سپیدی» است
با «ستیزه ای میان پاکی و پلیدی».
جهان هستی هم «نوش» دارد و هم «نیش» .
هم «فراز» دارد و هم «فرود».
تضادّ،«مایه تکامُل» است و «سرمایه تعامُل».
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
اَلَست:روز ازل،روز نخست آفرینش
شَراشِر: نفس،تمامی تن،سراسر اندام شخص
پَی: دنبال،عقب
پاپَی: درپی،دنبال
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد807 )
«نعمتِ الهی» یا «نقمتِ تباهی»؟
برای «مللِ واپس مانده» با «دُوَلِ دست نشانده»
نفت، نه تنها «دِشنه خام» که «سرچشمه آلام» است.
نفت، ظاهراً شکم ها را «سیر»،ولی باطناً ملت ها را «اسیر» می کند!
نفت ،«نعمتِ الهی» است، نه «نقمتِ تباهی»؛
اين مديران جوامع اند كه مي توانند از آن «دايه يارانه» بسازند
یا «سرمايه جاودانه» ؟!
این «امیران شهر»اند و «مدیران دهر»،
که با «سوءِ تدبیر» یا «جادوی تزویر»،
از «سُفره سور»،«حُفره گور» می سازند.
ملّت هایی هستند که نه «منابع ثمین» دارند و نه «ذخائر زیرزمین»؛
ولی با اتّکا به «خرد و کنگاش» و «همّت و تلاش»،
توانسته اند «اُلگوی لیاقت را بیابند» و «گوی سبقت را از همه بربایند».
آن جا که «خرد،غایب» است،«دیو و دَد،نایب» است!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
دِشنه: خنجر،کارد برنده و نوک تیز
نقمت: کینه کشی،عذاب،عقوبت،رنج و سختی
دایه: زنی که بچه کس دیگر را شیر بدهد،پرستار بچه
سور: مهمانی،جشن،جشن عروسی،بزم
ثمین: گرانبها،قیمتی،پربها
کنگاش: شور،مشورت
دَد: حیوان درنده چون شیر و پلنگ و گرگ
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 806)
«بافته های خیالی»یا «یافته های استدلالی»؟!
من «ساده ای فریفته» و «دانش زده ای خودشیفته» را دیدم
که سهم او از «اقیانوسِ فهم» تنها «فانوسی از وَهم» بود.
محفوظاتی چون غُل و زنجیر دست و پای فکرش را «بسته»
و شخصیّتش را «درهم شکسته» بود.
دانش،نه «کوهی از محفوظات» است و نه «انبوهی از ملفوظات»،
بلکه مجموعه ای از «معارف زمانه» است که «عارف فرزانه»
چون «زنبورِ عسل» با «شعورِ لَم یَزَل»،
از هر «گُلی»،«مُلی» می نوشد
و در هاضمه خود به هم «پاک می آمیزد» و «چالاک می بیزد»
و با «جَهدی بی اندازه»،«شَهدی تازه» تولید می کند.
بنابراین «دانشوران راستین» و «پژوهشگران جهان بین»
آن چه «پدید» می آورند و «تولید» می کنند،
«نوشی زُلال» است،نه «نقوشی ضَلال»!
دانش،نه «بافته های خیالی»،که «یافته های استدلالی» است.
#شفیعی_مطهر
------------------------------
وَهم: پندار، خیال، تصوّر ،گمان
لَم یَزَل: بی زوال، پاینده، جاودان
مُل: می،شراب،نوشیدنی
می بیزد(بیختن): غربال کردن
ضَلال: گمراهی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد805 )
آیا «دانستن غیب»، «عیب» است؟
«گردانه زمان» و «گردونه زمین»
«چون بادِ تُند می گذرد» و «افرادِ کُند را وامی گذارد».
نه تنها «قطارِ منِ انسان»،که «مدارِ خرمنِ کهکشان»
روی «رِیل زمان» چون «سیلِ بی امان»
«پیوسته» و «ناگسسته»
به «خویش می نازد» و به «پیش می تازد»!
«دانشورانِ خردمند» و «پژوهشگرانِ وَرجاوَند»
می توانند با «خویش ارزی» و «اندیشورزی»
سیمای فردا را در «آیینه دیروز»، این «گنجینه مرموز» بنگرند،
ولی هیچ کس نمی تواند درباره «فردای رِیب» با «ادّعای غیب»
«پرده دَری را بجوید» و «خبری را بازگوید».
آیا فکر نمی کنید «دانستن غیب»،خود یک «عیب» است؟
زیرا هر «برگ» تا «لحظه مرگ»،
می تواند «شاد بخندد» و «آزاد برقصد»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
وَرجاوَند: ارجمند،برازنده،بلندپایه،نیرومند
رِیب: شک،گمان،تهمت،اضطراب
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد804 )
«آگاهی»یا «تباهی»؟!
من در «دریای شرق» زورقی را «در حال غرق» دیدم.
زورق در «غرقاب» بود و ناخدا در «خواب»!
بدنه زورق «در حالِ شکافتن» بود و ناخدا «در خیال بافتن»!
او نه تنها در «عرشه اشرافی»، که در «عرش خیالبافی» سیر می کرد.
ناخدا در «خواب» بود و سرنشینان در «اضطراب»!
خطر غرق شدن ،«خواب را از چشم آگاهان می ربود»
و «تاب را از خشم دادخواهان می زدود»!
بیدارکردن ناخدا هم «جُرم» داشت و هم «جریمه»!
زیرا «جُرمش را گُستاخی می پنداشتند»
و «جریمه اش را سلّاخی می انگاشتند»!
بنابراین نه تنها بر «عرشه زورق»،که در «عرصه فلَق»نیز
«حِرمانی نَهمار» و «خَفَقانی مرگبار» سایه افکنده بود!
اینک «نُخبگان» برای همه «سرنشینان»،
یا باید «آگاهی» را برگزینند ،یا «تباهی» را!
#شفیعی_مطهر
-----------------------
عرشه: سطح بالای کشتی
تاب: طاقت،توانایی،قرار و آرام
سلّاخی: پوست کندن،کشتن
فلَق: همه خلق،همه مردم
حِرمان: نومیدی،بی بهرگی
نَهمار:بی شمار،فراوان، بسیار، بی نهایت، بی کران، عجیب، دشوار
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد802 )
«حقارت»،زمینه سازِ «اسارت»!
شیوه همه «خودکامگان جهان خوار» و «مستبدّان ستمکار»
در «تحمیق توده ملّت» و «تعمیق شالوده قدرت» این است
که نخست مردم را «تحقیر» می کنند و سپس به «زنجیر» می کشند.
انسان تا «تن به حقارت» ندهد، «سر به اسارت» نسپارد.
زیرا «حقارت»،زمینه سازِ «اسارت» است.
فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوهُ ( سخن قرآن درباره شيوه فرعون)
«شهروند باکرامت» و «ورجاوند باشخصیّت» هرگز
نه «تن به تحقیر» می دهد و ونه «سر به زنجیر»!
بنابراین باید از هر «زاده»،یک «آزاده» ساخت
و از هر «بنده»،یک «انسان ارزنده»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد802 )
«حقارت»،زمینه سازِ «اسارت»!
شیوه همه «خودکامگان جهان خوار» و «مستبدّان ستمکار»
در «تحمیق توده ملّت» و «تعمیق شالوده قدرت» این است
که نخست مردم را «تحقیر» می کنند و سپس به «زنجیر» می کشند.
انسان تا «تن به حقارت» ندهد، «سر به اسارت» نسپارد.
زیرا «حقارت»،زمینه سازِ «اسارت» است.
فَاستَخَفَّ قَومَهُ فَاَطاعوهُ ( سخن قرآن درباره شيوه فرعون)
«شهروند باکرامت» و «ورجاوند باشخصیّت» هرگز
نه «تن به تحقیر» می دهد و ونه «سر به زنجیر»!
بنابراین باید از هر «زاده»،یک «آزاده» ساخت
و از هر «بنده»،یک «انسان ارزنده»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد801 )
«آزمون بیداد» و «کانون فساد»!
هیچ انسانی تا بدان پایه «خودساخته» و «خداشناخته» نیست،
که قدرت در او متمرکز گردد و به «فساد نگراید» و بر «بیداد نیفزاید».
قدرت نسبی به فساد نسبی می انجامد
و قدرت مطلق به فساد مطلق .
«داور کریم» و «آفرینشگر حکیم» چه زیبا می فرماید:
«کَلّا اِنَّ الاِنسانَ لَیَطغی * اَن رَآهُ استَغنی».
قطعا انسان طغیان می کند* همین که خود را بی نیاز(از نظارت) ببیند.
(سوره علق،6و7)
در هر جمع و جمعیّت،«حاکم،خادم» است و «مردم،مَخدوم»!
«امینِ هر گروه» و «فَرنشینِ هر جمعِ حق پژوه»،
نه «صاحب اختیارِ ایشان»،که «خدمتگزارِ آنان» است.
این «صاحب اختیار» است که «خدمتگزار» را برمی گزیند
و هرگاه بخواهد او را از «کار»،«برکنار»می کند
و از «سریر» به «زیر» می کشد!
تمرکز قدرت،«آزمون بیداد» است و «کانون فساد»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
فرنشین: رئیس،مدیر،حاکم
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد800 )
«بیدادگر» و «فسادپرور» !
من «شهریاری خودکامه» را در «دیاری بی برنامه» دیدم ،
که از بسیاری «احساس حقارت» و «تنگی ظرفیّت» ،
در درون «مي سوخت» و دهان منتقدان را «مي دوخت» .
این «خون آشام ناآگاه» در «شام سیاه»،
چون «کوری بی عصا» و «مغروری بینوا»،
با «لگامِ بیداد» در تاریکی «گام می نهاد» .
آن که در درون خویش نه «شخصیّتی منیع» می یابد و نه «ظرفیّتی وسیع»،
ناگزیر این کمبودها را با «توسُّل به زور» و «تقابُل با افرادِ فکور»
می کوشد تا «ضعف ها را جبران» و «نقص ها را پنهان» کند!
هیچ انسانی،«کامل» و متخلّق به همه «فضایل» نیست،
بنابراین به هیچ کس حتّی «مجسّمه حق» نباید «قدرت مطلق» داد؛
زیرا قدرت ذاتاً «بیدادگر» است و «فسادپرور» !
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------------
لِگام: دهانه اسب
منیع: استوار و بلند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد798 )
«ریش ها» یا «ریشه ها»؟!
از آن گاه که ریش ،«عیارِ دین» شد و «معیارِ آیین»
«ریا» جای «روایت» را گرفت و «دَرای» جای «درایت» را.
«بَطن» به جای «باطن» نشست و «خائن» به جای «صائن».
ریاکاران به جای «ریش ها»،«ریشه ها» را زدند!
از آن پس نه تنها «گِلِ ریشه ها»،که «گُلِ اندیشه ها» هم خشکید.
«سکّه تظاهر، رواج» دارد و «سبیکه تکاثُر،حراج»!
«شهامت رنگ می بازد» و «لئامت بر فرهنگ می تازد»!
«صداقت رو به زوال» است و «حماقت رو به روال»!
«یادها ،فراموش» است و «فریادها،خاموش»!
«هوس ها ،محسوس» است و «نفس ها، محبوس» .
هر شهر نیاز به «داد» دارد و «وداد»!
اگر نمی توانیم «داد» بگستریم،لااقل «فریاد» برآوریم!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------------------
درای: زنگ،جرس،زنگ بزرگ که بر گردن چهارپایان ببندند
بطن: شکم
باطن: اندرون،درون چیزی،اصل
صائن: نگاه دارنده،حفظ کننده،نگهبان
سبیکه: نقره گداخته، تکّه سیم یا زر،شمش طلا یا نقره
تکاثُر: افزون شدن،بر بسیاری مال و ثروت به یکدیگر فخرکردن
لئامت : پستی، فرومایگی، بخیلی،پست فطرتی
روال: روش، اسلوب،نظم و ترتیب
داد: قانون،عدل،انصاف،مقابل ظلم و ستم
وداد: دوستی،محبت
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد797 )
«برترین کار» و «بهترین ابتکار»
«نماد انسان» در «نمود جهان»
چونان «شمعی لرزان» است در «جمعی پریشان» .
«تندبادِ قلع و قمع در حالِ وزش» است
و «بنیادِ شمع در احتمالِ لرزش».
برای شمع،«خاموشی،سرشتِ محتوم» است
و «فراموشی،سرنوشتِ معلوم».
در این «مجالِ کوتاه» و با وجود «احتمالِ اشتباه»،
«برترین کار» و «بهترین ابتکار»برای شمع،
روشن کردن «شمع های خاموش» است برای «جمع های مدهوش» .
«انگیزشِ شمع»،«ریزشِ دَمع» است؛
دَمعی که «ریشه های روشنایی را بیفشاند»
و «اندیشه های شکوفایی را برویاند»!
چه زیبا می سراید این «حکیم مانا»،«حضرت مولانا»:
باد تند است و چراغم ابتری
زو بگیرانم چراغ دیگری
همچو عارف کن تنِ ناقص چراغ
شمعِ دل افروخت از بهرِ فراغ
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
قلع و قمع: ریشه کن کردن و برانداختن
محتوم: ثابت و استوار،حتمی
مدهوش :سرگشته ،سرگردان، گیج، متحیّر
دَمع: اشک،سرشک،اشک چشم
ابتر: دم بریده،ناقص،بی فرزند
فراغ: فارغ شدن،آرامش و آسایش،آسودگی خاطر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد795 )
«دغدغه بیداری» و «زمزمه مردمسالاری»
در این شهر سال هاست مردم از پای «نمی نشینند»،
تا خود «مدیران میهن» و «امیران خویشتن» را «برگزینند».
اینان مدیران جامعه را خود «انتخاب» می کنند،اما در «خواب».
مسئولان از مردم «می خواهند» که بگویند «چه نمی خواهند»!
مردم چون نمی دانند «چه می خواهند»،
ناگزیر انتخابات برگزار می کنند تا بگویند «چه نمی خواهند»!
انسان برای «ساخت» به «شناخت» نیاز دارد؛
و لازمه شناخت هر «پدیده» و «آفریده»،
«دادخواهی» و «خودآگاهی» است.
آنان که «دغدغه بیداری» و «زمزمه مردمسالاری» دارند،
همه باید از دل و جان «بسوزند»
و «شمع آگاهی» را در هر «جمع راهی» بیفروزند!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
راهی: رونده،راه افتاده،راه رونده
زمزمه: ترنُّم کردن،دعاخواندن آهسته،سخن گفتن زیر لب،صدای رعد،بانگ شیر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد794 )
«هورایی» یا «اهورایی»؟!
اگر زندگی را «سابقه بی مثال» و «مسابقه فوتبال» بدانیم،
هنر واقعی «گُل شدن» است،نه «گُل زدن»!
گُل زدن،«جلوه گر» است و گُل شدن،«هنر»!
آن در یک «آن» روی می دهد و این در یک «دوران»!
آن ،«شور» برمی انگیزند و این،«شعور»!
آن، باعث زدن «کف» می شود و این، عامل رسیدن به «هدف»!
مردم با آن، «هورایی» می شوند و با این، «اهورایی»!
آن،«هیجان» می آفریند و این،«جان»!
آن، «انفجارِ شادی» است و این،«معمارِ آزادی»!
بیاییم از هر «نهار»،«بهار» بسازیم
و در هر بهار «تبسّم گُل» و «ترنُّم بُلبُل» را
در «جان ،تجسُم» و در «جهان،تداوُم» بخشیم!
#شفیعی_مطهر
----------------------------
هورا : هلهله تحسین و شادی
اهورا: سَروَر بزرگ،خداوند
سابقه: پیشی گیرنده،پیشینه
آن: لحظه،دم،هنگام،اندکی از زمان،کمترین وقت
نهار: روز
ترنُّم: آوازخواندن،زمزمه کردن به آواز خوش
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد792 )
«بهره مندی بهینه» از «کمترین نقدینه»
برخی «ثروتمندان خودخواه» و «مرفّهان ناآگاه»
به قدری «فقیر» اند و «حقیر»،
که به جز «پول» و «تیول» هیچ ندارند!
زیرا «خرد نمی ورزند»،بنابراین به «هیچ نمی ارزند».
ولی بعضی تهیدستان به حدّی «بی نیاز» اند و «سرافراز»،
که «هیچ نمی خواهند»،زیرا به حقیقتِ هستی «آگاهند»!
«بی نیازی» و «سرافرازی»،
نه در «داشتن» و «انباشتن» ،
که در «بهره مندی بهینه» از «کمترین نقدینه» است!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
تیول: ملک و آب و زمین
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد791 )
«زاده» و «آزاده»
بزرگی انسان های بزرگ آن گاه «عِیان» و «نمایان» می شود
که در «کنارِ مردُم »قرار گیرند،نه «سوار بر توهُّم»!
آنان که خود را «تافته ای جدابافته» و «یافته ای فراشتافته» می دانند،
نه «امیرِ مردم»،که «اسیرِ توهُّم» اند!
کسانی می توانند در دل مردم «جای گیرند» و «ماوای گُزینند»،
که نه در «تاراجِ گنج ها»،که در «علاجِ رنج ها» در کنار مردم
و در «دردها،شریک» باشند و در «گزندها،نزدیک» .
مردم را در «سختی ها یاری» کنند و در «شوربختی ها،همیاری»!
با مردم «گرم بجوشند» و به آنان «فخر نفروشند»!
خود را «خَدوم» بدانند و مردم را «مخدوم» !
هر «زاده»،«آزاده» است،
مگر این که خود «تن به بردگی» دهد و «سر به سرسپردگی»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
زاده: زاییده شده،متولدشده،فرزند
تافته: نوعی پارچه ابریشمی
ماوای: جایگاه پناهگاه
خدوم: خدمتگزار،نوکر
مخدوم: سَروَر،آقا،کسی که نوکر دارد
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد789 )
«شکستنِ بال» و «بستنِ مقال»!
من «عقابی طنّاز» و «شاهینی تیزپرواز» را
«اسیرِ قفس» و در «زنجیرِ عَسَس» دیدم.
او «جانانه می نالید» و «اندوهگنانه می پالید»؛
اما نمي دانم از «داشتن بالِ دراز» می نالید
يا از «نداشتنِ مجالِ پرواز»؟
زيرا هر دو «دردناك» اند و عاملِ «هلاك»!
چه سخت است با داشتن «بال و پَر» و «قلمِ هنرور»،
«ابرازِ راز را نیارستن» و «آغازِ پرواز را نتوانستن»!
از آن سخت تر «شکستنِ بال» است و «بستنِ مقال»!
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
مقال :سخن گفتن، گفتگو، گفتار
طنّاز: شوخ و پُرناز
عَسَس: شبگرد، گزمه، پاسبان
جانانه :از روی جانبازی،به طور دلخواه و کامل
می پالید: جستجو می کرد،می کاوید،پال پال کردن
یارستن : توانستن، یارایی داشتن ،از عهده برآمدن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد788 )
هر چه «ظرفیّت،ژرف تر»،«شخصیت،شگرف تر»!
من «قفسه سینه»، این «قفسِ خالی از کَرکَسِ کینه» را
«انباشته از رازهای نگفته» و «انگاشته از سوز و گدازهای نهفته» دیدم.
اما احساس کردم این «سوقِ راز» و «صندوقِ مَجاز» ،
هر چه «انباشته تر»،«بر افراشته تر»!
و هر چه «خالی تر»،«خیالی تر»!
«ارزش هر سینه» و «گنجایش این گنجینه»
به خاطر «انبوه رازهای نگفتنی» و «شکوه سوز و گدازهای نهفتنی» است.
«گوهرهای راز» و «جوهرهای ناز»،
نه در «پهنای صحرا»،که در «ژرفای دریا» نهفته است؛
بنابراین هر چه «ظرفیّت،ژرف تر»،«شخصیت،شگرف تر»!
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
انگاشته:پنداشته،فرض کرده،گمان کرده
سوق: بازار، جای خرید و فروش کالاها
مَجاز: غیرحقیقی،ضد حقیقت
شگرف: عجیب، طُرفه، نیکو، کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد787 )
«رایتِ ریا» در «ولایتِ ولا»
من خدا را در «زمان، قريب ترين» و در «زمين غريب ترين» ديدم.
همه «از خدا مي گوييم» ؛اما «راه خود را مي پوييم».
وقتی «رایتِ ریا» در این «ولایتِ ولا» در اهتزاز است،
همه «واژه ها وارونه» می شود و «ویژه ها واژگونه»!
«شرافت» را «آفت» می نامند و «فضیلت» را «رذیلت»!
«فرهنگ» را «ننگ» می دانند و «بی فرهنگی» را «زرنگی» !
«صداقت» را «حماقت» می پندارند و «نمایه رسالت» را «مایه خجالت»!
در این جا حرف های «گفتنی»،«نهفتنی» می شود
و آبروهای «اندوختنی»،«فروختنی»!
«شیفتگان خدمت،مغضوب»اند و «فریفتگان قدرت،مطلوب»!
بیاییم با «گسترش آگاهی» در این «واحه واهی»،
گردش این «گردونه گردان» و «وارونه دوران» را
از «محورِ وابستگی» به «مدار شایستگی» برگردانیم.
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
رایت: پرچم، بیرق،عَلَم
ولایت: شهرستان، قسمتی از کشور
ولا :خویشی، قرابت،ملک ،پادشاهی
اهتزار: جنبیدن و تکان خوردن چون پرچم و شاخه درخت،شادمانی،جنبش
ویژه: برگزیده، خاص، خاصه
واحه: آبادی، کوچک در صحرا،شهر
واهی: سست، بی بنیان، کهنه و پوسیده
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 786)
«تابِ اسارت» و «عتابِ حقارت»
کسی که «راز را می داند» و «پرواز را می تواند»،
برایش راه رفتن با «پای پیاده» بویژه «با قلّاده»،
«بسی عار» و «بسیار دشوار» است.
پرنده ای که از «گِل»،«دل» بریده،
از «خاک، وارسته» و به «افلاک، دلبسته»،
او از زمین «دل کنده» و دل را با «فضایل آکنده»،
بنابراین نمی تواند «اوجِ آسمان را ببیند»
و بر «موجِ حِرمان بنشیند»!
او از «تنگنای قفس رهیده» و به «فراخنای مقدّس رسیده».
کسی که «اسیرِ قفس» و «درگیرِ محبس» است،
نه «دیوارها را تنگ» می داند و نه «حصارها را ننگ»!
ولی چون «رنجِ ریایی را کشید» و به «گنج رهایی رسید»،
دیگر نه «تابِ اسارت» دارد و نه «عتابِ حقارت»!
زنهار اگر باز «به قفس برگردیم» و «با عَسَس بگردیم»!
#شفیعی_مطهر
-------------------------------
قلّاده: گلوبند،افسار،مهار
آکنده: انباشته،پُرکرده
حِرمان: بی بهرگی،نومیدی،بی روزی
عتاب: خشم گرفتن و ملامت کردن،سرزنش کردن،درشتی کردن
عَسَس: شبگرد،گزمه،پاسبان
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 785)
«یافتن نهفته ها» و «دریافتن نگفته ها»!
من خود عمري «بيانی گويا» و «بنانی نويسا» دارم؛
امّا يقين دارم كه به گاه «ریزش برگ» و «انگیزش مرگ» ،
سرانجام آنچه نه تنها برای «دوستان باهَدَف»،
که حتّي براي «فرزندانِ خَلَف» به ميراث خواهم گذاشت،
نه «انبوه گفته ها»،که «اندوه ناگفته ها» خواهد بود.
زیرا نه زبانی برای «گُفتن» هست و نه گوشی برای «شنُفتن»!
گفته ها را همه «می فهمند»،ولی برای ناگفته ها همه در «وَهم اند»!
گفته ها را نگفته هم همه «می دانند»،
ولی ناگفته ها را اگر بگویی هم «نمی شنوند»!
گوینده برای گفته هایش همه را «سراپا گوش» و «پای تا سر هوش» می بیند؛
ولی برای «نهفته ها» و «ناگفته ها»
نه «گوشی شایسته» می یابد و نه «هوشی بایسته»!
با همه این ها قدر و ارزش هر «دانشور فکور» و «پژوهشگر باشعور»
به میزان «حرف هایی است که برای نگفتن اندوخته»
و «شگرف هایی که برای نهفتن آموخته»!
...و جز خدا کسی نمی داند که برخی «سینه ها» چه «گنجینه ها»
«داشته اند» و بر روی هم «انباشته اند»
و با خود به «گور» می برند و به دست «مار و مور» می سپارند!
بیاییم «نهفته ها را بیابیم» و «نگفته ها را دریابیم»!
#شفیعی_مطهر
----------------------------------
بنان: انگشتان، سرانگشتان،دست
خَلَف: فرزند،فرزند خوب و صالح،جانشین
وَهم: پندار، خیال، تصور
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد784 )
«شمع هاي فروزان»و«خورشيد درخشان»
هر «پگاه» با فرارسیدن «بامگاه»
و طلوع «فرِّ فروزان مهر» بر «سینه سپهر»،
ما معمولا «فروغ خورشید را کارساز»
و خود را از همه «چراغ ها بی نیاز» می پنداریم،
بنابراین همه چراغ ها را «خاموش» و روشنایی شان را «فراموش» می کنیم.
چون شب فرا می رسد ،می فهميم در «شب ديجور» و در «قحطي و غربت نور»،
كورسوي «شمعي افروخته» مي تواند در دل تاريكي ها «بدرخشد»
و «دل هاي سوخته» را «نور بخشد» .
بنابراین بیاییم حتّی در حضور «خورشيد درخشان» نيز
حُرمتِ «شمع هاي فروزان» را «پاس داریم»
و روشنگريشان را «سپاس گزاریم».
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
بامگاه: بامدادان،هنگام بامداد
فرّ: فره، شان و شوکت، شکوه، زیبایی، برازندگی ،پرتو، فروغ
دیجور: تاریک،تیره،سیاه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد783)
«راه پیروزی»و«شاهراه بهروزی»
«واژه مُحال» و «اندیشه انفِعال»
تنها در «فرهنگِ دیوانگان» و «قاموسِ ابلهان» دیده می شود.
برای انسان «خردپیشه» و «اهلِ اندیشه»
نه «شکست» وجود دارد و نه «بُن بَست».
او «از شکست ها درس می آموزد»
و «از گشودن بن بست ها تجربه می اندوزد».
او پس از هر «افتادن برمی خیزد»
و با هر گونه «وادادن می ستیزد»؛
«انقیاد نمی شناسد» و از «انتقاد نمی هراسد».
تنها اینان هستند که «راه پیروزی را می یابند»
و به سوی «شاهراه بهروزی می شتابند».
#شفیعی_مطهر
---------------------------
مُحال: غیرممکن،ناشدنی،ناشو
انفعال: شرمندگی،از چیزی یا امری شرمنده شدن
قاموس: کتاب لغت
وادادن: ول کردن،شل شدن
انقیاد: خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن،فرمانبرداری
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
هر پگاه نو با یک نگاه نو
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 782)
«نقاب نهانی»یا «قاب جاودانی»؟!
«چهره های ماندگار» و «سخنان خردمدار» را
نه در «نقاب نهانی»،که در «قاب جاودانی» می گذارند.
هيچ قابی خالي از «تصاويرِ جاودانه» يا «جملات حکیمانه» نیست؛
بنابراين براي «پایداری» و «ماندگاري»،
بايد «حرفي براي گفتن» يا «استعدادي براي شكفتن» داشت.
در جهان هستی از «پگاهِ خیز» تا «شامگاهِ رستاخیز»
از همه «رفتارهای بشر» و «گفتارهای خیر و شر»،
آن هایی «ماندگاری را می پایند»،که «حقمِداری را می شایَند» .
از «آثار انسانی» و «افکار آسمانی»
آن چه که برای بشریت «سودی ژرف» یا «رهنمودی شگرف» در بردارد ،
از «اندوهِ میرایی می رهد» و به «شکوهِ مانایی می رسد».
#شفیعی_مطهر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 780)
«امیران قُلدُر»یا«اسیرانِ تکبُّر»؟!
من بسیاری از «خودکامگانِ ستمکار» و فرمانرویان قُدرتمِدار» را دیدم،
«ایستاده بر اوجِ قدرت» و «نشسته بر موجِ شوکت»؛
امّا با «خشمی گران» و «چشمی نگران»،
زیرا پیوسته «حُبابی لرزان» و «سرابی نهان»
«بر جانش می تازد» و «روانش را می گدازد».
هیچ خودکامه ای «بر سریرِ تکبُّر»نمی نشیند
و «شمشیرِ تجبُّر» برنمی کشد،
مگر این که «احساسِ ذلّت» و «هراسِ رذالت»
درونش را «می آزارد» و شخصیّتش را «پَست می انگارد»!
بنابراین «امیرانِ قُلدُر» و «اسیرانِ تکبُّر»،
«بسی ذلیل»اند و «بسیار علیل»!
چه زیبا فرمود آن «پدرامِ لایق»،«امامِ صادق(ع)»:
ما من رَجُلٍ تَکبّرَ أَو تَجبَّرَ الّا لذلَّةٍ یَجدُها فی نَفسِهِ؛
هیچ مردی نیست که تکبُّر بورزد یا خود را بزرگ بشمارد ،مگر به خاطر ذلّتی که در نفس خود می یابد.
(وسایل الشیعه ج 15 ، ص 380 ، ح20801)
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
تجبُّر: نیرو و قدرت خود را به رخ کشیدن،ستم کردن،کسی را به زور به کاری واداشتن
رذالت: فرومایگی،پستی،ناکسی
قُلدُر: زورگو،گردن کُلُفت،خودسر
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد779 )
«نردبانِ قدرت» و «پلّکانِ شوکت»
برآمدن بر فرازِ «قُللِ رفیع» و «مَحلِّ منیع»
«بسی ترسناک» و «بسیار وحشتناک» است؛
امّا خطرِ واقعی ،نه «ارتفاعِ بلند»،که «سقوطِ دردمند» است.
«صعود» لزوما «سقوط» در پی ندارد؛
ولی همه سقوط کنندگان کسانی هستند،
که نخست «راهِ صعود را پیموده اند»،
سپس به درّه خطر «سقوط نموده اند»!
بنابراین همه کسانی که «مغرورانه» و «مستانه»
از «نردبانِ قدرت» و «پلّکانِ شوکت»بالا می روند،
«گوشِ استماع را بگشایند» و «خروشِ ارتفاع را بِپایند»!
زیرا هر که بر فرازِ «اریکه ریاست» و «باریکه سیاست»
«بالاتر نشست»،«استخوانش سخت تر خواهد شکست»!
چه زیبا می سراید این سراینده مانا،حضرت مولانا:
نردبانِ خلق این ما و منی اسـت
عاقبت زین نردبان افتادنی است
هر که بالاتر رود ابله تراست
کاستخوان او بَتَر خواهد شکست
#شفیعی_مطهر
------------------------------
منیع: استوار و بلند، جای بلند و سخت
استماع: شنیدن،نیوشیدن،گوش فرادادن
خروش: بانگ و فریاد از روی خشم و قهر،شور و غوغا
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد 777)
«میخی بر تابوت» و «تاریخی پر از طاغوت»
در «حاکمیت استبداد» و «حکومت بیداد»،
همه «طُرُق» به «قُرُق» می انجامد.
خودکامه ،«مرام» را «رام»
و «انسان» ها را برای «سان» می خواهد.
قدرت،«ویروسی گزنده» است و قدرتمدار،«اُختاپوسی کُشنده»!
«انسانِ آزاده» اگر «اسیرِ قلّاده» هم بشود،
«فقیر» می شود،نه «حقیر» !
ملّتی که تن به «تحقیر» دهد،«حقیر» می شود
و شهروندان حقیر «میخی بر تابوت» اند
و دارای «تاریخی پر از طاغوت»!
جامعه آن گاه از «استبداد می رهد» که «تن به بیداد ندهد».
تنها در این صورت است که «قدرتِ عشق» بر «عشقِ قدرت»
«چیره » و «روزگار خودکامه «تیره» می شود!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
قُرُق: منع و بازداشت ،ممانعت از ورود به جایی،جایی که اختصاص به عده معینی دارد و دیگران از ورود به آن جا ممنوع باشند
مرام: آرمان،هدف،مکتب
رام: آرام،فرمانبُردار،خلاف سرکش
ویروس: میکرب بسیار ریز،مایه یا ماده اصلی که باعث بروز بیماری واگیر می شود،اصل و منبع فساد
اُختاپوس:جانوری دریایی قوی جُثّه و خطرناک با چنگال های دراز
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد776 )
«انسان بهروز» و «جامعه تیره روز» !
نسل بشر آن گاه «مُصاب» و کاملا «کامیاب» است،
که در همه «خاک» و در هیچ «مَغاک»،
حتی یک «دردمندِ ناکام» و «شهروندِ بی شام»
«پای بر زمین» و «سر بر بالین» نگذارد.
«سختی شر» و «خوشبختی بشر»،
چون «آسمانِ بلند» بر فرازِ سرِ «انسانِ فَرَهمَند» است.
آسمان چه «تیره و تار» باشد و چه «پرنور و نار» ،
چه «شامِ سیاه» باشد و چه «بامِ پگاه»،
همه جامعه ناگزیرند هم «تیرگی را تحمُّل» کنند
و هم از «روشنی تجمُّل» گیرند .
هر «فرد انسانی» و «شهروند جهانی»
برای «تسکین سختی» و «تامین خوشبختی»
باید به «کاستن از آلام انسانی» و «آراستن مرام جهانی» بیندیشد.
در یک «جامعه تیره روز» نمی توان «انسان بهروز» یافت.
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
شر: بدی،فساد
مُصاب: راست و درست،به هدف رسیده
مَغاک: گودال،جای گود
فَرَهمَند: باشکوه،دانا و هوشمند،با شان و شوکت
بام: سپیده دم،صبح زود،نزدیک طلوع آفتاب
تجمُّل: زینت یافتن،آراسته شدن،خودآرایی
آلام: جمع«اَلَم»،دردها،رنج ها
مرام: مقصود،آرمان،هدف
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد774 )
«جذرِ ریشه» و «بذر اندیشه»
در تاریخ بشر از «پگاهِ خیز» تا «شامگاهِ رستاخیز»
همه تحوّلات جامعه بشری در سه «اندیشه»،«ریشه» دارند:
به دیگرسخن از سه راه و روش می توان به «تعادُل رسید» و «تحوُّل آفرید»:
با «جنگ و کشتار» و یا با «انقلاب خونبار»
می توان «بنای گرایش ها» و «بنیان ارزش ها» را «درهم ریخت»،
ولی با سومین روش یعنی با«پرورش انسان» و «گسترش ایمان»
می توان جامعه را «فرهیخت».
دو روش نخست «راه خشونت و شقاوت» است و «همراه با مرارت و مشقّت»،
ولی زودتر به «پیروزی» می رسد،نه لزوما به «بهروزی» !
ضمنا «بهار جنگ و انقلاب» زود به «خزان سراب» می انجامد،
اما روش تربیت،دیرتر به «بار و بر» می رسد و سخت تر به «ثمر» می نشیند،
ولی ثمره اش «دیرتر می پاید» و «بیش تر می شاید»!
جنگ و انقلاب ،«خون می ریزند» و «جنون برمی انگیزند»!
اما تربیت ،انسان را از «جذرِ ریشه می رویاند» و «بذر اندیشه می افشاند».
#شفیعی_مطهر
---------------------------------
فرهیخت:تربیت کرد،ادب کرد،پرورش داد،برکشید
بیشتر می شاید: شایسته تر است
جذر: بیخ،اصل
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد773 )
«توان طغیان»و«امکان عِصیان»!
من شگرد شهریار «شهر سرب و سراب» را چون «قهر خرب و خراب» دیدم
زیرا او برای تحکیم «سلطه خودکامانه» و «شیوه ریاکارانه» خود بر شهر ،
افراد «نفهم و کم سواد» و «چاپلوس و شَیّاد» را
به «کارهای بزرگ» و «ابتکارهای سترگ» می گمارَد.
این مدیران «بی منطق» و «نالایق» ،
به جای «خدمت»،«خیانت» می کنند
و به جای «داد»،«بیداد»!
در نتیجه فضای جامعه را «می آلایند» و تنها شهریار را «می ستایند»!
گردن ها «زیر زنجیر زور» و سرها «درگیر آخور»!
در جامعه دو قطبی، «سیران را می نوازند» و «بر اسیران می تازند»!
مردم نه «توان طغیان» دارند و نه «امکان عِصیان»؛
زیرا «سیران،وجدان» ندارند و «اسیران،توان»!
در نتیجه فهمیده ها و باسوادها یا با کوله باری از «فکر و فرهنگ»
به دیار «فرزانِ فرنگ» کوچ می کنند،
یا «خسته و سر خورده» و «نومید و آزرده» ،
عمر خود را تا «پایان حیات»،بدون «امید نجات»،
«می سوزند و می سازند» تا «نقد حیات را دربازند»!
و در «گوشه گمنامی»،«پوشه ناکامی» را درهم پیچند!
نمی دانم این «بنیادِ شهرِ ما» است یا «نمادِ قهرِ ما»!!
#شفیعی_مطهر
-----------------------------
قهر :چیره شدن،غلبه کردن،چیرگی
خَرب: ویران کردن
فرزان: دانا،عاقل،خردمند
پوشه: پرده،هر چیزی که چیزی را بپوشاند
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد772 )
نه «شکست»، نه «بن بست»
هيچ انسان بزرگي نه «شکست» می خورد و نه در «بن بست» می ماند؛
زيرا انسان هاي بزرگ در «تنگنای دشوار» و «جفای روزگار»
يا «راهي مي یابند»،یا «گذرگاهی می سازند».
آن که «عیار اندیشه را رهنمون» و «معیار همیشه را قانون» بداند،
از هر «شکست،پیروزی» می سازد و از هر «بن بست،بهروزی»!
بنابراین نه هیچ گاه «جا می زند» و نه «درجا می زند»!
انسان «خردپیشه» و «اهل اندیشه» هیچ گاه «نمی فرساید»
هر «گره کور» و «گریوه دور» را
با «مُشت تقدیر» و «سرانگشت تدبیر» «می گشاید»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
رهنمون :راهنما،رهبر،آن که راهی نشان می دهد
جازدن: پشیمان شدن،جنس بنجل و نامرغوب را به جای جنس خوب فروختن
درجازدن: در جای خود ماندن،پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن
گریوه: پشته، تپه، گردنه کوه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد772 )
نه «شکست»، نه «بن بست»
هيچ انسان بزرگي نه «شکست» می خورد و نه در «بن بست» می ماند؛
زيرا انسان هاي بزرگ در «تنگنای دشوار» و «جفای روزگار»
يا «راهي مي یابند»،یا «گذرگاهی می سازند».
آن که «عیار اندیشه را رهنمون» و «معیار همیشه را قانون» بداند،
از هر «شکست،پیروزی» می سازد و از هر «بن بست،بهروزی»!
بنابراین نه هیچ گاه «جا می زند» و نه «درجا می زند»!
انسان «خردپیشه» و «اهل اندیشه» هیچ گاه «نمی فرساید»
هر «گره کور» و «گریوه دور» را
با «مُشت تقدیر» و «سرانگشت تدبیر» «می گشاید»!
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
رهنمون :راهنما،رهبر،آن که راهی نشان می دهد
جازدن: پشیمان شدن،جنس بنجل و نامرغوب را به جای جنس خوب فروختن
درجازدن: در جای خود ماندن،پا بر زمین زدن بدون پیش رفتن
گریوه: پشته، تپه، گردنه کوه
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد771 )
«بینش» مقدّم بر «گزینش»
انسان هایی که «شخصیّتی چُست» و «ذهنیّتی دُرُست» دارند،
قطعا «راه بهروزی را می جویند» و «شاهراه پیروزی را می پویند»!
هیچ عاملی نمی تواند آنان را از «راه بازدارد» و «گُمراه گُذارد»!
اما افرادی که «شخصیّتی سُست» و «ذهنیّتی نادرست» دارند،
هیچ عاملی نمی تواند آنان را به «چکادِ مقصود» و «مرادِ موعود»برساند.
بنابراین مهم ترین درس برای هر «بانی ساخت»،«مبانی شناخت» است.
آن که خردمندانه «راه را بشناسد»،از کمی «همراه نمی هراسد»!
همیشه «بینش» مقدّم بر «گزینش» است!
#شفیعی_مطهر
------------------------------
چُست: چالاک،چابک،محکم،استوار،تند و سریع
بانی: بناکننده،سازنده،بنیان گذار،موسّس
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(فرگرد770 )
«ذوقِ گُفتن» یا«شوقِ شنُفتن»؟!
من «فرمانروایی فرنشین» و «خودكامه ای خودبزرگ بين» را ديدم
كه «كرامت انسان» و «شخصيّت شهروندان» را
نه در «دغدغه جان»، كه در «لقلقه زبان» نشخوار مي كرد.
همه شهروندان در نگاه او «زار» بودند و «ابزار»!
او «شیفته گفتار» و «فریفته رفتار» خود بود!
«نظریات» همه را «سُست» و «افاضات» خود را «دُرُست» می پنداشت!
مردم را «فروتر از انقیاد» و خود را «فراتر از انتقاد» می دانست!
نه «چشمی برای دیدن» داشت و نه «گوشی برای شنیدن»؛
تنها «بیانی باز» و «زبانی دراز» داشت
برای «گُفتن سلایق» و «نهُفتن حقایق»!
او تنها «ذوقِ گُفتن» داشت،نه «شوقِ شنُفتن»!
«فرجامِ تباه» و «سرانجامِ سیاه»
برای چنین خودکامگانی «مُردن در تیه تنهایی» است
و «جان سپُردن در رُسیِ رُسوایی» است!
#شفیعی_مطهر
----------------------------
فرنشین: رئیس،حاکم
لقلقه: بانگ لک لک،بیهوده گویی،هر بانگ همراه با اضطراب
انقیاد:خوار و رام شدن،گردن نهادن،فرمانبرداری و فروتنی،گردن نهادن
تیه: گمراهی،سرگردانی،خودپسندی،بیابان شنزار و بی آب و علف
رُسی: پرخوری،شکم پرستی،حرص در خوردن
کانال رسمی تلگرام گاه گویه های مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.