#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(283) ------------------------------------------- گفتن و شنفتن ! -------------------------------------- من شهریاری را دیدم « دوستدار گُفتن » و « بیزار از شنُفتن »! او همه شهروندان را در « شنفُتن، زُلال» می خواست ،اما در « گُفتن، لال ». در نتیجه ملت عادت کردند به « فهمیدن و نگُفتن » و « حقيقت را نهُفتن ». « عطش شنیدن » و « آتش کاویدن » دو نعمت بزرگ است؛ اما شهریاران خودکامه نه « گوشی برای شنیدن » دارند و نه « هوشی برای فهمیدن »! اینان « خودکامه دهر» اند ،ولی خود را «علامه شهر » می دانند؛ دیگران را سراپا «گوش »،اما « خاموش » می خواهند! این « جُرثومه های فساد » و « اُعجوبه های عناد » « وجود»شان پر از « کمبود » است و « تار و پود»شان پر از « رهنمود »!! اینان « شنُفتن نمی دانند» و جز « گفتن نمی توانند »!! ------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------------- نوش : شهد،عسل،انگبین،هرچیز گوارا و شیرین جُرثومه : اصل، ریشه،خاک دور ریشه درخت،خانه مورچه،میکرب اُعجوبه : شگفت آور،شخص عجیب،چیزی یا کسی که مردم را به تعجب اندازد عناد : ستیزه کردن،کجروی،گمراهی،گردنکشی،لجاج،ستیزه ------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 5 خرداد 1395 | 3:56 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(282) --------------------------------------------- آنجا که « بال » نیز « وبال »است! من بسياري را ديدم كه نه « معمای راز » می فهمیدند و نه « معناي پرواز » را ؛ بنابراين در برابرشان هر چه بيشتر بر « موج مهر می راندی » و خود را بر « اوج سپهر مي رساندي »، كوچك تر به نظر مي رسيدي! آن که « ریشه راز » و « اندیشه پرواز » را می داند، « بال » را نیز « وبال » می بیند ! اما کسی که « جهان بینی » اش تا « نوک بینی » است، « سرزمین آب و آفتاب را می جوید »، اما « صحرای سرد سراب را می پوید » ! او نه « راز را برمی تابد » و نه « پرواز را درمی یابد »! ------------------------------------ #شفیعی_مطهر -------------------------------- وبال : سختی،عذاب،سوءعاقبت،وخامت امر -------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 4 خرداد 1395 | 3:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(281) ---------------------------------------------- اقليم دل به زور مسخّر نمي شود... ----------------------------------------- من هيچ كس را نديدم كه با « مشت بسته » و « دل خسته » بتواند «دستم را به گرمي بفشارد » و « جانم را با به نرمی نیازارد »! « صفای صمیمیت » را جز با « گوهر محبت » نمی توان خرید. محبت و مهربانی « زبانی زیبا » و « بیانی آشنا » است؛ زبانی « بی نیاز از واژه » و « بی نواز از نای و نایژه» که آن را « هر ناشنوا می شنود» و « هر نابینا می بیند»، نه به « ترجمه » نیاز دارد و نه به « تجربه»! هر حیوان معنی اش را می فهمد و هر انسان مفهوم اش را درک می کند. « حکیم ربانی »، « کلیم کاشانی » چه زیبا می سراید: اقليم دل به زور مسخّر نمي شود اين فتح بي شكست ميسر نمي شود روشن دلان خوشامد شاهان نگفته اند آيينه عيب پوش سكندر نمي شود ------------------------------------ #شفیعی_مطهر —------------------------------------- خسته :آزرده،زخمی بی نواز : بدون نواختن نای : گلو،حلقوم،لوله ای غضروفی که از گلو به پایین در جلوی مری واقع شده و هوا را به شش ها می رساند نایژه : هر یک از شاخه های نای که درون شش قرار دارد. هر چیز مانند نی --------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 3 خرداد 1395 | 4:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(280) ------------------------------------------- « آرزو » و « تکاپو» --------------------------------------- من « ستون تکاپوها » و « سقف آرزوها » را تا به « آن مایه » و « بدان پایه » بالا بردم كه بتوانم بر آن « ناقوسی از حقیقت » و « فانوسی از واقعیت » را بياويزم . آرزو « همزاد » انسان است و عمری « همراه » او. انسان به « نَفَس آرزو » و « تَنَفُس تکاپو » زنده است؛ اما چون این دو از « حقیقت » و « واقعیت » دور شوند ، سر از « سیر خیال بافی » و « مسیر انحرافی » درمی آورند. « انوار تخیل » در « سایه سار تعقل » « می درخشد» و به انسان « بال و پَرِ پرواز » در « سپهر راز » « می بخشد»، ولی « آرزوهای دراز » و « تابوهای مَجاز » انسان را از « ملکوت مصفا » به « بَرَهوت بلا » سرنگون می سازد! --------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------------- مایه : مقدار،اندازه،دستگاه و سامان،بنیاد چیزی ناقوس : زنگ بزرگ ، یکی از آهنگ های قدیم موسیقی ایرانی تابو : در نزد مردم پولینزی شخصی یا چیزی مقدس است که دست زدن و نزدیک شدن به آن ممنوع باشد مَجاز : ضد حقیقت،غیر حقیقی،کلمه ای که در غیر معنی حقیقی خود استعمال شود... ملکوت : عالم فرشتگان ،بزرگی قدرت و عظمت آسمانی بَرَهوت : بیابان خشک و گرم و بی آب و علف -------------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 2 خرداد 1395 | 3:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(279) -------------------------------------------------- انتقادپذیری ---------------------------------------------- من « بهترین بینش » و « بيشترين دانش » را از مخالفانم آموختم! من هر چه گفتم و نوشتم موافقان با « تاييد گفتارها » و « تاکید نوشتارها » « قصورم را ستودند » و « بر غرورم افزودند»! اینان مرا « شیفته کمال » و « فریفته جمال » خویش کردند. ستایشگران موافق نه مرا به « اصلاح خویش خواندند» و نه حتي « گامي به پيش راندند ». موافقان « کارهای خوبم را گفتند»، ولی « عِیارهای عیوبم را نهفتند»؛ در حالی که مخالفان « معیوبم دیدند» و « عیوبم را كاويدند»؛ بنابراين « تکذیب دشمن » به « تهذیب من » انجامید و « تایید دوست » به « فریب من »! « انتقادپذیری» ،« عیوب و رذایل را می زداید» و « قلوب را به فضایل می آراید». ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------------- قصور : از کاری بازایستادن، واگذاشتن کاریاز روی درماندگی،کوتاهی عِیار : سنجیدن پیمانه یا ترازو برای پی بردن به درستی آن،مقیاس تکذیب :کسی را دروغگودانستن،نسبت دروغگویی به کسی دادن تهذیب :پاکیزه کردن،خالص کردن،اصلاح کردن رذایل : جمع رذیله،فرومایگی ها،پستی ها ---------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 1 خرداد 1395 | 3:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(278) -------------------------------------------- دروغ؛ویرانگر اعتقاد و اعتماد -------------------------------------------- من « دروغ های حرفی » را چونان « گلوله های برفي» ديدم كه هر چه در « دامن اندوه » و « دامنه هاي كوه » جامعه مي غلتند، « حجم شان عظیم تر» و « هضم شان سقیم تر » مي شود و در نهايت چونان « بهمني بزرگ » و « اهریمنی سترگ » بر « پیکره شهر فرود » می آیند و « گستره دهر را نابود » مي كنند. « شهریاران خودکامه » و « حاکمان بی برنامه » بر این پندارند که « تَوَهُم را با دروغ » و « مردُم را با یوغ » باید مدیریت کرد! اینان با ادعای صداقت « دست می فشارند» و بر این نظر « پای می فشرند» که دروغ را هر چه بزرگ تر بسازید؛ اما بر تکرار هر چه بیشتر بیفزایید! عوام، « دروغ را با تکرار » می پذیرند و « یوغ را با استمرار»! دروغ با « بنیان اعتماد می ستیزد » و « بنیاد اعتقاد را فرومی ریزد »! ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------- سقیم :بیمار،مریض دهر : روزگار بی پایان که اول و آخر ندارد،زمان دراز،عصر و زمان تَوَهُم : وهم داشتن،گمان بردن،به گمان افتادن،خیال و کمان کردن یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند بنیان : بنیاد،بیخ،پایه،اصل ، شالوده،پی دیوار -------------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 31 ارديبهشت 1395 | 3:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(277) ---------------------------------------------- « بر موج مهر » تا « اوج سپهر »! -------------------------------------- من هر چه « زندان را تنگ تر » و « زندانبان را دَنگ تر » ديدم ، « آزادي را شيرين تر » و « رهایی را نوشین تر» يافتم. خودکامگانی که بر « اریکه قدرت » و « ملیکه سلطنت » آرمیده اند و « استقرار مطلوب » را در « استمرار سرکوب » می پندارند، اینان نه بر « سریر کاخ » که بر « سَرِ شاخ » نشسته اند و « بُنِ شاخ» می بُرند! شهریار،« زورقی پویا »است و مردم،« امواج دریا »! « امواج مردم » می توانند « بی تلاطُم »، زورق را از « خیزابه خطر » تا « قصر قیصر »بر فراز دستان مهربان خود برانند و نیز می توانند آن را در کام خشم خود فروبرند! بنابراین یک « شهریار خوب » تنها بر « قلوب » فرمان می راند! آری، آن که « بر موج مهر می نشیند» تا « اوج سپهر را می بیند»! ---------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------- دَنگ : ابله،احمق،کودن،فرومایه ملیک : پادشاه،صاحب ملک ---------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 30 ارديبهشت 1395 | 3:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(276) ------------------------------------------------- « مهار قدرت» با « استمرار نظارت »! ------------------------------------------------ من هر گاه خود را در « اوج قدرت » و بر « موج صدارت » می دیدم، به « حُباب مي انديشيدم » و از « مرداب مي ترسيدم ». « قدرت ها چه پوشالی اند » و « صولت ها چه خیالی »! انسانی که در آغاز « قطره ای عَفِن » است و در پایان « لاشه ای مُتعَفِن » ، در این میان چه « جای تکبر » است و چه « سودای تَبَختُر »؟! ذات قدرت نه « سور » دارد و نه « سُرور »! بل که « باری سنگین » است و « ابتکاری آروین ». هر « کانون قدرت » خارج از قلمرو «قانون نظارت » قطعا به « بیداد می خرامد » و به « فساد می انجامد ». هیچ انسان تا بدان پایه منزه نیست که به « قدرت » برسد و به « شرارت » نگراید. تنها راه « مهار قدرت» ، « استمرار نظارت » است! -------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------- صولت : سطوت،قدرت،هیبت،قهر،غلبه،حمله در جنگ لاشه : جسد، حیوان مرده،مردار،پست و زبون تَبَختُر : با خودنمایی و برازندگی راه رفتن، با ناز و غرور خرامیدن، تکبر و خودنمایی آروین : آزمایش،تجربه،امتحان سور : مهمانی،بزم،جشن،جشن عروسی سُرور : شادشدن،خوشحال شدن،شادی،شادمانی خرامیدن : راه رفتن به ناز شرارت : بدی کردن،بدشدن،بدی،فتنه انگیزی،بدکرداری ----------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 29 ارديبهشت 1395 | 3:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(274) ------------------------------------------------- آیینه عاشقانه ------------------------------------------- من « بزرگ ترین فرد » و « سترگ ترین مرد » را کسی دیدم که در سینه اش « قلبی کودکانه » و « دلی خالصانه » می تپد. انسان از « ریشه می روید » ، اما گاه « راه اندیشه را نمی پوید ». « سینه کودکانه » ، « آیینه عاشقانه » است. این« سینه » با « کینه » « بیگانه » است و با مهر، « یگانه »! « مهر آموزگار » و « سپهر روزگار » هر « درسی از باور » و هر « غرسی بارور » را که بر « صحیفه دل » و این « صفحه فضایل » بنگارند، تا واپسین دم حیات « قرین جان » است و « همنشین روان ». کودکان « غنچه های نوشکفته زمین » اند و « گنجینه نهفته زمان » . دلشان « دادخواه » است و چشمانشان پر از « نگاه »! کودکان در مدرسه جامعه «دروغ و شرارت » را « می آموزند » و تجربه « یوغ اسارت » را « می اندوزند »! بیاییم پنجره ای به « دنیای کودکانه بگشاییم » و قلب های « آشنای بی آشیانه را نیالاییم »! ========================== #شفیعی_مطهر ----------------------------------------- غرس : کاشتن درخت،نهال کاشتن،نشاندن درخت صحیفه : نامه،ورق کتاب،کتاب کوچک،روزنامه یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند. ------------------------------------------ برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 27 ارديبهشت 1395 | 7:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(273) ------------------------------------------------ تلفیق « صنعت روز » با « سنت دیروز » ----------------------------------------------- من عظیم ترین « بنیان های سنت » را در کنار بزرگ ترین « پایگاه های صنعت » دیدم. من این « گام بلند » و « اقدام شکوهمند » را از « آفرینش فِکر » و « بینش بِکر » مردم ژاپن یافتم. من مردم ژاپن را « شگفت آورترین » و « سنت باورترین » مردم گیتی دیدم ؛ زیرا اینان با تلفیق دو « پَدیده نوین » و « تَنیده دیرین » ، یعنی « سنت دیروز » و « صنعت روز » « تمدُني بِشکوه » را با « بُنی انبوه » بنيان نهاده اند. بنابراین هر « کُهَن » ، « کُهنه » نیست! ----------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------ بِکر : اول هر چیز،تازه و دست نخورده تلفیق : دو چیز را به هم آوردن،پیوندزدن،آراستن و با هم جورکردن تنیده : بافته شده، تابیده شده بِشکوه : باشکوه،با شوکت و هیبت بُن :بیخ،بنیاد،پایان،بیخ چیزی،ریشه -------------------------------------------- رای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 26 ارديبهشت 1395 | 3:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(271) ---------------------------------------------- « دیوان بدیل » یا « سلیمان اصیل »؟! -------------------------------------------------- من « سلطانی صبور » و « سلیمانی فکور » را دیدم که « دیوان روزگار » و « دیوانگان تبه کار » ، « نگین نگارینه » و « خاتم خُسروانه » را از او « ربوده » و آینه ارزش ها را « آلوده » بودند! بدین گونه معناي واژه ها « وارونه » و مفهوم هنجارها « واژگونه » شد. در این « عصر عجیب » و « فرمانروایی فریب » تنها انسان های « ژرف نگر » و « شگرف اثر » می توانستند « سلیمان اصیل » را از « دیوان بدیل » بازشناسند . شناخت « سیمای نهفته » و « غبارگرفته » حقیقت در میان هزاران « چهره قلابی » و « شبه انقلابی » « کاری »، « دشوار » است و « ابتکاری » ،« ماندگار »! ---------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------- سلیمان : پیامبر و پادشاه مقتدر بنی اسرائیل(970 - 935 .ق.م) که خداوند باد را مسخر او ساخت و زبان حیوانات را درک می کرد. وی انگشتری داشت که اسم اعظم بر آن نقش بوده وبه واسطه آن بر آدمی و پری و وحش و پرندگان فرمانروایی می کرد. از این رو از مُلک،حشمت و انگشتر سلیمان در ادبیات پارسی بسیار یاد شده است. نگین : سنگ قیمتی که بر روی انگشتر نصب می کنند نگارینه : رنگین،نقشدار خاتم : انگشتر ،نگین،مُهر،پایان،عاقبت هر چیز خُسروانه : شاهانه،مانند خُسروان ژرف : گود،عمیق ژرف نگر : ژرف بین،کسی که در امری غوررسی کند و پایان آن را بنگرد شگرف : عجیب،طُرفه،نیکو و خوش آیند،کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی بدیل : عوض،جانشین -------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 24 ارديبهشت 1395 | 4:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(269) ---------------------------------------------------- پویایی و پایایی ---------------------------------------------- من موفقیت را « پگاهی آژمان » و « راهی بی پایان » دیدم. در این مسیر، اصل فقط « رفتن است »، نه « رسيدن ». انسان ،نه « میوه ای کال » است،که با رسیدن از درخت بیفتد، بلکه « پوینده راه کمال » و « جوینده وصال » است ؛ در « راهی بی پایان » و در « دریایی بی کران »! در پویش راه « موفقیت و آرزو »،« تلاش و تکاپو » ، نه « فصلی گذرا » که « اصلی مانا » است! « تلاش و کوشش » و « رشد و رویش » فرایندی است « مبتنی بر شعور» که « از گهواره تا گور » باید آن را پی گرفت. در « پویش این راه » و « رویش این گیاه »، « آنی درنگ » به « زیانی آذرنگ » می انجامد. در پویش مسیر موفقیت،انسان ها چونان « موجی پویا » و « فوجی پایا » هستند، که « پایایی » آنان در « پویایی » است و « میرایی » آنان در « ایستایی »!! ...و اقبال لاهوری این « حکمت ستوده » را چه « زیبا سروده »: ما زنده از آنیم که آرام نداریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست ----------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------ آژمان : بی زمان،ابدی آذرنگ : روشن فوج : جماعت،گروه،دسته پایا : پایدار،پاینده،جاوید،ثابت میرایی: مرگ
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395 | 7:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(268) --------------------------------------------- « مصمم برخیز » و « با ستم بستیز!» -------------------------------------------- من در « طول تاریخ زمان » و « عرض جغرافیای زمین » چه بسیار « پایان های تلخ و سیاه » را برای « حاکمان خودکامه دُژآگاه » دیدم. « پايان هاي تلخ و تباه » براي « خودكامگان خودخواه » در « کام خودکامگان، پژوین » است و در « جام ملت ها،شیرین »! « سرشت معلوم » و « سرنوشت محتوم » هر خودکامه ، « سقوط سیاه » و « هبوط جانکاه » است؛ اما « هزینه این هبوط » و « سوگینه این سقوط » بر عهده « مردم حقیر و سربه زیر » و « ملت های ستم پذیر » است! خوی « ستم پذیری و عافیت جویی » ، زمینه ساز « ستمگری و زورگویی » است. پس « مصمم برخیز » و « با ستم بستیز!» -------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------------------------- دُژآگاه : بداندیش،بددل،بدخو،تندخو،نادان و بی تربیت پَژوین : چرکین،چرک آلود،پلید سرشت : خوی،نهاد،طینت،فطرت هبوط : فرودآمدن سوگینه : مصیبت و ماتم،آیین سوگواری،اندوه گزاری ------------------------------ برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 21 ارديبهشت 1395 | 11:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(267) ---------------------------------------------------- در دست ،« کتاب » و در دل ، « ایمان ناب » ! ------------------------------------------------- من معلم را « مجسّمه » همه ارزش ها و همه ارزش ها را درقامت او « مجسّم » دیدم. زیرا ساقه سبز نگاه او پُر است از « جوانه های امید» و « شکوفه های نوید». حضور هیچ حاضری تنهایی او را پُر نمی کند . اصلاً او هیچ گاه تنها نیست ، زیرا در دل ، « ایمان ناب » دارد و در دست ،« کتاب ». از عدم تکلّف « شاد » است و از قید تعلّق « آزاد » ؛ نه آنش « اسیر » کرده و نه اینش، « زمین گیر ». « سایه » بلند او « همسایه دل های دردمند » است و « همپایه درون های نژند». رویش « زرد » است و درونش « پُر درد» ؛ اما همچنان استوار و « جوانمرد» است و با جور و جهل و جمود، « در حال نبرد». « تنهایی » برترین یار او و « شکیبایی » بهترین یاور اوست. انتهای ابهام نگاهش را هیچ پژوهنده ای « نکاویده» ، و هیچ جوینده ای« ندیده »است. او زبان گل ها را می فهمد و پیام جوانه ها را می شنود. « راز رویاها را تعبیر » و « رمز روایت ها را تفسیر» می کند. آنچه را دیگران به « رویا » می بینند، او به « رویت » می بیند و آنچه را به « ریا »می گویند، او به « روایت » می گوید . از ارزش ها « پاس » می دارد و از شاخسار تُرد نگاه شاگردان گل های « سپاس » می چیند. قیام او قائمه« قانون » است و رهنمودهای او برای همه « رهنمون » است. --------------------------------------------------------- هفته بزرگداشت مقام معلّم را به حضور همه آیینه داران آیین معرفت و استادان درسِ محبّت تبریک و تهنیت می گویم. از خداوند بزرگ مسألت دارم که به ما و به همه افراد جامعه توفیق عنایت فرماید تا ارزش های فرهنگی را پاس داریم و استادان فرهنگ آفرين را سپاس گوییم. . اكنون در پایان هفته بزرگداشت مقام والاي معلم خرسندم كه خاضعانه فرارسيدن اين ايام ميمون و مبارك را به پيشگاه همه استادان فاضل و فرهيخته تبريك و تهنيت عرض كنم. بهروزي و پيروزي روزافزون همه همكاران فكور و فرزانه را از درگاه ايزد منان آرزو دارم. در كسب رضاي حق موفق باشيد ------------------------------------------------------ #شفیعی_مطهر ----------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 20 ارديبهشت 1395 | 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(266) ------------------------------------------------------------------- معلم را بر« صدر نشانیم » و خدماتش را « قدر دانیم »! ---------------------------------------------------------- من نَفَسِ معلم را نه تنها « بهارین » ، که خود « بهارآفرین» دیدم . خورشید از افقِ چشمان معلم طلوع می کند و یک آسمان ستاره در شب چشمانش برق می زند. پیچک های مهربانی بر ساقه نگاه او پیچیده و بهار از خلال لب های او لبخند می زند. « نیلوفرهای حکمت » از شاخساران دستانش می روید و « غنچه های محبّت » بر لبانش می شکفد. یاس های سپیدِ سعادت از سرشاخه های بیانش می جوشد و شکوفه های سرخ شرافت از سبد سخنانش فرو می ریزد. هزاران « نهر نور » نوشیده تا تشنگان معرفت را جرعه ای از« زلال طهور» بنوشاند. اوست که به گل های شقایق « رنگ» بخشیده و به جان های عاشق ،« فرهنگ». اگر نرگس ،« طهارت نگاهی» ، و پیچک ،« طراوت پگاهی» دارد ، از او دارد. با آن که عمق بودنش از سرمای « فقر» یخ زده ، گرمای « فخر» از شراره زبانش زبانه می کشد. پنجره پلک هایش به روی باغ هوس ها بسته است. از وابستگی به « اغیار، وارسته » و به « یار، دل بسته » است. هر گاه ابر غم ، آسمان دلش را فرا گیرد از دیدگان، باران « درد » فرو می بارد ، اما یاران را « دلسرد » نمی کند. با صخره های سخن مناره ای می سازد به « ندای ایمان » و به « بلندای آرمان » ؛ تا گمشدگان را « راه نماید » و بی خبران را « آگاه فرماید ». « آیینه» ها از« سینه» او « صفا می اندوزند» و « وفا می آموزند». « زمزم چشمه سار» ،« تکرار تبسّم او»است و « زمزمه جویبار» ،« تکرار ترنّم او». در ارزیابی ارزش ها معلم را بر« صدر نشانیم » و و خدماتش را « قدر دانیم »! -------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 19 ارديبهشت 1395 | 6:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(265) ---------------------------------------------------- سوختن برای ساختن! ----------------------------------------------- معلم را روشنگری می دانند که چونان « شمع »می سوزد و « جمع » را می سازد، اما من بر این باورم که اگر سوز و ساز معلم را « بنگریم » و برگ و برش را « بنگاریم »،در می یابیم که اين تشبيه نه « منصفانه » است و نه « عادلانه » ؛ زيرا شمع را « مي سازند تا بسوزد »، ولي معلم « مي سوزد تا بسازد ». معلم « شمعی گدازنده » است برای« جمعی برازنده » که « خون سپید سپيده » را با « اشك ديده » « درمی آميزد» و در رگ هاي شب « می ريزد ». معلم روشنگری است که « شب هاي سرد » و « لحظه هاي درد » را با « اشك سبز بهار » و « خون سرخ گلنار» رنگ آميزي می کند. معلم شب ستیزی است که « زلال سپيد سحر » را با « خون سرخ جگر » « می آمیزد» به روي شن زار سیاه شب « می ريزد» ! معلم عمری با تباهی و سیاهی « می ستیزد » و « سينه ريز نور » را بر « سينه شب ديجور» « می آويزد». معلم پیامبری است که رسالت دارد تا از ايثار ،« سرمايه اندوزد » و سايه بر سر هر « همسايه اندازد » . معلم از پيامبران « پيشه می آموزد » و انسان را « انديشه بياموزد ». « حُرمتش را پاس داریم » و « حُریتش را سپاس گزاریم »! #شفیعی_مطهر برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 18 ارديبهشت 1395 | 8:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(264) -------------------------------------------------- پرواز با یک « بال »! -------------------------------------- من ملتی را می بینم « ریشه دار » ، ولی نه « اندیشه مدار »! بیشتر كساني که با « انگاره » این کشور را « اداره » می کنند ، مديران « در سايه » اند و افراد « كم مايه »! مدیرانی که چهره واقعي شان « ناشناخته » ، ولي شمشيرهاي قدرتشان،« آخته » است ! در عرصه تصمیم گیری ها بر « صدر می نشینند » و « قدر می بینند »؛ اما در قلمرو پاسخگویی نه به کسی جواب می دهند و نه مسئولیت می پذیرند! در صدور فرمان بر اریکه « اقتدار»اند و در پذیرش مسئولیت آن « انگار نه انگار »! مدیر باید « اهل تدبیر » باشد و « مسئولیت پذیر »! مدیر باید در برابر تصمیمات خود « پاسخگو » و با مخالف ،« اهل گفت و گو » باشد! « قدرت » و « مسئولیت » دو بال « پرنده نظام » اند و « برازنده انتظام»! پرواز با یک « بال »، یعنی سقوط در دره « زوال »! -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------------ انگاره : پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه آخته : برافراشته،برکشیده،بیرون کشیده شده برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 17 ارديبهشت 1395 | 6:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب ------------------------------------------ ويژه عيد فرخنده مبعث پيامبر اكرم(ص) ---------------------------------- من انسانی را ندیدم که در « حرای تکوین » از سوی« خدای جهان آفرین » به « رسالتی بزرگ » و « ماموریتی سترگ » برانگیخته نشده باشد. من با « نگرشی ژرف تر» و « نگاهی شگرف تر» هیچ آفریده ای را نیافتم مگر این که از سوی « آفرینشگر حکیم» به « رسالتی عظیم » برانگیخته نشده باشد. بنابراین ،« مبعث » برای جهان بشریت نه تنها ،« فرهیختن کرام »، که « برانگیختن عام » است. همه « موجودات » در پهندشت « کائنات» هر یک برای انجام ماموریتی ویژه و رسالتی خاص برای پیمودن« راه کمال » و انجام وظیفه از سوی « ذات ذوالجلال» آفریده شده اند. انسان به عنوان « اشرف مخلوقات» و « ارشد موجودات» « رسالتی بس خطیرتر» و « ماموریتی بسیار چشمگیرتر: بر عهده دارد. مسئولیت دشوار هر انسان یافتن « رسالت اصیل» و « نقش بی بدیل »خود در عالم هستی است. هر انسان بخشی از این« پازل حکیمانه» و « نقشه جاودانه» را به کمال می رساند. اینجاست که مفهوم این « سخن سترگ » و « پیام بزرگ» مولا(ع) تبلور می یابد که: « من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛ راه خداشناسي از مسير خودشناسي مي گذرد. نيز معني اين پيام عظيم پيامبر(ص) تجلي مي يابدكه: « رحم الله امرء من عرف قدره » ؛ خدا رحمت كند انساني را كه قدر خود ( و رسالت خود) را بشناسد. همچنین علي عليه السلام فرمود: « رحم الله امرء علم من اين و في اين والي اين». خداوند رحمت کند کسي را که بداند کجا بوده و کجا هست و کجا خواهد رفت. بنابراين سالروز بعثت پيامبر اكرم(ص) نه تنها روز برانگيخته شدن اين بشير بشر نيست ، و مبعث نه تنها گلي است كه در حرا شكفت و عطر « دلاويز » و گلبرگ « رنگ آميز» آن تا ظهور « قائم امامت» و « قيام قيامت » ، « تاريخ زمان » را « عطرآگين» و« جغرافياي زمين» را،« رنگين كرد»؛ بلكه اين رويداد عظيم يادآور برانگيخته شدن همه ما انسان هاست براي انجام ماموريت خود. آري مبعث چشمه اي بود كه از فراز حرا « جوشيد» و زلال آن بر بستر تاريخ « خروشيد» و بوستان هاي مكرمت را « كرامت »بخشيد و گلستان هاي سعادت را «طراوت ». اكنون ما در اين روز بشكوه ضمن عرض تبريك به همه « باورمندان رسالت» و « رهپويان نبوت »، از خداوند حكيم مسئلت داريم كه ما را دست گيرد و در شناخت و انجام رسالتمان ياريمان فرمايد . در كسب رضاي حق موفق باشيد ------------------------------------------------- #شفيعي_مطهر ------------------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395 | 8:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(263) -------------------------------------------------- قناعت و مناعت --------------------------------------------- من انسان هایي را بر « بلندای چکاد مناعت » دیدم که در « صفای قلل قناعت » ایستاده اند. زیرا توانگری نه در « داشتن مال و منال » و « انباشتن آمال »، که در « احساس بی نیازی » و « حواس کارسازی » است . توانگرترين انسان ها كساني اند که از « طمع بکاهند» و از دیگران « پشیزی نخواهند »! سعدی،« سراینده ارزش ها » و « ستاینده دانش ها »،قناعت را چنین می ستاید: آن که را خیمه به صحرای قناعت زده اند گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست قناعت « غنایی بی پایان » است و « دریایی بی کران »! قناعت،« دژی محکم » است و « قلعه ای مستحکم » در برابر « سموم آز » و « هجوم نیاز »! قناعت ،« زنگارهای تعلق » را از « سیمای جان » « می زداید » و « زنجیرهای تملق » را از « دست و پای زبان » « می گشاید »! زینهار! مباد که « قناعت را فروگذاریم»! و دل به « دنائت سپاریم »! ---------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------------------------------- چکاد: سر کوه،بالای کوه،قله مناعت : محکم و استواربودن،پایداری و استقامت،بلندنظری و عُلُو طبع حواس : جمع«حاسه»،نیروی نفسانی که اشیاء را درک می کند کارسازی : کارگشایی،مشکل گشایی پشیز : پولک،پول خُرد فلزی کم ارزش،پول سیاه،سکه مسین کم ارزش زمان ساسانیان غنا : توانگری،بی نیازی دژ : قلعه،حصار سَموم : باد گرم،باد زهرآگین دنائت : فرومایه شدن،پست و ذلیل شدن،پستی،فرومایگی،پست فطرتی -------------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395 | 7:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(262) ------------------------------------------------ شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست! ------------------------------------------ من دل را چنان لطیف و ظریف ديدم كه می توان با « نسیم نگاهی » و در « لحظه كوتاهی » آن را شكست؛ در حالي كه « دلِ شکسته » و « پازلِ گسسته » با گذشت سال ها نه « آرام می گیرد » و نه « التيام می پذیرد » ! « صائب تبریزی » در « بیت دل انگیزی » چنین می سراید: شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست که این صدا به قیامت بلند خواهد شد دل « بیان لال گفتن » است و « زبان زلال شکفتن »! دل،پلی از رنگین کمان « تابناک » است،افراشته « از خاک تا افلاک »! دل شاخه ای از « شور » است بر بلندای درخت « شعور »! دل تجلی گاه سایه روشن « وصال » است در آسمان « خیال »! دل روزنه ای به « خَلوَتِ خورشید » است و پنجره ای به « جَلوَتِ نور امید »! دل دریچه ای از « بَرَهوت تنهایی » است به « مَلَکوت خدایی »! دل « برای اهل دلالت،دلیل » است و « برای اهل جلالت،جلیل ». دل « خانه خدا »است و « آشیانه آشنا ». دل برای اهل دل « ولایی والا »است و « بلایی بالا »! دل،گلی لطیف است که با « آذر آهی » و « نسیم نگاهی » پرپر می شود. بپرهیزیم از « شکستن دل ها» و « گسستن محفل ها »! ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------- التیام : بهبودیافتن زخم جَلوَت : جلوه ،آشکارساختن،نمایاندن بَرَهوت : بیابان گرم وبی آب و علف دلالت : راهنمایی،برهان و دلیل آوردن جلالت : بزرگ شدن،بزرگواری،عظمت و شکوه ولا : محبت و دوستی،خویشی والا: بلند،بالا،بلندمرتبه بلا : غم و اندوه،رنج،آزمایش در نعمت یا محنت آذر: آتش ------------------------------------------- برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 15 ارديبهشت 1395 | 7:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(261) -------------------------------------------------- « خردمندانه نگریستن » و « جاودانه زیستن »! --------------------------------------------------- من انسان هايي را ديدم كه چنان « مي زيستند» و به دنیا « می نگریستند » كه انگار هميشه « با رفاه زنده اند» و « در راه رونده»! سپس به گاه « یورش مرگ » و فصل « ریزش برگ» چنان « نام و يادشان » و « گورهاي آبادشان » را « غبار فراموشي » و «خُمار خاموشی » فرا مي گرفت كه انگار « هيچ گاه زنده » و به « هیچ راه رونده » نبوده اند. زندگی « فرصتی اندک » و « مهلتی کوچک » است برای جاودانگی ! می توان هستی را « خردمندانه نگریست » و « جاودانه زیست »! در این دَشت دیرین » و «گلگشت پُرآذین »مهم نیست چقدر « ماندیم »؛ بل مهم این است که چه بذری « افشاندیم »! تنها راز و رمز « ماندگاری »،« حقمداری » است! ------------------------------------------------ #شفیعی_مطهر -------------------------------------------- خُمار : دردسر و کسالت پس از لذت شراب آذین : زیب و زیور،زینت،آیین برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 14 ارديبهشت 1395 | 10:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(260) ------------------------------------------------------ « لحظه های حال » یا « قطره های زلال »! --------------------------------------------- من چه بسیار« افراد آرزومند » و « آدم هاي آزمند » را ديدم كه « سلامت و بهروزی » را فداي « ثروت اندوزي » می کردند، سپس همه « دارايي و ثروت » را برای « بازيافتن سلامت » به پای دارو و درمان می ریختند. نیز كساني را ديدم كه به قدري نگران آينده بودند كه « حال را فراموش » می کردند و « محال را در آغوش » می فشردند! در نتيجه نه حال را درك مي كردند و نه آينده را. « آزمندی » و « آرزومندی » چونان « غُل و بند » ، « گل لبخند » را از ساقه لب ها « ربوده » و در غمخانه دل ها « غنوده » است! « آرزوی محال » به « اضمحلال » می انجامد! « آرزوی واهی »، « تابوی تباهی» به دنبال دارد! « گاهواره زمین در گذر » است و « جویباره زمان، در گذار ». اَرابه زمان نه « سَرِ ایستایی » دارد و نه « سِیرِ قَهقَرایی »! جوانان را « پیر » می کند و پیران را « زمینگیر »! هر بهاری به « پاییز » می رسد و هر رُستنی به « رستاخیز »! هنوز از« نشاط درود نپرداخته »، « بساط بدرود انداخته » است! همه پدیده ها از جمله انسان ها « پگاهی » می آیند و « شامگاهی » می روند! زندگی ،« چشمه ساری جوشان » و « رودی خروشان » است. هر « لحظه حال » را چون « قطره زلال » باید نوشید. از هر « گامی » باید « کامی » گرفت و با هر « لگامی » ، « گامی »! از « باغ حیات باید گُل چید » و از « اَیاغ لحظات باید مُل نوشید »! ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------- اَرابه : گردونه،گاری غنوده : خوابیده،خفته،آرمیده اضمحلال : نیست شدن،تباه شدن،از میان رفتن،نابودشدن تابو : باورهای واهی،پندارهای مقدس ولی بدون مبنا قَهقَرا : بازگشت به عقب،پس پس رفتن لگام : دهانه اسب اَیاغ : ساغر ،جام، پیاله شراب مُل : شراب،مِی ------------------------------------- برای مطالعه دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 13 ارديبهشت 1395 | 8:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(259) -------------------------------------------------- « در حال زیستن » و « با سِگال نگریستن » ! ----------------------------------------------- من چه بسیار انسان هايي را ديدم كه دوران كودكي خود را در آرزوي بزرگ تر شدن و دوران بزرگسالي را در حسرت از دست رفتن ايام كودكي مي گذرانيدند. گویی کتاب زندگی اینان دو « فصل » دارد و دو « اصل »! فصلی در « آرزوی آینده » و فصلی در « حسرت گذشته »! هر انسان کتاب زندگی را آن گونه « می نگارد » که جهان را « می نگرد »! پس « نگارش » هر کس بر پایه « نگرش » اوست! باید « عاقلانه نگریست » و « خردمندانه زیست »! جاده زندگی راهی است یک سویه ؛ تنها برای « گذشتن » است ، نه برای « برگشتن »! بنابراین باید « با سگال نگریست » و « در حال زیست »! در « چشمه سار جوشان زندگی » و « رود خروشان برازندگی » باید همه « لحظه ها را نوشید» و « لمحه ها را نیوشید»! جویباران عمر « روان » اند و لحظه ها،« گذران »! دریغ از « دَمی فرصت » و « بازدَمی غفلت »!! ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر --------------------------------------------- سِگال : اندیشه،فکر لمحه : یک بار نگریستن،با شتاب به چیزی نگاه کردن
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 12 ارديبهشت 1395 | 10:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(258) ----------------------------------------------------- « نبردی بی امان » و « پیکاری آژمان » ----------------------------------------------- من « نبردی بی امان » و « پیکاری آژمان » دیدم بین « انسان های سخت » با « روزهای سخت »؛ اما هماره و هميشه آن كه مي ماند، « مردان سخت » بودند ،نه « روزهاي سخت ». بنابراین آموختم که « ستون بینش » و « قانون آفرینش » بر این « پایه » و با این « سازمایه » بناشده که انسان ها برای بهره مندی از جهان هستی با « پرهیز از لَختی ها» و « پیکار با سختی ها » باید امواج « آلام » را « آرام » کنند و « دنیای دون » را « بهشت همایون »! این نه « کلوخ های سُست » که « سنگ های چُست » است که با « ثبات همیشه » و تحمل سختی های « ضربات تیشه » می توانند « تَندیسی زیبا » و « قِدیسی مانا » گردند! « دیرپایی شب » و « پایایی تب » نباید انسان را از « پیکار پویایی » و « استمرار شکوفایی » بازدارد! در زیر ردای تیره شب صد سختی نو به نو نهفته است نومید مشو در اندرونش صد غنچه پگاه نو شکفته است ----------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------------ آژمان : بی زمان،همیشگی لَختی : بی حسی و شُلی،بی حالی آلام : دردها ، سختی ها سازمایه : مصالح ساختمانی دون : پست،فرومایه،پایین و فرود چُست : محکم،استوار تندیس : تن مانند،مجسمه،پیکره قِدیس : پاک و منزه برای مطالعه دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1395 | 8:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(257) ------------------------------------------------ نه « تعلق » ، نه « تملق »! -------------------------------------- من آن گاه احساس هوشمندي مي كنم كه انسان ها را از پشت « نقاب هاي گوناگون » و « حجاب های ناهمگون » باز مي شناسم؛ نقاب ها و حجاب هايي كه هر لحظه به « رنگی » و در هر موقعيتي با « نیرنگی » درمی آیند. ده ها قرن « حکومت اورنگ اختاپوسی » و « حاکمیت فرهنگ چاپلوسی » به ما آموخته که « فرهنگ تملق و چاپلوسی » و « نیرنگ تظاهر و دستبوسی » بهترین راه برون رفت از سلطه « خودکامگان زورگوی » و « فرمانروایان تندخوی »است! اما آزادگان نه به « خسی تملق می گویند » و نه به « کسی تعلق می جویند »! خداوند هر « زاده » را « آزاده » آفریده جز آن که خود تن به خواری « داده »!! ---------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------- اورنگ : سریر، تخت پادشاهی اختاپوس : هشت پا ---------------------------------- دیگر آثار این قلم در کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر» : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 10 ارديبهشت 1395 | 6:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(256) ----------------------------------------------- زیبایی صورت و سیرت! -------------------------------------- من برخي از انسان ها را ديدم كه هرچه پير مي شوند، زيبايي شان را از دست نمي دهند؛ اينان كساني اند كه زيبايي را از « صورت » به « دل » و از « شمایل » به « خصایل » منتقل مي كنند. زیبادلان در آیینه می نگرند. در صورت « زشتی صورت »، آن را با « زیبایی سیرت » « می آرایند» و در صورت « زیبایی صورت »، با « زیبایی سیرت » بر آن « می افزایند »! صورت زیبا رو به « پایانه » است و سیرت زیبا « جاودانه »! ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر -------------------------------------------------------------- شمایل : شکل و صورت خصایل : خصلت ها،خوی و اخلاق
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 9 ارديبهشت 1395 | 11:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(255) ------------------------------------------------- « روایت » و « درایت »! ----------------------------------------- من هر « پگاه » و « نخستین نگاه » پس از بیدارشدن از« خواب »، خود را در برابر یک « انتخاب » می بینم: آیا به رختخواب برگردم و به « رویاپردازم »؟ يا اين كه برخيزم و روياهايم را « عملي سازم »؟ انسان آرمان هایش را نخست در آیینه « رویا » « رویت » می کند؛ سپس می کوشد از « رویت » ها « روایت »بسازد . « روایت رویا » وقتی می تواند زندگی را « زیبا » سازد که در تحقق « روایت » از « ریا بپرهیزد » و با « درایت درآمیزد ». « درونمایه روایت » ، « نقل » است و «سازمایه درایت » « « عقل ». عقل ،« رویا » را از « ریا » « می زداید» و « روایت » را با « درایت » « می آراید»! ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------- رویت :دیدن ،دید، دیدار،نگاه روایت :نقل کردن خبر یا حدیث یا سخن از کسی ،بازگوکرذدن سخن کسی درایت :دریافتن،دانستن،آگاهی داشتن،علمی که درستی سخن را ارزیابی می کند سازمایه :مصالح ساختمانی --------------------------------- دیگر آثار این قلم در کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر» : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1395 | 9:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(254) ----------------------------------------------------- « انتقاد » و « اعتقاد » ----------------------------------------- من « راز بهروزی » و « رمز پيروزي » را در « دانش و كمال » ديدم، نه در « بخت و اقبال ». نشانه بارز توسعه و تمدن و فرهنگ در « تَحمُل انتقاد » است ،نه در « تَحکُم و ارشاد ». کسی « انتقاد » را نمی پذیرد كه به خود « اعتماد » ندارد. توانمندترین انسان ها انتقادپذیرترین آنان است! هراس از انتقاد نشانه « انسان های ضعیف » است ، نه « شهروندان شریف »! انتقادپذیری ، « رذایل را می پیراید » و « به فضایل می آراید »! روحیه انتقادپذیری چونان « مهر » بر « سپهر» منش های انسانی « می درخشد» و انسان را عزت و حریت و شرافت « می بخشد». « نهال اعتقاد » با وزش « نسیم انتقاد » همواره در حال رویش و شکوفایی است؛ انتقاد « بهارآفرین » است و « به آیین »! ------------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 7 ارديبهشت 1395 | 8:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(253) ----------------------------------------- « موزه » یا « آموزه »؟! ----------------------------------------- من در آغازین سال های هزاره سوم « بی سواد » را تنها کسانی ندیدم که خواندن و نوشتن نمی دانند، بل كه آناني را « بي سواد» و « فاقد استعداد » يافتم كه نمي توانند بياموزند چگونه آموخته هاي كهنه را دور بريزند و بازآموزي كنند. (با الهام از سخن الوين تافلر) « انسان نواندیش » و « شهروند سبزکیش » هزاره سوم نمی تواند با « یافته های دیروز » به « پرسش های امروز » پاسخ دهد! چه بسا « یافته های کهن » و « بافته های سَتَروَن » در عرصه عقلانیت امروز « رنگ می بازند»؛ اما دیگر « فرهنگ نمی سازند»! باید سیمای آموزه ها را از « زنگارهای زمان » و « حصارهای مکان » «پیراست » و آن ها را با « آرایه های پویایی » و « پیرایه های پایایی » « آراست »! آنچه امروز می تواند تمدن و فرهنگ بسازد « آموزه های نوین » است ، نه تنها « موزه های دیرین »!! ----------------------------------------- #شفیعی_مطهر ------------------------------------------------- زنگار : زنگ،زنگ آهن و فلزات دیگر،اکسید مس آرایه : زینت،زیور پیرایه : زیب،زینت،زیور،آرایش پیراستن : تراش دادن،بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوشنماگردانیدن آن گاه گویه های مطهر مشتاق نگاه شماست :@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 6 ارديبهشت 1395 | 8:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
-------------------------------------------- #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(252) ------------------------------------------------ افتادگی آموز اگر طالب فیضی! -------------------------------------------- من فروتنی را « نخستین گام » و خاکساری را « اولین اقدام » در راه دراز آموختن دیدم. انسان تا هنگامي كه احساس غرور مي كند ، نمي تواند خواستار آموختن باشد. فروتني « آغازين گام آموختن » و « نخستین پیام تجربه اندوختن » است. نادانی و بی خردی نه « کمبودی مشهود »،که « توده ای از جمود » است! نادان ،« تجسم بینوایی » است و سرشار از « توهم دانایی » ! در مکتب آموزش « انسان سرفراز » همیشه « احساس نیاز» می کند. هیچ بی خرد و نادانی خود را « شهروند نادان » و « نیازمند درمان » نمی داند. اگر «خزانه خرد » و « داروی دانش » را « خرمن خرمن » بر سر هر « کوی و برزن » عرضه کنند، نادان، خود را « دردمند » و بدان « نیازمند » نمی داند! « دشت های سَتَروَن » تا « فروتن » نشوند، نمی توانند« زلال آب را بنوشند» و « سخن لایزال آفتاب را بنیوشند»! افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است -------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ----------------------------------------- جمود : خشکی و افسردگی ،تحجر،دگم اندیشی سَتَروَن : نازاینده،نازا،عقیم نیوشیدن : شنیدن،گوش کردن،گوش فرادادن گاه گویه های مطهر مشتاق نگاه شماست :@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 5 ارديبهشت 1395 | 8:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(251) ---------------------------------------------------- « رای رویش » و « پای پویش » ------------------------------------------------ من تا آن هنگام « می بالیدم » و به « بالیدنم » « می بالیدم » ، که نهال وجود خود را سبز و « در حال رویش » و « به دنبال پویش »می دیدم . اما آغاز « پوسیدگی » و پایان « بالندگی » را آن گاه « محسوس » دیدم که رسیده بودن را « احساس » کردم!! بنابراین هر « موجود » و « صاحب وجود » در « روند کمال » و « فرایند وصال » تا آنجا رشد می کند که خود را نیازمند رشد می داند. آنجا که خود را در « اوج کمال می بیند » ،بر « موج اهمال می نشیند » روند مرگ و نابودی آن گاه آغاز می شود که از « رای رویش » و « پای پویش » باز می مانیم! ز گهواره تا گور باید تلاش چه بهر کمال و چه کسب معاش ------------------------------------------------ #شفیعی_مطهر ------------------------------------------ بالیدن (اول و دوم) : رشد کردن،بزرگ شدن،نمو کردن،تناور شدن بالیدن(سوم) : افتخار کردن روند: روش،رفتار،طریقه،طرز اهمال : فروگذاشتن،واگذاشتن،در کاری سستی و تنبلی و سهل انگاری کردن رای: اندیشه،فکر،عقل،عقیده،تدبیر،عزم ------------------------------ در کانال تلگرامی گاه گویه های مطهر چشم به راه شما هستیم: @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395 | 9:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(250) -------------------------------------------------- « خط صواب » و « خطای خیزاب»! ------------------------------------------------ من « بزرگ ترین اشتباه» انسان را « ترس از اشتباه » دیدم. کسی که اشتباهی نکرده نه پيشرفتي كرده و نه چیز تازه ای کشف کرده است. خطا كردن كاري « انساني » ، ولي تكرار آن عملي « حيواني » است. « آموزه قانون بقا » زندگی را « آمیزه ای از آزمون و خطا » می داند. آنان که اکنون به « سود سودا » رسیده اند،چه بسیار « خط خطا » پیموده اند! و آنان که « رَهِ رِهایی » و « دُر دَریایی » را یافته اند، از « بلوای بلا » گذشته اند تا به « دریایی از صفا » رسیده اند! چه بسا « زَرق خطا » صد« خط » دارد و « زُورق صواب » یک « شط »! بنابراین برای رسیدن به « خط صواب » از « خطای خیزاب » نترسیم ! ------------------------------------------------ #شفیعی_مطهر --------------------------------------------- سُودا : معامله،داد و ستد،خرید و فروش بَلوا :بلیه،مصیبت،سختی،آشوب و غوغا زَرق :بانیزه زدن،خیره شدن با خشم،نیرنگ و تزویر زُورق :کشتی کوچک،کرجی شط:رود بزرگ که وارد دریا شود صواب :راست و درست،حق،لایق،سزاوار،ضد خطا خیزاب : موج،کوهه آب ---------------------------------------- در کانال تلگرامی زیر: « تو را من چشم در راهم!» @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : جمعه 3 ارديبهشت 1395 | 8:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(249) --------------------------------------------------- « ایفای نقش» بدون « استیفای نقشه»! ------------------------------------------- من بسي ملت هاي « بپاخاسته » و به يگانگي « آراسته » را ديدم كه همه مي دانستند «چه چیز را نمی خواهند» ؛ اما نمي دانستند« چه چیز را می خواهند» ، بنابراین پس از « پيروزي نهضت » و « بهروزی ملت » هر گروه به سمتي رفتند و هر دسته به سويي . ...و این سرنوشت ملت هایی است که « نسنجیده بپامی خیزند » و نظامی را «نفهمیده فرومی ریزند »، ناگزیر در تجدید « بنای نوین » همچنان گرفتار « اوهام دیرین » می مانند. آنان که نخست « نمی اندیشند » ، ناگزیر در پایان « می پریشند »!! « ایفای نقش » بدون « استیفای نقشه » راه به کمال نمی برد. ملت هايي« توسعه نديده» چون« كودكان نورسيده » به جاي « پستان شير » ، « پستانك تحقير» را مي مكند و « كوراب كوير» را مي كاوند. ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر —------------------------------------— می پریشند : پریشان می کنند،نظامی را نسنجیده فرومی پاشند ایفا : وفاکردن به عهد،نقشی را اجراکردن استیفا : تمام فراگرفتن،طلب تمامی حق کردن کوراب : سراب،شوره زار @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395 | 8:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(248) ----------------------------------------- جعبه جادو یا حربه هیاهو؟! ---------------------------------- من جعبه ای دیدم « جادو » با « حربه هیاهو »! که خردها را به « چشم » می آورد و خردمندان را به « خشم ». در آن « جعبه جادو » يا « ديگ پر هياهو » هر خوراكي« مسموم» را با رنگي خوش و طعمي« موهوم » مي پزند و به خورد افراد « ساده اندیش » و مزدوران « روان پریش » مي دهند. اما این « امیران شیاد » نمی دانند که « اسیران انقیاد » نیز روزی « جام زلال آگاهی را می نوشند » و « پیام لایزال پگاهی را می نیوشند ». در این « روز عصیان» و در این « دیگ جوشان » با « تراكم فرياد » و بستن « سوپاپ انتقاد » « لحظه انفجار » و « فروریزی ساختار » گریزناپذیر می گردد! ------------------------------------------ #شفیعی_مطهر —--------------------------------------- انقیاد : خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن،فرمانبرداری لایزال : زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی نیوشیدن: شنیدن،گوش کردن،گوش فرادادن @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : چهار شنبه 1 ارديبهشت 1395 | 6:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (247) ------------------------------------------ یوغ و دروغ! --------------------------------------- من در شهر سرب و سراب مردمی را دیدم که راستی را « هِشته »و با قراری « نانوشته » همه به همدیگر « دروغ می گویند » و راهی « بی فروغ را می پویند». بنابراین نه « گفتارها » « رنگ و بویی » دارد و نه « رفتارها » « سمت و سویی ». و در این شهر پینوکیو را دیدم با « دماغی دراز» و با « داغی پرسوز و گداز»! او را گفتم: باری« دلیل دماغ دراز » را دانم، لیک « تعلیل داغ پرسوز و گداز» ندانم! گفت: در این شهر همه تحت « یوغ اند » و « دروغ می گویند»؛ اما حجم عظیم دروغ ها نه « دماغی را بی اندازه» می کند و نه « داغی را تازه »! در شهر ما افشاگر دروغ « شعار » است و در شهر شما ،« شعور »! رویارویی با دروغ کار« انسان های فکور » است با « سلاح شعور»! --------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر —---------------------------------------------- تعلیل: ذکر علت،علت و سبب امری را بیان کردن یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند هِشتن : هلیدن،گذاشتن،فروگذاشتن،رهاکردن شعار: ندای مخصوص و علامت گروهی از مردم که بدان یکدیگر را بشناسند. شعور : دریافتن و دانستن،فهم و ادراک،حس کردن ------------------------------------ @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395 | 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(246) ---------------------------------------------- بیان سلایق یا زبان منطق؟! ----------------------------------------------- من انسان را در آستانه هزاره سوم دیدم که « تجسم انتقاد » بود و « مجسمه فریاد ». او همه قيد و بندها را « درهم مي كوبيد» و بر هر چه که او را به بند می کشید،« برمي آشوبيد» . زنجيرها را « مي گسست » و « ميله های قفس » و « فیله های محبس » را « درهم مي شكست ». اکنون از « بستر قرون » و « خاکستر سکون »، نسلی برمی خیزد که « عصای عصیان » بر دست دارد و « لوای طغیان» بر دوش. این نسل چونان شاهین بلندپروازی است که نه در « باور قفس » می گنجد و نه در « خاطر محبس »؛ بر « اوج آسمان سر می ساید» و بر « موج آرمان می آساید»! این تبار « نواندیش و سبزکیش تا خود « کنجکاوانه » حقایق را « درنیابد»، « عاشقانه» به سوی آن « نمی شتابد». جوان نه « پِلک بسته » دارد و نه « کِلک شکسته»؛ ژرفای رویدادها را « می بیند » و به داوری « می نشیند». « ناشایست ها را می نگرد » و « بایست ها را می نگارد». بنابراین با اینان نه با « بیان سلایق » ، که با « زبان منطق» باید سخن گفت. ------------------------------------- #شفیعی_مطهر —---------------------------------------------— فیله : تور،دام،میله کِلک : نی،قلم نی،قلم سلایق: جمع سلیقه،ذوق ها،نهادها،سرشت ها @AMOTAHAR
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : دو شنبه 30 فروردين 1395 | 9:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(245) ------------------------------------------------------ « کار صالح » نه « رفتار طالح »! ------------------------------------------- من همه« انسان های آفریده » را « پيامبران برگزیده » ديدم و هيچ انساني را نديدم كه از « نائره افلاک » پاي بر پشت « خاطره خاك» بنهد و با پیامی فطری « فرهیخته » و به رسالتي « برانگيخته » نشود. رسالت هر انسان انجام كار صالح « مطلوب » است ، نه انجام هر « كار خوب »! كار صالح بهترين، ضروري ترين و حياتي ترين كار است. کار صالح « خروج از بطن بطالت » است و « عروج به دل دلالت ». کار صالح « دِل » را از« گِل» « می کَنَد» و با عطر« ملکوت » و نور « لاهوت » « می آکَنَد». ----------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------------------- طالح : بدکار،تبه کار، بدعمل،خلاف صالح نائره : آتش برافروخته مطلوب : خواسته شده بطن : شکم ،میانه چیزی،درون چیزی عروج : بالارفتن، به بلندی برآمدن @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : یک شنبه 29 فروردين 1395 | 7:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(244) --------------------------------------- بشوییم دیده ها را ---------------------------------- من هيچ انساني را نديدم كه « بد » آفریده شود؛ بل كه اين « روند و روش » و « فرایند پرورش » است كه انسان ها را از « مدار فطرت » و « انوار طینت » « محروم مي كند» و به ديار « موهوم مي كشاند ». همه « پدیده ها » « پاک » اند و همه « آفریده » ها،« طربناک »! دل سرخ غنچه ها ،« عطرآگین » است و قلب سبز جوانه ها،« زمردین ». چشمه زرد آفتاب،« زرین » است و آبشار سپید مهتاب،« سیمین ». سیمای سیمابگون « برف» « سپید» است و دل« دریای ژرف» به رنگ« امید ». گلبرگ های« گل» « لطیف » اند و گل نغمه های « بلبل » ،« ظریف ». « نیالاییم » «چشمه های نور و سرور » را به « کرشمه های زور و غرور »! و « بپالاییم » « چشم های شور و شعور» را از « نگاه های ناجور و ناسور »! « بشوییم دیده ها » را تا « بجوییم نادیده ها » را ===================== #شفیعی_مطهر —---------------------------------------------------------- طینت :خلقت،جبلت،سرشت،خوی موهوم : وهم شده،خیالی،پنداری،غیرواقعی کرشمه: ناز،غمزه،اشاره با چشم و ابرو ناجور : نامناسب،مخالف ناسور: زخم آب کشیده،(در اینجا نگاه آلوده) بجوییم : پیدا کنیم، بیابیم ،ببینیم @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395 | 15:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(243) ------------------------------------------------- « نوزایی » و « بازشکوفایی » ----------------------------------------------- من شب پره را ديدم « نورگريز » و « روشني ستيز ». « دعاي » او مرگ « آفتاب » و « ادعاي » او حفظ « حباب » بود. او شب تا « سحر » از جان و « جگر » شعار مي داد: « مرگ بر خورشيد و نور اميد....» اما با فرارسيدن « سحرگاه » چون هر « پگاه »، آبشار نور « مهر» از همه قلل آبي « سپهر » بر سر و روي گيتي فرو می باريد... و اين است سِرِ سبزِ« نوزايي » و قانون ابدي« بازشكوفايي ». ---------------------------------------------------- #شفیعی_مطهر @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395 | 11:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(242) -------------------------------------------------- کرامت،ستون اصلی انسانیت -------------------------------------- من « کوچک بودن » و « حقیر نمودن » در« آغاز زندگی» و « چشم انداز بندگی» را « معقول » و « قابل قبول » دیدم؛ اما در « استمرار حیات » و « استقرار ثبات» « كوچك ماندن » و « حقارت پذيرفتن» را زشت و ناپسند مي دانم. انسانیت انسان نه به « قد و قامت » او ، که به « کرامت » اوست ! انسان هر چه را از« کف بدهد» و « تلف کند»،همچنان انسان است، اما انسانی که « کرامت را نبیند» و « لئامت را برگزیند»، از « اریکه انسانیت» به « باریکه حیوانیت» فرومی افتد! انسان باکرامت جایگاهش در «چشم آفتاب » است، نه در « چشمه سراب». انسان کریم نگاهی دارد به « عصمت پگاه » و « صمیمیت صبحگاه»! او خاطر خود را « خطیر » می بیند و وابستگی ها را « حقیر »! « صداقت » از آبشار « نگاهش » می بارد و « قداست » از قلب « آگاهش » می تابد! یک جامعه « کریم » هیچ گاه زیر بار هیچ خودکامه « لئیم » نمی رود! هر ملت آن گاه در برابر حاکمان خودکامه « تسلیم » می شود، که شهروندانش «لئیم » شده باشند! فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ (54، زخرف) فرعون خودکامه مردم خود را تحقیر کرد و اندیشه های آنان را سبک شمرد،پس او را اطاعت کردند،زیرا مردمی پلید و پست شده بودند. ------------------------------------------- #شفیعی_مطهر ---------------------------------------------- لئامت :فرومایگی،بخیلی،پست فطرتی لئیم:بخیل،ناکس،فرومایه اریکه: سریر،تخت،تخت مزین و فاخر،تخت پادشاهی @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب

تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395 | 7:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
صفحه قبل 1 ... 99 100 101 102 103 ... 130 صفحه بعد