وب نامه مطهر
مقالات و سروده ها و روزنوشت ها و معرفی آثار
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(283)
-------------------------------------------
گفتن و شنفتن !
--------------------------------------
من شهریاری را دیدم « دوستدار گُفتن » و « بیزار از شنُفتن »!
او همه شهروندان را در « شنفُتن، زُلال» می خواست
،اما در « گُفتن، لال ».
در نتیجه ملت عادت کردند به « فهمیدن و نگُفتن »
و « حقيقت را نهُفتن ».
« عطش شنیدن » و « آتش کاویدن » دو نعمت بزرگ است؛
اما شهریاران خودکامه نه « گوشی برای شنیدن » دارند
و نه « هوشی برای فهمیدن »!
اینان « خودکامه دهر» اند ،ولی خود را «علامه شهر » می دانند؛
دیگران را سراپا «گوش »،اما « خاموش » می خواهند!
این « جُرثومه های فساد » و « اُعجوبه های عناد »
« وجود»شان پر از « کمبود » است
و « تار و پود»شان پر از « رهنمود »!!
اینان « شنُفتن نمی دانند»
و جز « گفتن نمی توانند »!!
-------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------------
نوش : شهد،عسل،انگبین،هرچیز گوارا و شیرین
جُرثومه : اصل، ریشه،خاک دور ریشه درخت،خانه مورچه،میکرب
اُعجوبه : شگفت آور،شخص عجیب،چیزی یا کسی که مردم را به تعجب اندازد
عناد : ستیزه کردن،کجروی،گمراهی،گردنکشی،لجاج،ستیزه
-------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 5 خرداد 1395
| 3:56 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(282)
---------------------------------------------
آنجا که « بال » نیز « وبال »است!
من بسياري را ديدم كه نه « معمای راز » می فهمیدند
و نه « معناي پرواز » را ؛
بنابراين در برابرشان هر چه بيشتر بر « موج مهر می راندی »
و خود را بر « اوج سپهر مي رساندي »،
كوچك تر به نظر مي رسيدي!
آن که « ریشه راز » و « اندیشه پرواز » را می داند،
« بال » را نیز « وبال » می بیند !
اما کسی که « جهان بینی » اش تا « نوک بینی » است،
« سرزمین آب و آفتاب را می جوید »،
اما « صحرای سرد سراب را می پوید » !
او نه « راز را برمی تابد » و نه « پرواز را درمی یابد »!
------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------
وبال : سختی،عذاب،سوءعاقبت،وخامت امر
--------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 4 خرداد 1395
| 3:4 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(281)
----------------------------------------------
اقليم دل به زور مسخّر نمي شود...
-----------------------------------------
من هيچ كس را نديدم كه با « مشت بسته » و « دل خسته »
بتواند «دستم را به گرمي بفشارد » و « جانم را با به نرمی نیازارد »!
« صفای صمیمیت » را جز با « گوهر محبت » نمی توان خرید.
محبت و مهربانی « زبانی زیبا » و « بیانی آشنا » است؛
زبانی « بی نیاز از واژه » و « بی نواز از نای و نایژه»
که آن را « هر ناشنوا می شنود» و « هر نابینا می بیند»،
نه به « ترجمه » نیاز دارد و نه به « تجربه»!
هر حیوان معنی اش را می فهمد و هر انسان مفهوم اش را درک می کند.
« حکیم ربانی »، « کلیم کاشانی » چه زیبا می سراید:
اقليم دل به زور مسخّر نمي شود
اين فتح بي شكست ميسر نمي شود
روشن دلان خوشامد شاهان نگفته اند
آيينه عيب پوش سكندر نمي شود
------------------------------------
#شفیعی_مطهر
—-------------------------------------
خسته :آزرده،زخمی
بی نواز : بدون نواختن
نای : گلو،حلقوم،لوله ای غضروفی که از گلو به پایین در جلوی مری واقع شده و هوا را به شش ها می رساند
نایژه : هر یک از شاخه های نای که درون شش قرار دارد. هر چیز مانند نی
---------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 3 خرداد 1395
| 4:24 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(280)
-------------------------------------------
« آرزو » و « تکاپو»
---------------------------------------
من « ستون تکاپوها » و « سقف آرزوها » را
تا به « آن مایه » و « بدان پایه » بالا بردم
كه بتوانم بر آن « ناقوسی از حقیقت » و « فانوسی از واقعیت » را بياويزم .
آرزو « همزاد » انسان است و عمری « همراه » او.
انسان به « نَفَس آرزو » و « تَنَفُس تکاپو » زنده است؛
اما چون این دو از « حقیقت » و « واقعیت » دور شوند ،
سر از « سیر خیال بافی » و « مسیر انحرافی » درمی آورند.
« انوار تخیل » در « سایه سار تعقل » « می درخشد»
و به انسان « بال و پَرِ پرواز » در « سپهر راز » « می بخشد»،
ولی « آرزوهای دراز » و « تابوهای مَجاز »
انسان را از « ملکوت مصفا » به « بَرَهوت بلا » سرنگون می سازد!
---------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------
مایه : مقدار،اندازه،دستگاه و سامان،بنیاد چیزی
ناقوس : زنگ بزرگ ، یکی از آهنگ های قدیم موسیقی ایرانی
تابو : در نزد مردم پولینزی شخصی یا چیزی مقدس است که دست زدن و نزدیک شدن به آن ممنوع باشد
مَجاز : ضد حقیقت،غیر حقیقی،کلمه ای که در غیر معنی حقیقی خود استعمال شود...
ملکوت : عالم فرشتگان ،بزرگی قدرت و عظمت آسمانی
بَرَهوت : بیابان خشک و گرم و بی آب و علف
--------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 2 خرداد 1395
| 3:18 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(279)
--------------------------------------------------
انتقادپذیری
----------------------------------------------
من « بهترین بینش » و « بيشترين دانش » را از مخالفانم آموختم!
من هر چه گفتم و نوشتم موافقان با « تاييد گفتارها » و « تاکید نوشتارها »
« قصورم را ستودند » و « بر غرورم افزودند»!
اینان مرا « شیفته کمال » و « فریفته جمال » خویش کردند.
ستایشگران موافق نه مرا به « اصلاح خویش خواندند»
و نه حتي « گامي به پيش راندند ».
موافقان « کارهای خوبم را گفتند»، ولی « عِیارهای عیوبم را نهفتند»؛
در حالی که مخالفان « معیوبم دیدند» و « عیوبم را كاويدند»؛
بنابراين « تکذیب دشمن » به « تهذیب من » انجامید
و « تایید دوست » به « فریب من »!
« انتقادپذیری» ،« عیوب و رذایل را می زداید»
و « قلوب را به فضایل می آراید».
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------------
قصور : از کاری بازایستادن، واگذاشتن کاریاز روی درماندگی،کوتاهی
عِیار : سنجیدن پیمانه یا ترازو برای پی بردن به درستی آن،مقیاس
تکذیب :کسی را دروغگودانستن،نسبت دروغگویی به کسی دادن
تهذیب :پاکیزه کردن،خالص کردن،اصلاح کردن
رذایل : جمع رذیله،فرومایگی ها،پستی ها
----------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 1 خرداد 1395
| 3:25 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(278)
--------------------------------------------
دروغ؛ویرانگر اعتقاد و اعتماد
--------------------------------------------
من « دروغ های حرفی » را چونان « گلوله های برفي» ديدم
كه هر چه در « دامن اندوه » و « دامنه هاي كوه » جامعه مي غلتند،
« حجم شان عظیم تر» و « هضم شان سقیم تر » مي شود
و در نهايت چونان « بهمني بزرگ » و « اهریمنی سترگ »
بر « پیکره شهر فرود » می آیند و
« گستره دهر را نابود » مي كنند.
« شهریاران خودکامه » و « حاکمان بی برنامه » بر این پندارند که
« تَوَهُم را با دروغ » و « مردُم را با یوغ » باید مدیریت کرد!
اینان با ادعای صداقت « دست می فشارند» و بر این نظر « پای می فشرند»
که دروغ را هر چه بزرگ تر بسازید؛
اما بر تکرار هر چه بیشتر بیفزایید!
عوام، « دروغ را با تکرار » می پذیرند و « یوغ را با استمرار»!
دروغ با « بنیان اعتماد می ستیزد »
و « بنیاد اعتقاد را فرومی ریزد »!
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------
سقیم :بیمار،مریض
دهر : روزگار بی پایان که اول و آخر ندارد،زمان دراز،عصر و زمان
تَوَهُم : وهم داشتن،گمان بردن،به گمان افتادن،خیال و کمان کردن
یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند
بنیان : بنیاد،بیخ،پایه،اصل ، شالوده،پی دیوار
--------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 31 ارديبهشت 1395
| 3:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(277)
----------------------------------------------
« بر موج مهر » تا « اوج سپهر »!
--------------------------------------
من هر چه « زندان را تنگ تر » و « زندانبان را دَنگ تر » ديدم ،
« آزادي را شيرين تر » و « رهایی را نوشین تر» يافتم.
خودکامگانی که بر « اریکه قدرت » و « ملیکه سلطنت » آرمیده اند
و « استقرار مطلوب » را در « استمرار سرکوب » می پندارند،
اینان نه بر « سریر کاخ » که بر « سَرِ شاخ » نشسته اند
و « بُنِ شاخ» می بُرند!
شهریار،« زورقی پویا »است و مردم،« امواج دریا »!
« امواج مردم » می توانند « بی تلاطُم »،
زورق را از « خیزابه خطر » تا « قصر قیصر »بر فراز دستان مهربان خود برانند
و نیز می توانند آن را در کام خشم خود فروبرند!
بنابراین یک « شهریار خوب » تنها بر « قلوب » فرمان می راند!
آری، آن که « بر موج مهر می نشیند» تا « اوج سپهر را می بیند»!
----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------
دَنگ : ابله،احمق،کودن،فرومایه
ملیک : پادشاه،صاحب ملک
----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 30 ارديبهشت 1395
| 3:27 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(276)
-------------------------------------------------
« مهار قدرت» با « استمرار نظارت »!
------------------------------------------------
من هر گاه خود را در « اوج قدرت » و بر « موج صدارت » می دیدم،
به « حُباب مي انديشيدم » و از « مرداب مي ترسيدم ».
« قدرت ها چه پوشالی اند »
و « صولت ها چه خیالی »!
انسانی که در آغاز « قطره ای عَفِن » است و در پایان « لاشه ای مُتعَفِن » ،
در این میان چه « جای تکبر » است و چه « سودای تَبَختُر »؟!
ذات قدرت نه « سور » دارد و نه « سُرور »!
بل که « باری سنگین » است و « ابتکاری آروین ».
هر « کانون قدرت » خارج از قلمرو «قانون نظارت »
قطعا به « بیداد می خرامد » و به « فساد می انجامد ».
هیچ انسان تا بدان پایه منزه نیست
که به « قدرت » برسد و به « شرارت » نگراید.
تنها راه « مهار قدرت» ، « استمرار نظارت » است!
--------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------------
صولت : سطوت،قدرت،هیبت،قهر،غلبه،حمله در جنگ
لاشه : جسد، حیوان مرده،مردار،پست و زبون
تَبَختُر : با خودنمایی و برازندگی راه رفتن، با ناز و غرور خرامیدن، تکبر و خودنمایی
آروین : آزمایش،تجربه،امتحان
سور : مهمانی،بزم،جشن،جشن عروسی
سُرور : شادشدن،خوشحال شدن،شادی،شادمانی
خرامیدن : راه رفتن به ناز
شرارت : بدی کردن،بدشدن،بدی،فتنه انگیزی،بدکرداری
-----------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 29 ارديبهشت 1395
| 3:58 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(274)
-------------------------------------------------
آیینه عاشقانه
-------------------------------------------
من « بزرگ ترین فرد » و « سترگ ترین مرد » را کسی دیدم
که در سینه اش « قلبی کودکانه » و « دلی خالصانه » می تپد.
انسان از « ریشه می روید » ، اما گاه « راه اندیشه را نمی پوید ».
« سینه کودکانه » ، « آیینه عاشقانه » است.
این« سینه » با « کینه » « بیگانه » است و با مهر، « یگانه »!
« مهر آموزگار » و « سپهر روزگار »
هر « درسی از باور » و هر « غرسی بارور » را
که بر « صحیفه دل » و این « صفحه فضایل » بنگارند،
تا واپسین دم حیات « قرین جان » است و « همنشین روان ».
کودکان « غنچه های نوشکفته زمین » اند و « گنجینه نهفته زمان » .
دلشان « دادخواه » است و چشمانشان پر از « نگاه »!
کودکان در مدرسه جامعه «دروغ و شرارت » را « می آموزند »
و تجربه « یوغ اسارت » را « می اندوزند »!
بیاییم پنجره ای به « دنیای کودکانه بگشاییم »
و قلب های « آشنای بی آشیانه را نیالاییم »!
==========================
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------
غرس : کاشتن درخت،نهال کاشتن،نشاندن درخت
صحیفه : نامه،ورق کتاب،کتاب کوچک،روزنامه
یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند.
------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 27 ارديبهشت 1395
| 7:10 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(273)
------------------------------------------------
تلفیق « صنعت روز » با « سنت دیروز »
-----------------------------------------------
من عظیم ترین « بنیان های سنت » را
در کنار بزرگ ترین « پایگاه های صنعت » دیدم.
من این « گام بلند » و « اقدام شکوهمند » را
از « آفرینش فِکر » و « بینش بِکر » مردم ژاپن یافتم.
من مردم ژاپن را « شگفت آورترین » و « سنت باورترین » مردم گیتی دیدم ؛
زیرا اینان با تلفیق دو « پَدیده نوین » و « تَنیده دیرین » ،
یعنی « سنت دیروز » و « صنعت روز »
« تمدُني بِشکوه » را با « بُنی انبوه » بنيان نهاده اند.
بنابراین هر « کُهَن » ، « کُهنه » نیست!
-----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
بِکر : اول هر چیز،تازه و دست نخورده
تلفیق : دو چیز را به هم آوردن،پیوندزدن،آراستن و با هم جورکردن
تنیده : بافته شده، تابیده شده
بِشکوه : باشکوه،با شوکت و هیبت
بُن :بیخ،بنیاد،پایان،بیخ چیزی،ریشه
--------------------------------------------
رای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید :
telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 26 ارديبهشت 1395
| 3:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(271)
----------------------------------------------
« دیوان بدیل » یا « سلیمان اصیل »؟!
--------------------------------------------------
من « سلطانی صبور » و « سلیمانی فکور » را دیدم
که « دیوان روزگار » و « دیوانگان تبه کار » ،
« نگین نگارینه » و « خاتم خُسروانه » را
از او « ربوده » و آینه ارزش ها را « آلوده » بودند!
بدین گونه معناي واژه ها « وارونه » و مفهوم هنجارها « واژگونه » شد.
در این « عصر عجیب » و « فرمانروایی فریب »
تنها انسان های « ژرف نگر » و « شگرف اثر » می توانستند
« سلیمان اصیل » را از « دیوان بدیل » بازشناسند .
شناخت « سیمای نهفته » و « غبارگرفته » حقیقت
در میان هزاران « چهره قلابی » و « شبه انقلابی »
« کاری »، « دشوار » است و « ابتکاری » ،« ماندگار »!
----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
سلیمان : پیامبر و پادشاه مقتدر بنی اسرائیل(970 - 935 .ق.م) که خداوند باد را مسخر او ساخت و زبان حیوانات را درک می کرد. وی انگشتری داشت که اسم اعظم بر آن نقش بوده وبه واسطه آن بر آدمی و پری و وحش و پرندگان فرمانروایی می کرد. از این رو از مُلک،حشمت و انگشتر سلیمان در ادبیات پارسی بسیار یاد شده است.
نگین : سنگ قیمتی که بر روی انگشتر نصب می کنند
نگارینه : رنگین،نقشدار
خاتم : انگشتر ،نگین،مُهر،پایان،عاقبت هر چیز
خُسروانه : شاهانه،مانند خُسروان
ژرف : گود،عمیق
ژرف نگر : ژرف بین،کسی که در امری غوررسی کند و پایان آن را بنگرد
شگرف : عجیب،طُرفه،نیکو و خوش آیند،کمیاب و بی نظیر در خوبی و زیبایی
بدیل : عوض،جانشین
--------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : telegram.me/amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 24 ارديبهشت 1395
| 4:13 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(269)
----------------------------------------------------
پویایی و پایایی
----------------------------------------------
من موفقیت را « پگاهی آژمان » و « راهی بی پایان » دیدم.
در این مسیر، اصل فقط « رفتن است »، نه « رسيدن ».
انسان ،نه « میوه ای کال » است،که با رسیدن از درخت بیفتد،
بلکه « پوینده راه کمال » و « جوینده وصال » است ؛
در « راهی بی پایان » و در « دریایی بی کران »!
در پویش راه « موفقیت و آرزو »،« تلاش و تکاپو » ،
نه « فصلی گذرا » که « اصلی مانا » است!
« تلاش و کوشش » و « رشد و رویش »
فرایندی است « مبتنی بر شعور» که « از گهواره تا گور » باید آن را پی گرفت.
در « پویش این راه » و « رویش این گیاه »،
« آنی درنگ » به « زیانی آذرنگ » می انجامد.
در پویش مسیر موفقیت،انسان ها چونان « موجی پویا » و « فوجی پایا » هستند،
که « پایایی » آنان در « پویایی » است
و « میرایی » آنان در « ایستایی »!!
...و اقبال لاهوری این « حکمت ستوده » را چه « زیبا سروده »:
ما زنده از آنیم که آرام نداریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
-----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------
آژمان : بی زمان،ابدی
آذرنگ : روشن
فوج : جماعت،گروه،دسته
پایا : پایدار،پاینده،جاوید،ثابت
میرایی: مرگ
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395
| 7:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(268)
---------------------------------------------
« مصمم برخیز » و « با ستم بستیز!»
--------------------------------------------
من در « طول تاریخ زمان » و « عرض جغرافیای زمین »
چه بسیار « پایان های تلخ و سیاه »
را برای « حاکمان خودکامه دُژآگاه » دیدم.
« پايان هاي تلخ و تباه » براي « خودكامگان خودخواه »
در « کام خودکامگان، پژوین » است و در « جام ملت ها،شیرین »!
« سرشت معلوم » و « سرنوشت محتوم » هر خودکامه ،
« سقوط سیاه » و « هبوط جانکاه » است؛
اما « هزینه این هبوط » و « سوگینه این سقوط »
بر عهده « مردم حقیر و سربه زیر » و « ملت های ستم پذیر » است!
خوی « ستم پذیری و عافیت جویی » ،
زمینه ساز « ستمگری و زورگویی » است.
پس « مصمم برخیز » و « با ستم بستیز!»
--------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------------------
دُژآگاه : بداندیش،بددل،بدخو،تندخو،نادان و بی تربیت
پَژوین : چرکین،چرک آلود،پلید
سرشت : خوی،نهاد،طینت،فطرت
هبوط : فرودآمدن
سوگینه : مصیبت و ماتم،آیین سوگواری،اندوه گزاری
------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 21 ارديبهشت 1395
| 11:51 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(267)
----------------------------------------------------
در دست ،« کتاب » و در دل ، « ایمان ناب » !
-------------------------------------------------
من معلم را « مجسّمه » همه ارزش ها
و همه ارزش ها را درقامت او « مجسّم » دیدم.
زیرا ساقه سبز نگاه او پُر است از « جوانه های امید» و « شکوفه های نوید».
حضور هیچ حاضری تنهایی او را پُر نمی کند .
اصلاً او هیچ گاه تنها نیست ،
زیرا در دل ، « ایمان ناب » دارد و در دست ،« کتاب ».
از عدم تکلّف « شاد » است و از قید تعلّق « آزاد » ؛
نه آنش « اسیر » کرده و نه اینش، « زمین گیر ».
« سایه » بلند او « همسایه دل های دردمند » است
و « همپایه درون های نژند».
رویش « زرد » است و درونش « پُر درد» ؛
اما همچنان استوار و « جوانمرد» است
و با جور و جهل و جمود، « در حال نبرد».
« تنهایی » برترین یار او و « شکیبایی » بهترین یاور اوست.
انتهای ابهام نگاهش را هیچ پژوهنده ای « نکاویده» ،
و هیچ جوینده ای« ندیده »است.
او زبان گل ها را می فهمد و پیام جوانه ها را می شنود.
« راز رویاها را تعبیر » و « رمز روایت ها را تفسیر» می کند.
آنچه را دیگران به « رویا » می بینند،
او به « رویت » می بیند
و آنچه را به « ریا »می گویند، او به « روایت » می گوید .
از ارزش ها « پاس » می دارد
و از شاخسار تُرد نگاه شاگردان گل های « سپاس » می چیند.
قیام او قائمه« قانون » است
و رهنمودهای او برای همه « رهنمون » است.
---------------------------------------------------------
هفته بزرگداشت مقام معلّم را به حضور همه آیینه داران آیین معرفت و استادان درسِ محبّت تبریک و تهنیت می گویم. از خداوند بزرگ مسألت دارم که به ما و به همه افراد جامعه توفیق عنایت فرماید تا ارزش های فرهنگی را پاس داریم و استادان فرهنگ آفرين را سپاس گوییم.
. اكنون در پایان هفته بزرگداشت مقام والاي معلم خرسندم كه خاضعانه فرارسيدن اين ايام ميمون و مبارك را به پيشگاه همه استادان فاضل و فرهيخته تبريك و تهنيت عرض كنم.
بهروزي و پيروزي روزافزون همه همكاران فكور و فرزانه را از درگاه ايزد منان آرزو دارم.
در كسب رضاي حق موفق باشيد
------------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 20 ارديبهشت 1395
| 6:15 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(266)
-------------------------------------------------------------------
معلم را بر« صدر نشانیم » و خدماتش را « قدر دانیم »!
----------------------------------------------------------
من نَفَسِ معلم را نه تنها « بهارین » ، که خود « بهارآفرین» دیدم .
خورشید از افقِ چشمان معلم طلوع می کند
و یک آسمان ستاره در شب چشمانش برق می زند.
پیچک های مهربانی بر ساقه نگاه او پیچیده
و بهار از خلال لب های او لبخند می زند.
« نیلوفرهای حکمت » از شاخساران دستانش می روید
و « غنچه های محبّت » بر لبانش می شکفد.
یاس های سپیدِ سعادت از سرشاخه های بیانش می جوشد
و شکوفه های سرخ شرافت از سبد سخنانش فرو می ریزد.
هزاران « نهر نور » نوشیده
تا تشنگان معرفت را جرعه ای از« زلال طهور» بنوشاند.
اوست که به گل های شقایق « رنگ» بخشیده
و به جان های عاشق ،« فرهنگ».
اگر نرگس ،« طهارت نگاهی» ، و پیچک ،« طراوت پگاهی» دارد ، از او دارد.
با آن که عمق بودنش از سرمای « فقر» یخ زده ،
گرمای « فخر» از شراره زبانش زبانه می کشد.
پنجره پلک هایش به روی باغ هوس ها بسته است.
از وابستگی به « اغیار، وارسته » و به « یار، دل بسته » است.
هر گاه ابر غم ، آسمان دلش را فرا گیرد
از دیدگان، باران « درد » فرو می بارد ، اما یاران را « دلسرد » نمی کند.
با صخره های سخن مناره ای می سازد
به « ندای ایمان » و به « بلندای آرمان » ؛
تا گمشدگان را « راه نماید » و بی خبران را « آگاه فرماید ».
« آیینه» ها از« سینه» او « صفا می اندوزند» و « وفا می آموزند».
« زمزم چشمه سار» ،« تکرار تبسّم او»است
و « زمزمه جویبار» ،« تکرار ترنّم او».
در ارزیابی ارزش ها معلم را بر« صدر نشانیم »
و و خدماتش را « قدر دانیم »!
--------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 19 ارديبهشت 1395
| 6:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(265)
----------------------------------------------------
سوختن برای ساختن!
-----------------------------------------------
معلم را روشنگری می دانند
که چونان « شمع »می سوزد و « جمع » را می سازد،
اما من بر این باورم که اگر سوز و ساز معلم را « بنگریم »
و برگ و برش را « بنگاریم »،در می یابیم
که اين تشبيه نه « منصفانه » است و نه « عادلانه » ؛
زيرا شمع را « مي سازند تا بسوزد »،
ولي معلم « مي سوزد تا بسازد ».
معلم « شمعی گدازنده » است برای« جمعی برازنده »
که « خون سپید سپيده » را با « اشك ديده » « درمی آميزد»
و در رگ هاي شب « می ريزد ».
معلم روشنگری است که « شب هاي سرد » و « لحظه هاي درد » را
با « اشك سبز بهار » و « خون سرخ گلنار» رنگ آميزي می کند.
معلم شب ستیزی است که « زلال سپيد سحر » را
با « خون سرخ جگر » « می آمیزد»
به روي شن زار سیاه شب « می ريزد» !
معلم عمری با تباهی و سیاهی « می ستیزد »
و « سينه ريز نور » را بر « سينه شب ديجور» « می آويزد».
معلم پیامبری است که رسالت دارد تا از ايثار ،« سرمايه اندوزد »
و سايه بر سر هر « همسايه اندازد » .
معلم از پيامبران « پيشه می آموزد » و انسان را « انديشه بياموزد ».
« حُرمتش را پاس داریم »
و « حُریتش را سپاس گزاریم »!
#شفیعی_مطهر
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 18 ارديبهشت 1395
| 8:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(264)
--------------------------------------------------
پرواز با یک « بال »!
--------------------------------------
من ملتی را می بینم « ریشه دار » ، ولی نه « اندیشه مدار »!
بیشتر كساني که با « انگاره » این کشور را « اداره » می کنند ،
مديران « در سايه » اند و افراد « كم مايه »!
مدیرانی که چهره واقعي شان « ناشناخته » ،
ولي شمشيرهاي قدرتشان،« آخته » است !
در عرصه تصمیم گیری ها بر « صدر می نشینند » و « قدر می بینند »؛
اما در قلمرو پاسخگویی نه به کسی جواب می دهند و نه مسئولیت می پذیرند!
در صدور فرمان بر اریکه « اقتدار»اند
و در پذیرش مسئولیت آن « انگار نه انگار »!
مدیر باید « اهل تدبیر » باشد و « مسئولیت پذیر »!
مدیر باید در برابر تصمیمات خود « پاسخگو »
و با مخالف ،« اهل گفت و گو » باشد!
« قدرت » و « مسئولیت » دو بال « پرنده نظام » اند و « برازنده انتظام»!
پرواز با یک « بال »، یعنی سقوط در دره « زوال »!
--------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------------
انگاره : پندار،تصور،فکر و خیال،افسانه
آخته : برافراشته،برکشیده،بیرون کشیده شده
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 17 ارديبهشت 1395
| 6:19 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_ديدني_هاي_شهرسرب_وسراب
------------------------------------------
ويژه عيد فرخنده مبعث پيامبر اكرم(ص)
----------------------------------
من انسانی را ندیدم که در « حرای تکوین » از سوی« خدای جهان آفرین »
به « رسالتی بزرگ » و « ماموریتی سترگ » برانگیخته نشده باشد.
من با « نگرشی ژرف تر» و « نگاهی شگرف تر» هیچ آفریده ای را نیافتم
مگر این که از سوی « آفرینشگر حکیم» به « رسالتی عظیم » برانگیخته نشده باشد.
بنابراین ،« مبعث » برای جهان بشریت نه تنها ،« فرهیختن کرام »،
که « برانگیختن عام » است.
همه « موجودات » در پهندشت « کائنات»
هر یک برای انجام ماموریتی ویژه و رسالتی خاص
برای پیمودن« راه کمال »
و انجام وظیفه از سوی « ذات ذوالجلال» آفریده شده اند.
انسان به عنوان « اشرف مخلوقات» و « ارشد موجودات»
« رسالتی بس خطیرتر» و « ماموریتی بسیار چشمگیرتر: بر عهده دارد.
مسئولیت دشوار هر انسان یافتن « رسالت اصیل»
و « نقش بی بدیل »خود در عالم هستی است.
هر انسان بخشی از این« پازل حکیمانه» و « نقشه جاودانه» را به کمال می رساند. اینجاست که مفهوم این « سخن سترگ » و « پیام بزرگ» مولا(ع) تبلور می یابد که:
« من عرف نفسه فقد عرف ربه»؛
راه خداشناسي از مسير خودشناسي مي گذرد.
نيز معني اين پيام عظيم پيامبر(ص) تجلي مي يابدكه:
« رحم الله امرء من عرف قدره » ؛
خدا رحمت كند انساني را كه قدر خود ( و رسالت خود) را بشناسد.
همچنین علي عليه السلام فرمود:
« رحم الله امرء علم من اين و في اين والي اين».
خداوند رحمت کند کسي را که بداند کجا بوده و کجا هست و کجا خواهد رفت.
بنابراين سالروز بعثت پيامبر اكرم(ص)
نه تنها روز برانگيخته شدن اين بشير بشر نيست ،
و مبعث نه تنها گلي است كه در حرا شكفت
و عطر « دلاويز » و گلبرگ « رنگ آميز» آن
تا ظهور « قائم امامت» و « قيام قيامت » ،
« تاريخ زمان » را « عطرآگين» و« جغرافياي زمين» را،« رنگين كرد»؛
بلكه اين رويداد عظيم يادآور برانگيخته شدن همه ما انسان هاست براي انجام ماموريت خود.
آري مبعث چشمه اي بود كه از فراز حرا « جوشيد»
و زلال آن بر بستر تاريخ « خروشيد»
و بوستان هاي مكرمت را « كرامت »بخشيد و گلستان هاي سعادت را «طراوت ».
اكنون ما در اين روز بشكوه ضمن عرض تبريك
به همه « باورمندان رسالت» و « رهپويان نبوت »،
از خداوند حكيم مسئلت داريم كه ما را دست گيرد
و در شناخت و انجام رسالتمان ياريمان فرمايد .
در كسب رضاي حق موفق باشيد
-------------------------------------------------
#شفيعي_مطهر
-------------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395
| 8:55 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(263)
--------------------------------------------------
قناعت و مناعت
---------------------------------------------
من انسان هایي را بر « بلندای چکاد مناعت » دیدم
که در « صفای قلل قناعت » ایستاده اند.
زیرا توانگری نه در « داشتن مال و منال » و « انباشتن آمال »،
که در « احساس بی نیازی » و « حواس کارسازی » است .
توانگرترين انسان ها كساني اند
که از « طمع بکاهند» و از دیگران « پشیزی نخواهند »!
سعدی،« سراینده ارزش ها » و « ستاینده دانش ها »،قناعت را چنین می ستاید:
آن که را خیمه به صحرای قناعت زده اند
گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست
قناعت « غنایی بی پایان » است و « دریایی بی کران »!
قناعت،« دژی محکم » است و « قلعه ای مستحکم »
در برابر « سموم آز » و « هجوم نیاز »!
قناعت ،« زنگارهای تعلق » را از « سیمای جان » « می زداید »
و « زنجیرهای تملق » را از « دست و پای زبان » « می گشاید »!
زینهار! مباد که « قناعت را فروگذاریم»!
و دل به « دنائت سپاریم »!
----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------------------------------
چکاد: سر کوه،بالای کوه،قله
مناعت : محکم و استواربودن،پایداری و استقامت،بلندنظری و عُلُو طبع
حواس : جمع«حاسه»،نیروی نفسانی که اشیاء را درک می کند
کارسازی : کارگشایی،مشکل گشایی
پشیز : پولک،پول خُرد فلزی کم ارزش،پول سیاه،سکه مسین کم ارزش زمان ساسانیان
غنا : توانگری،بی نیازی
دژ : قلعه،حصار
سَموم : باد گرم،باد زهرآگین
دنائت : فرومایه شدن،پست و ذلیل شدن،پستی،فرومایگی،پست فطرتی
--------------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 16 ارديبهشت 1395
| 7:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(262)
------------------------------------------------
شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست!
------------------------------------------
من دل را چنان لطیف و ظریف ديدم
كه می توان با « نسیم نگاهی » و در « لحظه كوتاهی » آن را شكست؛
در حالي كه « دلِ شکسته » و « پازلِ گسسته »
با گذشت سال ها نه « آرام می گیرد » و نه « التيام می پذیرد » !
« صائب تبریزی » در « بیت دل انگیزی » چنین می سراید:
شکست شیشه دل را مگو صدایی نیست
که این صدا به قیامت بلند خواهد شد
دل « بیان لال گفتن » است و « زبان زلال شکفتن »!
دل،پلی از رنگین کمان « تابناک » است،افراشته « از خاک تا افلاک »!
دل شاخه ای از « شور » است بر بلندای درخت « شعور »!
دل تجلی گاه سایه روشن « وصال » است در آسمان « خیال »!
دل روزنه ای به « خَلوَتِ خورشید » است و پنجره ای به « جَلوَتِ نور امید »!
دل دریچه ای از « بَرَهوت تنهایی » است به « مَلَکوت خدایی »!
دل « برای اهل دلالت،دلیل » است و « برای اهل جلالت،جلیل ».
دل « خانه خدا »است و « آشیانه آشنا ».
دل برای اهل دل « ولایی والا »است و « بلایی بالا »!
دل،گلی لطیف است که با « آذر آهی » و « نسیم نگاهی » پرپر می شود.
بپرهیزیم از « شکستن دل ها» و « گسستن محفل ها »!
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------
التیام : بهبودیافتن زخم
جَلوَت : جلوه ،آشکارساختن،نمایاندن
بَرَهوت : بیابان گرم وبی آب و علف
دلالت : راهنمایی،برهان و دلیل آوردن
جلالت : بزرگ شدن،بزرگواری،عظمت و شکوه
ولا : محبت و دوستی،خویشی
والا: بلند،بالا،بلندمرتبه
بلا : غم و اندوه،رنج،آزمایش در نعمت یا محنت
آذر: آتش
-------------------------------------------
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 15 ارديبهشت 1395
| 7:8 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(261)
--------------------------------------------------
« خردمندانه نگریستن » و « جاودانه زیستن »!
---------------------------------------------------
من انسان هايي را ديدم
كه چنان « مي زيستند» و به دنیا « می نگریستند »
كه انگار هميشه « با رفاه زنده اند» و « در راه رونده»!
سپس به گاه « یورش مرگ » و فصل « ریزش برگ»
چنان « نام و يادشان » و « گورهاي آبادشان » را
« غبار فراموشي » و «خُمار خاموشی » فرا مي گرفت
كه انگار « هيچ گاه زنده » و به « هیچ راه رونده » نبوده اند.
زندگی « فرصتی اندک » و « مهلتی کوچک » است برای جاودانگی !
می توان هستی را « خردمندانه نگریست » و « جاودانه زیست »!
در این دَشت دیرین » و «گلگشت پُرآذین »مهم نیست چقدر « ماندیم »؛
بل مهم این است که چه بذری « افشاندیم »!
تنها راز و رمز « ماندگاری »،« حقمداری » است!
------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------------
خُمار : دردسر و کسالت پس از لذت شراب
آذین : زیب و زیور،زینت،آیین
برای دیدن دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 14 ارديبهشت 1395
| 10:57 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(260)
------------------------------------------------------
« لحظه های حال » یا « قطره های زلال »!
---------------------------------------------
من چه بسیار« افراد آرزومند » و « آدم هاي آزمند » را ديدم
كه « سلامت و بهروزی » را فداي « ثروت اندوزي » می کردند،
سپس همه « دارايي و ثروت » را
برای « بازيافتن سلامت » به پای دارو و درمان می ریختند.
نیز كساني را ديدم كه به قدري نگران آينده بودند
كه « حال را فراموش » می کردند و « محال را در آغوش » می فشردند!
در نتيجه نه حال را درك مي كردند و نه آينده را.
« آزمندی » و « آرزومندی »
چونان « غُل و بند » ، « گل لبخند » را
از ساقه لب ها « ربوده » و در غمخانه دل ها « غنوده » است!
« آرزوی محال » به « اضمحلال » می انجامد!
« آرزوی واهی »، « تابوی تباهی» به دنبال دارد!
« گاهواره زمین در گذر » است و « جویباره زمان، در گذار ».
اَرابه زمان نه « سَرِ ایستایی » دارد و نه « سِیرِ قَهقَرایی »!
جوانان را « پیر » می کند و پیران را « زمینگیر »!
هر بهاری به « پاییز » می رسد و هر رُستنی به « رستاخیز »!
هنوز از« نشاط درود نپرداخته »، « بساط بدرود انداخته » است!
همه پدیده ها از جمله انسان ها
« پگاهی » می آیند و « شامگاهی » می روند!
زندگی ،« چشمه ساری جوشان » و « رودی خروشان » است.
هر « لحظه حال » را چون « قطره زلال » باید نوشید.
از هر « گامی » باید « کامی » گرفت و با هر « لگامی » ، « گامی »!
از « باغ حیات باید گُل چید » و از « اَیاغ لحظات باید مُل نوشید »!
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------
اَرابه : گردونه،گاری
غنوده : خوابیده،خفته،آرمیده
اضمحلال : نیست شدن،تباه شدن،از میان رفتن،نابودشدن
تابو : باورهای واهی،پندارهای مقدس ولی بدون مبنا
قَهقَرا : بازگشت به عقب،پس پس رفتن
لگام : دهانه اسب
اَیاغ : ساغر ،جام، پیاله شراب
مُل : شراب،مِی
-------------------------------------
برای مطالعه دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 13 ارديبهشت 1395
| 8:29 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(259)
--------------------------------------------------
« در حال زیستن » و « با سِگال نگریستن » !
-----------------------------------------------
من چه بسیار انسان هايي را ديدم
كه دوران كودكي خود را در آرزوي بزرگ تر شدن
و دوران بزرگسالي را در حسرت از دست رفتن ايام كودكي مي گذرانيدند.
گویی کتاب زندگی اینان دو « فصل » دارد و دو « اصل »!
فصلی در « آرزوی آینده » و فصلی در « حسرت گذشته »!
هر انسان کتاب زندگی را آن گونه « می نگارد » که جهان را « می نگرد »!
پس « نگارش » هر کس بر پایه « نگرش » اوست!
باید « عاقلانه نگریست » و « خردمندانه زیست »!
جاده زندگی راهی است یک سویه ؛
تنها برای « گذشتن » است ، نه برای « برگشتن »!
بنابراین باید « با سگال نگریست » و « در حال زیست »!
در « چشمه سار جوشان زندگی » و « رود خروشان برازندگی »
باید همه « لحظه ها را نوشید» و « لمحه ها را نیوشید»!
جویباران عمر « روان » اند و لحظه ها،« گذران »!
دریغ از « دَمی فرصت » و « بازدَمی غفلت »!!
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------------
سِگال : اندیشه،فکر
لمحه : یک بار نگریستن،با شتاب به چیزی نگاه کردن
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 12 ارديبهشت 1395
| 10:49 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(258)
-----------------------------------------------------
« نبردی بی امان » و « پیکاری آژمان »
-----------------------------------------------
من « نبردی بی امان » و « پیکاری آژمان » دیدم
بین « انسان های سخت » با « روزهای سخت »؛
اما هماره و هميشه آن كه مي ماند،
« مردان سخت » بودند ،نه « روزهاي سخت ».
بنابراین آموختم که « ستون بینش » و « قانون آفرینش »
بر این « پایه » و با این « سازمایه » بناشده که
انسان ها برای بهره مندی از جهان هستی
با « پرهیز از لَختی ها» و « پیکار با سختی ها »
باید امواج « آلام » را « آرام » کنند
و « دنیای دون » را « بهشت همایون »!
این نه « کلوخ های سُست » که « سنگ های چُست » است
که با « ثبات همیشه » و تحمل سختی های « ضربات تیشه »
می توانند « تَندیسی زیبا » و « قِدیسی مانا » گردند!
« دیرپایی شب » و « پایایی تب »
نباید انسان را از « پیکار پویایی » و « استمرار شکوفایی » بازدارد!
در زیر ردای تیره شب
صد سختی نو به نو نهفته است
نومید مشو در اندرونش
صد غنچه پگاه نو شکفته است
-----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------------
آژمان : بی زمان،همیشگی
لَختی : بی حسی و شُلی،بی حالی
آلام : دردها ، سختی ها
سازمایه : مصالح ساختمانی
دون : پست،فرومایه،پایین و فرود
چُست : محکم،استوار
تندیس : تن مانند،مجسمه،پیکره
قِدیس : پاک و منزه
برای مطالعه دیگر آثار این قلم به کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر»بپیوندید : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 11 ارديبهشت 1395
| 8:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(257)
------------------------------------------------
نه « تعلق » ، نه « تملق »!
--------------------------------------
من آن گاه احساس هوشمندي مي كنم
كه انسان ها را از پشت « نقاب هاي گوناگون »
و « حجاب های ناهمگون » باز مي شناسم؛
نقاب ها و حجاب هايي كه هر لحظه به « رنگی »
و در هر موقعيتي با « نیرنگی » درمی آیند.
ده ها قرن « حکومت اورنگ اختاپوسی »
و « حاکمیت فرهنگ چاپلوسی »
به ما آموخته که « فرهنگ تملق و چاپلوسی »
و « نیرنگ تظاهر و دستبوسی »
بهترین راه برون رفت از سلطه « خودکامگان زورگوی »
و « فرمانروایان تندخوی »است!
اما آزادگان نه به « خسی تملق می گویند »
و نه به « کسی تعلق می جویند »!
خداوند هر « زاده » را « آزاده » آفریده
جز آن که خود تن به خواری « داده »!!
----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------
اورنگ : سریر، تخت پادشاهی
اختاپوس : هشت پا
----------------------------------
دیگر آثار این قلم در کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر» : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 10 ارديبهشت 1395
| 6:37 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(256)
-----------------------------------------------
زیبایی صورت و سیرت!
--------------------------------------
من برخي از انسان ها را ديدم كه هرچه پير مي شوند،
زيبايي شان را از دست نمي دهند؛
اينان كساني اند كه زيبايي را از « صورت » به « دل »
و از « شمایل » به « خصایل » منتقل مي كنند.
زیبادلان در آیینه می نگرند.
در صورت « زشتی صورت »،
آن را با « زیبایی سیرت » « می آرایند»
و در صورت « زیبایی صورت »،
با « زیبایی سیرت » بر آن « می افزایند »!
صورت زیبا رو به « پایانه » است و سیرت زیبا « جاودانه »!
-----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
--------------------------------------------------------------
شمایل : شکل و صورت
خصایل : خصلت ها،خوی و اخلاق
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 9 ارديبهشت 1395
| 11:5 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(255)
-------------------------------------------------
« روایت » و « درایت »!
-----------------------------------------
من هر « پگاه » و « نخستین نگاه »
پس از بیدارشدن از« خواب »، خود را در برابر یک « انتخاب » می بینم:
آیا به رختخواب برگردم و به « رویاپردازم »؟
يا اين كه برخيزم و روياهايم را « عملي سازم »؟
انسان آرمان هایش را نخست در آیینه « رویا » « رویت » می کند؛
سپس می کوشد از « رویت » ها « روایت »بسازد .
« روایت رویا » وقتی می تواند زندگی را « زیبا » سازد که
در تحقق « روایت » از « ریا بپرهیزد » و با « درایت درآمیزد ».
« درونمایه روایت » ، « نقل » است
و «سازمایه درایت » « « عقل ».
عقل ،« رویا » را از « ریا » « می زداید»
و « روایت » را با « درایت » « می آراید»!
-----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------
رویت :دیدن ،دید، دیدار،نگاه
روایت :نقل کردن خبر یا حدیث یا سخن از کسی ،بازگوکرذدن سخن کسی
درایت :دریافتن،دانستن،آگاهی داشتن،علمی که درستی سخن را ارزیابی می کند
سازمایه :مصالح ساختمانی
---------------------------------
دیگر آثار این قلم در کانال تلگرامی «گاه گویه های مطهر» : @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 8 ارديبهشت 1395
| 9:0 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(254)
-----------------------------------------------------
« انتقاد » و « اعتقاد »
-----------------------------------------
من « راز بهروزی » و « رمز پيروزي » را
در « دانش و كمال » ديدم، نه در « بخت و اقبال ».
نشانه بارز توسعه و تمدن و فرهنگ
در « تَحمُل انتقاد » است ،نه در « تَحکُم و ارشاد ».
کسی « انتقاد » را نمی پذیرد كه به خود « اعتماد » ندارد.
توانمندترین انسان ها انتقادپذیرترین آنان است!
هراس از انتقاد نشانه « انسان های ضعیف » است ،
نه « شهروندان شریف »!
انتقادپذیری ، « رذایل را می پیراید » و « به فضایل می آراید »!
روحیه انتقادپذیری چونان « مهر » بر « سپهر» منش های انسانی « می درخشد»
و انسان را عزت و حریت و شرافت « می بخشد».
« نهال اعتقاد » با وزش « نسیم انتقاد » همواره در حال رویش و شکوفایی است؛
انتقاد « بهارآفرین » است و « به آیین »!
-------------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 7 ارديبهشت 1395
| 8:50 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(253)
-----------------------------------------
« موزه » یا « آموزه »؟!
-----------------------------------------
من در آغازین سال های هزاره سوم « بی سواد » را
تنها کسانی ندیدم که خواندن و نوشتن نمی دانند،
بل كه آناني را « بي سواد» و « فاقد استعداد » يافتم كه نمي توانند بياموزند
چگونه آموخته هاي كهنه را دور بريزند و بازآموزي كنند.
(با الهام از سخن الوين تافلر)
« انسان نواندیش » و « شهروند سبزکیش » هزاره سوم
نمی تواند با « یافته های دیروز » به « پرسش های امروز » پاسخ دهد!
چه بسا « یافته های کهن » و « بافته های سَتَروَن »
در عرصه عقلانیت امروز « رنگ می بازند»؛
اما دیگر « فرهنگ نمی سازند»!
باید سیمای آموزه ها را از « زنگارهای زمان » و « حصارهای مکان » «پیراست »
و آن ها را با « آرایه های پویایی » و « پیرایه های پایایی » « آراست »!
آنچه امروز می تواند تمدن و فرهنگ بسازد
« آموزه های نوین » است ، نه تنها « موزه های دیرین »!!
-----------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-------------------------------------------------
زنگار : زنگ،زنگ آهن و فلزات دیگر،اکسید مس
آرایه : زینت،زیور
پیرایه : زیب،زینت،زیور،آرایش
پیراستن : تراش دادن،بریدن و کم کردن زیادتی و ناهمواری چیزی برای خوشنماگردانیدن آن
گاه گویه های مطهر مشتاق نگاه شماست :@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 6 ارديبهشت 1395
| 8:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | --------------------------------------------
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(252)
------------------------------------------------
افتادگی آموز اگر طالب فیضی!
--------------------------------------------
من فروتنی را « نخستین گام » و خاکساری را « اولین اقدام »
در راه دراز آموختن دیدم.
انسان تا هنگامي كه احساس غرور مي كند ، نمي تواند خواستار آموختن باشد.
فروتني « آغازين گام آموختن » و « نخستین پیام تجربه اندوختن » است.
نادانی و بی خردی نه « کمبودی مشهود »،که « توده ای از جمود » است!
نادان ،« تجسم بینوایی » است و سرشار از « توهم دانایی » !
در مکتب آموزش « انسان سرفراز » همیشه « احساس نیاز» می کند.
هیچ بی خرد و نادانی خود را « شهروند نادان » و « نیازمند درمان » نمی داند.
اگر «خزانه خرد » و « داروی دانش » را
« خرمن خرمن » بر سر هر « کوی و برزن » عرضه کنند،
نادان، خود را « دردمند » و بدان « نیازمند » نمی داند!
« دشت های سَتَروَن » تا « فروتن » نشوند،
نمی توانند« زلال آب را بنوشند» و « سخن لایزال آفتاب را بنیوشند»!
افتادگی آموز اگر طالب فیضی
هرگز نخورد آب زمینی که بلند است
--------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
-----------------------------------------
جمود : خشکی و افسردگی ،تحجر،دگم اندیشی
سَتَروَن : نازاینده،نازا،عقیم
نیوشیدن : شنیدن،گوش کردن،گوش فرادادن
گاه گویه های مطهر مشتاق نگاه شماست :@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 5 ارديبهشت 1395
| 8:7 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(251)
----------------------------------------------------
« رای رویش » و « پای پویش »
------------------------------------------------
من تا آن هنگام « می بالیدم » و به « بالیدنم » « می بالیدم » ،
که نهال وجود خود را سبز و « در حال رویش »
و « به دنبال پویش »می دیدم .
اما آغاز « پوسیدگی » و پایان « بالندگی » را
آن گاه « محسوس » دیدم که رسیده بودن را « احساس » کردم!!
بنابراین هر « موجود » و « صاحب وجود »
در « روند کمال » و « فرایند وصال »
تا آنجا رشد می کند که خود را نیازمند رشد می داند.
آنجا که خود را در « اوج کمال می بیند » ،بر « موج اهمال می نشیند »
روند مرگ و نابودی آن گاه آغاز می شود که
از « رای رویش » و « پای پویش » باز می مانیم!
ز گهواره تا گور باید تلاش
چه بهر کمال و چه کسب معاش
------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
------------------------------------------
بالیدن (اول و دوم) : رشد کردن،بزرگ شدن،نمو کردن،تناور شدن
بالیدن(سوم) : افتخار کردن
روند: روش،رفتار،طریقه،طرز
اهمال : فروگذاشتن،واگذاشتن،در کاری سستی و تنبلی و سهل انگاری کردن
رای: اندیشه،فکر،عقل،عقیده،تدبیر،عزم
------------------------------
در کانال تلگرامی گاه گویه های مطهر چشم به راه شما هستیم: @amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 4 ارديبهشت 1395
| 9:30 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(250)
--------------------------------------------------
« خط صواب » و « خطای خیزاب»!
------------------------------------------------
من « بزرگ ترین اشتباه» انسان را « ترس از اشتباه » دیدم.
کسی که اشتباهی نکرده نه پيشرفتي كرده
و نه چیز تازه ای کشف کرده است.
خطا كردن كاري « انساني » ، ولي تكرار آن عملي « حيواني » است.
« آموزه قانون بقا » زندگی را « آمیزه ای از آزمون و خطا » می داند.
آنان که اکنون به « سود سودا » رسیده اند،چه بسیار « خط خطا » پیموده اند!
و آنان که « رَهِ رِهایی » و « دُر دَریایی » را یافته اند،
از « بلوای بلا » گذشته اند تا به « دریایی از صفا » رسیده اند!
چه بسا « زَرق خطا » صد« خط » دارد و « زُورق صواب » یک « شط »!
بنابراین برای رسیدن به « خط صواب » از « خطای خیزاب » نترسیم !
------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
---------------------------------------------
سُودا : معامله،داد و ستد،خرید و فروش
بَلوا :بلیه،مصیبت،سختی،آشوب و غوغا
زَرق :بانیزه زدن،خیره شدن با خشم،نیرنگ و تزویر
زُورق :کشتی کوچک،کرجی
شط:رود بزرگ که وارد دریا شود
صواب :راست و درست،حق،لایق،سزاوار،ضد خطا
خیزاب : موج،کوهه آب
----------------------------------------
در کانال تلگرامی زیر: « تو را من چشم در راهم!»
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : جمعه 3 ارديبهشت 1395
| 8:46 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(249)
---------------------------------------------------
« ایفای نقش» بدون « استیفای نقشه»!
-------------------------------------------
من بسي ملت هاي « بپاخاسته » و به يگانگي « آراسته » را ديدم
كه همه مي دانستند «چه چیز را نمی خواهند» ؛
اما نمي دانستند« چه چیز را می خواهند» ،
بنابراین پس از « پيروزي نهضت » و « بهروزی ملت »
هر گروه به سمتي رفتند و هر دسته به سويي .
...و این سرنوشت ملت هایی است که
« نسنجیده بپامی خیزند » و نظامی را «نفهمیده فرومی ریزند »،
ناگزیر در تجدید « بنای نوین »
همچنان گرفتار « اوهام دیرین » می مانند.
آنان که نخست « نمی اندیشند » ،
ناگزیر در پایان « می پریشند »!!
« ایفای نقش » بدون « استیفای نقشه » راه به کمال نمی برد.
ملت هايي« توسعه نديده» چون« كودكان نورسيده »
به جاي « پستان شير » ،
« پستانك تحقير» را مي مكند
و « كوراب كوير» را مي كاوند.
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
—------------------------------------—
می پریشند : پریشان می کنند،نظامی را نسنجیده فرومی پاشند
ایفا : وفاکردن به عهد،نقشی را اجراکردن
استیفا : تمام فراگرفتن،طلب تمامی حق کردن
کوراب : سراب،شوره زار
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : پنج شنبه 2 ارديبهشت 1395
| 8:2 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(248)
-----------------------------------------
جعبه جادو یا حربه هیاهو؟!
----------------------------------
من جعبه ای دیدم « جادو » با « حربه هیاهو »!
که خردها را به « چشم » می آورد و خردمندان را به « خشم ».
در آن « جعبه جادو » يا « ديگ پر هياهو »
هر خوراكي« مسموم» را با رنگي خوش و طعمي« موهوم » مي پزند
و به خورد افراد « ساده اندیش » و مزدوران « روان پریش » مي دهند.
اما این « امیران شیاد » نمی دانند که « اسیران انقیاد » نیز
روزی « جام زلال آگاهی را می نوشند »
و « پیام لایزال پگاهی را می نیوشند ».
در این « روز عصیان» و در این « دیگ جوشان »
با « تراكم فرياد » و بستن « سوپاپ انتقاد »
« لحظه انفجار » و « فروریزی ساختار » گریزناپذیر می گردد!
------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
—---------------------------------------
انقیاد : خوار و رام شدن،گردن نهادن،مطیع شدن،فرمانبرداری
لایزال : زوال ناپذیر،بی زوال،جاوید،ابدی
نیوشیدن: شنیدن،گوش کردن،گوش فرادادن
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : چهار شنبه 1 ارديبهشت 1395
| 6:59 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب (247)
------------------------------------------
یوغ و دروغ!
---------------------------------------
من در شهر سرب و سراب مردمی را دیدم
که راستی را « هِشته »و با قراری « نانوشته »
همه به همدیگر « دروغ می گویند »
و راهی « بی فروغ را می پویند».
بنابراین نه « گفتارها » « رنگ و بویی » دارد
و نه « رفتارها » « سمت و سویی ».
و در این شهر پینوکیو را دیدم با « دماغی دراز» و با « داغی پرسوز و گداز»!
او را گفتم: باری« دلیل دماغ دراز » را دانم،
لیک « تعلیل داغ پرسوز و گداز» ندانم!
گفت: در این شهر همه تحت « یوغ اند » و « دروغ می گویند»؛
اما حجم عظیم دروغ ها نه « دماغی را بی اندازه» می کند و نه « داغی را تازه »!
در شهر ما افشاگر دروغ « شعار » است و در شهر شما ،« شعور »!
رویارویی با دروغ کار« انسان های فکور » است با « سلاح شعور»!
---------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
—----------------------------------------------
تعلیل: ذکر علت،علت و سبب امری را بیان کردن
یوغ : چوبی که هنگام شخم زدن زمین روی گردن جفت گاو می گذارند و گاوآهن را به آن می بندند
هِشتن : هلیدن،گذاشتن،فروگذاشتن،رهاکردن
شعار: ندای مخصوص و علامت گروهی از مردم که بدان یکدیگر را بشناسند.
شعور : دریافتن و دانستن،فهم و ادراک،حس کردن
------------------------------------
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : سه شنبه 31 فروردين 1395
| 7:20 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(246)
----------------------------------------------
بیان سلایق یا زبان منطق؟!
-----------------------------------------------
من انسان را در آستانه هزاره سوم دیدم
که « تجسم انتقاد » بود و « مجسمه فریاد ».
او همه قيد و بندها را « درهم مي كوبيد»
و بر هر چه که او را به بند می کشید،« برمي آشوبيد» .
زنجيرها را « مي گسست »
و « ميله های قفس » و « فیله های محبس » را « درهم مي شكست ».
اکنون از « بستر قرون » و « خاکستر سکون »،
نسلی برمی خیزد که « عصای عصیان » بر دست دارد
و « لوای طغیان» بر دوش.
این نسل چونان شاهین بلندپروازی است که
نه در « باور قفس » می گنجد و نه در « خاطر محبس »؛
بر « اوج آسمان سر می ساید» و بر « موج آرمان می آساید»!
این تبار « نواندیش و سبزکیش تا خود « کنجکاوانه » حقایق را « درنیابد»،
« عاشقانه» به سوی آن « نمی شتابد».
جوان نه « پِلک بسته » دارد و نه « کِلک شکسته»؛
ژرفای رویدادها را « می بیند » و به داوری « می نشیند».
« ناشایست ها را می نگرد » و « بایست ها را می نگارد».
بنابراین با اینان نه با « بیان سلایق » ،
که با « زبان منطق» باید سخن گفت.
-------------------------------------
#شفیعی_مطهر
—---------------------------------------------—
فیله : تور،دام،میله
کِلک : نی،قلم نی،قلم
سلایق: جمع سلیقه،ذوق ها،نهادها،سرشت ها
@AMOTAHAR
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : دو شنبه 30 فروردين 1395
| 9:9 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(245)
------------------------------------------------------
« کار صالح » نه « رفتار طالح »!
-------------------------------------------
من همه« انسان های آفریده » را « پيامبران برگزیده » ديدم
و هيچ انساني را نديدم كه از « نائره افلاک »
پاي بر پشت « خاطره خاك» بنهد
و با پیامی فطری « فرهیخته »
و به رسالتي « برانگيخته » نشود.
رسالت هر انسان انجام كار صالح « مطلوب » است
، نه انجام هر « كار خوب »!
كار صالح بهترين، ضروري ترين و حياتي ترين كار است.
کار صالح « خروج از بطن بطالت » است و « عروج به دل دلالت ».
کار صالح « دِل » را از« گِل» « می کَنَد»
و با عطر« ملکوت » و نور « لاهوت » « می آکَنَد».
-----------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------------------
طالح : بدکار،تبه کار، بدعمل،خلاف صالح
نائره : آتش برافروخته
مطلوب : خواسته شده
بطن : شکم ،میانه چیزی،درون چیزی
عروج : بالارفتن، به بلندی برآمدن
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : یک شنبه 29 فروردين 1395
| 7:54 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(244)
---------------------------------------
بشوییم دیده ها را
----------------------------------
من هيچ انساني را نديدم كه « بد » آفریده شود؛
بل كه اين « روند و روش » و « فرایند پرورش » است كه
انسان ها را از « مدار فطرت » و « انوار طینت »
« محروم مي كند»
و به ديار « موهوم مي كشاند ».
همه « پدیده ها » « پاک » اند و همه « آفریده » ها،« طربناک »!
دل سرخ غنچه ها ،« عطرآگین » است و قلب سبز جوانه ها،« زمردین ».
چشمه زرد آفتاب،« زرین » است و آبشار سپید مهتاب،« سیمین ».
سیمای سیمابگون « برف» « سپید» است و دل« دریای ژرف» به رنگ« امید ».
گلبرگ های« گل» « لطیف » اند و گل نغمه های « بلبل » ،« ظریف ».
« نیالاییم » «چشمه های نور و سرور » را
به « کرشمه های زور و غرور »!
و « بپالاییم » « چشم های شور و شعور» را
از « نگاه های ناجور و ناسور »!
« بشوییم دیده ها » را تا « بجوییم نادیده ها » را
=====================
#شفیعی_مطهر
—----------------------------------------------------------
طینت :خلقت،جبلت،سرشت،خوی
موهوم : وهم شده،خیالی،پنداری،غیرواقعی
کرشمه: ناز،غمزه،اشاره با چشم و ابرو
ناجور : نامناسب،مخالف
ناسور: زخم آب کشیده،(در اینجا نگاه آلوده)
بجوییم : پیدا کنیم، بیابیم ،ببینیم
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395
| 15:23 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر |
#دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(243)
-------------------------------------------------
« نوزایی » و « بازشکوفایی »
-----------------------------------------------
من شب پره را ديدم « نورگريز » و « روشني ستيز ».
« دعاي » او مرگ « آفتاب » و « ادعاي » او حفظ « حباب » بود.
او شب تا « سحر » از جان و « جگر »
شعار مي داد: « مرگ بر خورشيد و نور اميد....»
اما با فرارسيدن « سحرگاه » چون هر « پگاه »،
آبشار نور « مهر» از همه قلل آبي « سپهر » بر سر و روي گيتي فرو می باريد...
و اين است سِرِ سبزِ« نوزايي » و قانون ابدي« بازشكوفايي ».
----------------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395
| 11:39 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | #دل_دیدنی_های_شهرسرب_وسراب(242)
--------------------------------------------------
کرامت،ستون اصلی انسانیت
--------------------------------------
من « کوچک بودن » و « حقیر نمودن »
در« آغاز زندگی» و « چشم انداز بندگی» را « معقول » و « قابل قبول » دیدم؛
اما در « استمرار حیات » و « استقرار ثبات»
« كوچك ماندن » و « حقارت پذيرفتن» را زشت و ناپسند مي دانم.
انسانیت انسان نه به « قد و قامت » او ، که به « کرامت » اوست !
انسان هر چه را از« کف بدهد» و « تلف کند»،همچنان انسان است،
اما انسانی که « کرامت را نبیند» و « لئامت را برگزیند»،
از « اریکه انسانیت» به « باریکه حیوانیت» فرومی افتد!
انسان باکرامت جایگاهش در «چشم آفتاب » است، نه در « چشمه سراب».
انسان کریم نگاهی دارد به « عصمت پگاه » و « صمیمیت صبحگاه»!
او خاطر خود را « خطیر » می بیند و وابستگی ها را « حقیر »!
« صداقت » از آبشار « نگاهش » می بارد
و « قداست » از قلب « آگاهش » می تابد!
یک جامعه « کریم » هیچ گاه زیر بار هیچ خودکامه « لئیم » نمی رود!
هر ملت آن گاه در برابر حاکمان خودکامه « تسلیم » می شود،
که شهروندانش «لئیم » شده باشند!
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِينَ (54، زخرف)
فرعون خودکامه مردم خود را تحقیر کرد و اندیشه های آنان را سبک شمرد،پس او را اطاعت کردند،زیرا مردمی پلید و پست شده بودند.
-------------------------------------------
#شفیعی_مطهر
----------------------------------------------
لئامت :فرومایگی،بخیلی،پست فطرتی
لئیم:بخیل،ناکس،فرومایه
اریکه: سریر،تخت،تخت مزین و فاخر،تخت پادشاهی
@amotahar
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
موضوعات مرتبط: دل دیدنی های شهر سرب و سراب
تاريخ : شنبه 28 فروردين 1395
| 7:17 | نویسنده : سید علیرضا شفیعی مطهر | درباره وب
نويسندگان
موضوعات وب
لينک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
لينک هاي مفيد
برچسبها وب
آخرین مطالب
پيوندهاي روزانه
آرشیو مطالب
لينک هاي مفيد
امکانات وب